جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب شهر معمولی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط شاهدخت با نام شهر معمولی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 234 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع شهر معمولی
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,338
مدال‌ها
25
de331cbe238e4b358bc8145032893aeb.jpg

مترجم :نیلوفر امن زاده
شابک :978-6004620802
قطع :رقعی
تعداد صفحه :278
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2014
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :12


معرفی کتاب شهر معمولی اثر ناتالی لید
شهر معمولی، رمانی خیال انگیز و سرگرم کننده اثر ناتالی لید است که داستان فلیسیتی دوازده ساله را روایت می کند.

میدنایت گولچ قبل ترها مکان جادویی بود. شهری بود که مردم می توانستند بر فراز طوفان ها آواز بخوانند و بر بالای گل های آفتاب گردان رقص و پای کوبی کنند؛ اما این داستان های سحرآمیز برای خیلی وقت پیش اند؛ خیلی وقت پیش یعنی قبل از آنکه شهر نفرین شود و همه ی جادوها از شهر کوچ کنند. فلیسیته ۱۲ ساله است و از تمام ماجرا خبر دارد. قلب مادرش نفرین شده تا همیشه سرگردان باشد و نتواند یکجا بند شود.

اما زمانی که به میدنایت گولچ می رسند، صدایی در گوش فلیسیته می خواند که قرار است شانس به او رو کند. فلیسیته کلمه ها را جمع می کند؛ او کلمه ها را هرکجا که باشند می بیند؛ کلمه ها بعضی اوقات بالای سر آدم های غریبه می درخشند و بعضی وقت ها در مراسم عید گوشه ای دنج در کلیسا پیدا می کنند و قایم می شوند، گاهی وقت ها هم می شود که به گوشه ای نرم سگ فلیسیته گیرکرده باشند. جونا هم پسر مرموزی است که موهای سیخ سیخی دارد و کارهای خوب می کند و پر است از کلمه هایی که فلیسیته قبلا ندیده است؛ کلمه هایی که باعث می شوند ضربان قلب فلیسیته تند شود. فلیسیته فقط می خواهد در میدنایت گولچ بماند اما اول باید بفهمد که چطور می شود جادو را به شهر بازگرداند، نفرین را باطل کرد و قلب شکسته ی مادرش را درمان کرد.
 
بالا پایین