جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار استاد معصومه حیدر پور

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ممد صنوبر با نام اشعار استاد معصومه حیدر پور ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 807 بازدید, 27 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار استاد معصومه حیدر پور
نویسنده موضوع ممد صنوبر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ممد صنوبر
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
"تمام هستی من گشته بازجای غمت
تهی مباد دلم یک دم از هوای غمت

هنوز از نفس بی‌ریای صبح پُر است
فضای دهکده ی سی*ن*ه روستای غمت

کجاست قبله‌ی بی‌سوی عشق تا به نیاز
نماز شِکوه گذارم به اقتدای غمت

مرا به غمخانه ی نهان خویش بخوان
در این دیار دلی نیست آشنای غمت

سراغ واحه ی دریا از آب‌ها بگرفت
دلی که بار سفر بست پا به پای غمت

شبی چو خواب به بالین من بیا و بشوی
تمام خستگی‌ام را به لای لای غمت
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
معلم
کوله بار قند و شکّر برتو جان آورده‌ام
در میان دوستان شور جهان آورده‌ام

آمدم تا در عبور لحظه‌ها بر نام تو
مثل باران بهاری رنگین کمان آورده‌ام

روز شیرین معلم شعری از آلاله‌ها
گوئیا باجان و دل از خاوران آورده‌ام

دسته‌های یاسمن با عود وسنبل در سبد
عطری از گلبوته‌های گل سِتان آورده‌ام

ارچه تو بوی محبت داری و شور وصفا
دسته‌های نسترن بر باغبان آورده‌ام

در کلامت روح و رمز عاشقی گویی به ما
بر مقام و پیشه‌ات صد کهکشان آورده‌ام

می‌درخشد نام تو در روز تکریمت چو زر
زیوری در شأن تو خیلی گران آورده ام
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
روز نخست عاشقی

ازهمه جای عاشقی ، گریه ترانه می شود
اشک برای چشم تو ، سیل روانه می شود

سنگ صبور من کجا، می روی از کنار من
محفل سبز خاطرم گنج خزانه می شود

می شنوم صدای تو ، درد و غم و نوای تو
دوری و گرچه مبتلا ، بغض، بهانه می شود

سرخوشم از سرودنت، پر بکشم ز بودنت
موقع وصل و عاشقی واژه فسانه می شود

مهرتو و سجود من، ذکر تو در قنوت من
عطر تو در عبور من پیچک خانه می شود

غرق توهستم ای صنم روح ، تویی و من تنم
طرح لبان غنچه ام، بوسه جوانه می شود

حال و هوای شاعری، درتب داغ مستی ات
روز نخست عاشقی ، هُرم شبانه می شود

مثل رباعی و غزل ، مویه کنم ز اشتیاق
پلک برای اشک من پاکت نامه می شود
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
قربان تو ....
۱۴۰۲/۱۲/۲۴
تیغِ تیزِ آبیِ چشمان من، قربان تو
نبض بی اندازه در شریان من ، قربان تو

با نگاهی روح را بیرون نمایی از تنم
گر به منت می پذیری جان من قربان تو

آتشی بر جان من بس پر لهیب انداختی
هرسحر گه شعله ی رقصان من، قربان تو

در دلم غم دارم و در چهره لبخندی مدام
قلب زار و چهره ی خندان من قربان تو

درد من را یک جهان درمان نیاز است و شود..
درد تو بر جان من ، درمان من قربان تو

آمدم تا در برت آیینه ی چشمت شوم
در مسیر لحظه ها ، مهمان من قربان تو
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
سایه تویی
۱۴۰۲/۱۲/۱۵
درقنوتم سخن عشق گرانمایه تویی
مصحف کاملی ومعنی هر آیه تویی

درسکوتم غزلی هست به فحوای دلت
نام تو دین و ستونم همه جا پایه تویی

من همانم که چودرویش به کویت باشم
بسکه در مهر و وفا بر غزل ، آرایه تویی

درهمان باغ بهشتی که براین شاگردت
چیده بودی، کمدی شعروغزل، سایه تویی

ریشه ی شعر مرا آب نده ، نورم باش
کودک روح مرا رشد بده دایه تویی

من به مهر تو و آن نور شب مهتابت
سراشعارقسم ، مایه آسایه تویی
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
شوق نهان
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
لحظه ای چند نظر کن، نگرانت شده ام
جُرم من چیست که شیدای جهانت شده ام

آمدی ساده نشستی تو به این جان و دلم
من به قربان کلام و دل و جانت شده ام

آخر ای ختم سخن، فصل مرا رنگ بزن
برگ سبزم که چنین زرد خزانت شده ام

ای که با شورو شعورت همه را جان دادی
باخبر باش من آن شوق نهانت شده ام

رفتی و در گذر از کوچه ندیدی ما را
در حضورت همه ی و مکانت شده ام
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
یاد پدر
۱۴۰۲/۱۱/۴
بوسه بر دست پدر حسرت شایان دارم
به فدای قدمش، هم ز سرو جان دارم

کوچه پس کوچه ی شعرم ، همه با یادپدر
من به نجوای غزل ، گوش به فرمان دارم

آنقدر حسرت دیدار پدر هست مرا
گرچه من خاطره هجر ؛ از آبان دارم

پدرم وسوسه دارم چو تو پرواز کنم
چون ز روز سفرت حالت نالان دارم

توکه همراز دلی،ارچه غمت پیرم کرد
روزوشب سوخته و عمر به پایان دارم

چون زلیخا جگر مادرمان خون گردید
قصه از داغ غم یوسف کنعان دارم

همچو خورشید سحر بر دل من می تابی
دخت خورشید منم، نور فراوان دارم

روزت آمد پدرم؛ بار غمم افزون شد
چون نگاهی به دری مانده و حیران دارم
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
حدیث دلبری


گر مرا ازخود بدانی ، حرف شیوا می زنم
قصه هااز دوری تو،شب به نجوا می زنم

ازنگاه خسته ات جان می سپارم باغزل
زخمه ای از سوز دل بر تار دنیا می زنم

خسته از نادیدنت دل گشته بیمار رُخت
بوسه بر چشمان تو گویا به رویا می زنم

بی وفا، وارونه کردی عشق را باصدگره
گرنیایی، روزوشب داد و خدایا می زنم

خون دل خوردم برایت تانشستم منتظر
این دو روز زندگی،حرف از مدارا می زنم

ازتپش های دلم، خون می چکداز دیده ام
هرکجا هستی بیا، بحث ازتقاضا می زنم

در ره دلدادگی، بی من مرو ای بی وفا
در وفایت آتشی بر اهل معنا میزنم
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
مادر
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
تمام هستی من گشته بازجای غمت
تهی مباد دلم یک دم از هوای غمت

هنوز از نفس بی‌ریای صبح پُر است
فضای دهکده ی سی*ن*ه روستای غمت

کجاست قبله‌ی بی‌سوی عشق تا به نیاز
نماز شِکوه گذارم به اقتدای غمت

مرا به غمخانه ی نهان خویش بخوان
در این دیار دلی نیست آشنای غمت

سراغ واحه ی دریا از آب‌ها بگرفت
دلی که بار سفر بست پا به پای غمت

شبی چو خواب به بالین من بیا و بشوی
تمام خستگی‌ام را به لای لای غمت
 

;FOROUGH

سطح
5
 
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,857
15,697
مدال‌ها
6
شوق غزل
۱۴۰۲/۱۰/۱۱

گفته بودم که دگر ازتو حکایت نکنم
(از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم)

گفته بودم ز فلک رسم وفا آموزم
آنچه از مهر و وفا هست روایت نکنم

تا به کی رسم کنم عکس تورابر درِ دل
هرگز از دوریت اظهار رضایت نکنم

نرگسِ مسـ*ـتِ تو ای خوب، اسیرم کرده
(قول دادم به کسی غیرتو عادت نکنم)

تا سحر گاه به شوق غزلت می مانم
من بجز قامت سروِ تو عبادت نکنم

دلبرم هستی و من دور سرت می گردم
عهد بستم که به عشق تو خ*یانت نکنم
 
بالا پایین