جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار محمد سلمانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام محمد سلمانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 191 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع محمد سلمانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9

اشعار محمد سلمانی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
کدخدا گفته که این دهکده عاشقکده نیست
هر که عاشق شده از دهکده ما برود

کوزه بر دوش سر چشمه نیا با این وضع
باید از دهکده یک دهکده رسوا برو
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
چـــه وقت گــــل کند آیا شکوفه های تنت
چه قدر مانده که دستم رسد به پیرهنت ؟

چگــونه صبــر کنــم تا کـــه باز برچینــم
شکوفه ی غزل از گیسوان پر شکنت

غمـی نجیب نهفته ست در دلم که مرا
رها نمی کند احساس دوست داشتنت

تو آن دقایق شیرین خاطرات منی
ببر مـرا بــه تماشای باغ نسترنت

تمام شهر به تایید من بپا خیزند
اگـــر دقیـــق ببینند از نگاه منت

چگونه با تـــو بجوشــــم؟چگــونه دل بدهم ؟
منی که این همه می ترسم از جدا شدن
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
ردیف این غزل دشوار می‌شد با "بیندازم"
ولی با وامی از چشم تو شاید جا بیندازم!

جهان زیباست بی‌تردید، باید دید و لذّت برد
چرا باید نگاهی تیره بر دنیا بیندازم؟

کمی پیرم، ولی پیری که عمری عاشقی کرده
نمی‌خواهم خودم را از تک و از تا بیندازم

نباید حرف مردم را به یاد من بیندازی
که من هم شانه‌ها را دَم‌به‌دَم بالا بیندازم!

"من از اقلیم بالایم"، مرا در خاطرت بسپار
تو را باید به یاد "شعر مولانا" بیندازم

بیابان بود و ما بودیم و مقصد منزل لیلی
نیفتادم ز پا تا عقل را از پا بیندازم!

تو ترکم کردی و من همچنان در شهر خواهم ماند
که رسم عاشقی را بین مردم جا بیندازم

تو را هرگز نخواهم یافت... امّا باز ناچارم
که تور پاره را بر آبیِ دریا بیندازم...
 
بالا پایین