جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی عناصر داستان را بهتر بشناسیم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط آسو با نام عناصر داستان را بهتر بشناسیم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 358 بازدید, 15 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع عناصر داستان را بهتر بشناسیم
نویسنده موضوع آسو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آسو
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
وقتی ایده ای برای خلق داستانی جذاب و تأثیرگذار در ذهن دارید، از کجا شروع می کنید؟ توصیه ها و اطلاعات بسیار زیاد و گوناگونی در مورد هنر نویسندگی، در کتاب ها و منابع اینترنتی وجود دارد که ممکن است باعث شوند قبل از این که حتی کار را آغاز کنید، از انجام آن منصرف شوید. خوشبختانه اما می توان هنر خلق داستان را به زبانی ساده آموخت.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت. اغلب مختصصین در عرصه ی داستان نویسی معتقدند که هفت عنصر اصلی وجود دارد که باید در همه ی داستان ها نقش ایفا کند. اما «عناصر داستانی» چه چیزهایی هستند؟ در این مطلب، به عناصر مهمی می پردازیم که تمام داستان های به یاد ماندنی و هیجان انگیز به بهترین شکل از آن ها بهره می برند.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
«تِم» یا «مضمون»


«پیرنگ» (یا طرح داستانی)—که در ادامه به آن می پردازیم—مشخص می کند که «چه چیزی» در داستان اتفاق می افتد، در حالی که «مضمون» (یا درونمایه) نشان می دهد که «چرا» آن اتفاقات رقم خورده اند، و نویسنده هنگام نوشتن «پیرنگ» باید پاسخ آن را بداند. به همین خاطر، قبل از این که به نوشتن بپردازید، مشخص کنید که «چرا» می خواهید این داستان را روایت کنید.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
چه پیامی را می خواهید به مخاطبین انتقال دهید؟ این پیام چه آموزه هایی در مورد زندگی برای مخاطبین دارد؟ با این حال به خاطر داشته باشید که نباید به صورت مستقیم و آشکار، «مضمون» اثر را بیان کنید؛ فقط داستان را پیش ببرید و اجازه دهید خود داستان از طریق رویدادهای مختلف، به کاوش در مفهوم «تِم» مورد نظر شما بپردازد. هوش مخاطبین را دست کم نگیرید و به شکلی غیرمستقیم و با ظرافت، «مضمون» را در تار و پود رویدادها پنهان کنید تا مخاطبین خودشان به واسطه ی پیشروی در روایت، تِم های اثر را کشف کنند. آن ها ممکن است «پیرنگ» داستان را از یاد نبرند، اما نویسنده در شرایط ایده آل باید کاری کند که مخاطبین تا مدت ها بعد از خواندن اثر، به «تِم» یا «مضمون» آن بیندیشند.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
باید مدت ها جست وجو می کردی تا از آن گونه راه های پرپیچ وخم یا علفزارهای آرام پیدا کنی که انگلستان بعدها به آن مشهور شد. در عوض مایل ها زمین متروک و لم یزرع وجود داشت و اینجا و آنجا راه های ناهموار روی تپه های پرشیب یا خلنگزارهای خشک و خالی . تا آن زمان اغلب جاده هایی که از رومی ها بر جای مانده بود، دیگر خراب شده یا گل و گیاه روشان را گرفته بود و داشت در میان طبیعت وحشی محو می شد. مه سردی روی رودخانه ها و مرداب ها معلق مانده بود و همین کاملا در خدمت دیوهایی بود که هنوز در این سرزمین سکنی داشتند. مردمی که آن نزدیکی زندگی می کردند—آدم از خودش می پرسید چه استیصالی وادارشان کرده بود چنین جای دلگیری را برای سکونت انتخاب کنند—جا داشت از این موجودات بترسند؛ موجوداتی که خیلی پیش از بیرون آمدن هیکل بی ریختشان از میان مه، صدای نفس هایشان به گوش می رسید. اما چنین هیولاهایی مایه ی شگفتی نبودند. مردم آن ها را خطرهای روزمره به شمار می آوردند، آن روزها چیزهای دیگری برای نگرانی وجود داشت؛ چطور از زمین سخت غذا به دست آورند، چه کنند هیزمشان تمام نشود، چطور جلوی مرضی را بگیرند که یک روزه ده دوازده خوک را می کشت و صورت بچه ها در اثرش کهیر سبز می زد.—از کتاب «غول مدفون» اثر «کازوئو ایشی گورو»
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
شخصیت


حتما می دانید که منظور، شخصیت هایی باورپذیر است که می توان با آن ها همذات پنداری کرد. «شخصیت اصلی» در اغلب آثار، «پروتاگونیست» است که با نام هایی همچون «نقش اول» یا «قهرمان» نیز شناخته می شود. «پروتاگونیست ها» باید ویژگی های مشخصی داشته باشند، از جمله نقص های جبران پذیر، خصوصیات قهرمانانه که در نقاط اوج داستان بروز می کند، و قوس یا کمانِ شخصیتی که مسیر تغییرات رفتاری آن ها را نشان می دهد.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
به خاطر داشته باشید که نباید شخصیت قهرمان خود را کامل و بی نقص خلق کنید، چرا که بی نقص بودن در داستان ها، برای مخاطبین کسالت آور خواهد بود. علاوه بر این، داستان شما به یک «آنتاگونیست» یا شخصیت شرور نیز نیاز دارد. شخصیت شرور باید درست به اندازه ی قهرمان، چندوجهی و هیجان انگیز جلوه کند و انگیزه ها و دلایلی آشکار و توجیه پذیر برای کارهایش داشته باشد. به خاطر داشته باشید که شخصیت های شرور، خود را شرور در نظر نمی گیرند و اغلب تصور می کنند که حق با آن ها است!

در مورد هر کدام از شخصیت هایی که خلق می کنید، این سوالات را بپرسید: آن ها چه می خواهند؟ چه کسانی یا چیزهایی مانع آن ها برای رسیدن به هدف شده اند؟ آن ها چه کاری برای از میان برداشتن مانع انجام خواهند داد؟ شخصیت ها هرچه با چالش های بیشتری مواجه شوند، عمق و ابعاد بیشتری پیدا می کنند. درست مانند زندگی واقعی، سخت ترین چالش ها، بزرگترین دگرگونی ها را رقم می زنند.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
زمینه


این عنصر، جنبه هایی همچون زمان و مکان رقم خوردن رویدادها را مشخص می کند اما همچنین باید اطلاعاتی درباره ی فضا و اتمسفر حاکم بر داستان را نیز در خود داشته باشد. نویسنده باید تحقیقات کاملی را درباره ی «زمینه ی» اثر خود به انجام رسانده باشد. اما به خاطر داشته باشید، یکی از بزرگترین اشتباهاتی که نویسندگان نوپا مرتکب می شوند، این است که احساس می کنند باید داستان را با توصیف «زمینه» آغاز کنند. این عنصر اهمیت زیادی دارد اما پرداخت بیش از اندازه به آن، به خصوص در آغاز، فقط باعث کسالت مخاطبین خواهد شد. به جای توصیف «زمینه»، آن را به شکلی نامحسوس در لایه ای زیر سطح رویدادها به مخاطبین نشان دهید. به این صورت، وقتی مخاطبین درگیر رویدادها، دیالوگ ها، تنش و کشمکش داستان هستند، به شکلی تدریجی «زمینه» و فضای جهان خیالی شما را در ذهن خود شکل می دهند.
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
شکست خورده، ژولیده و ساکت بر روی زمین افتاده بود؛ گویی انتظار داشته باشد کسی از راه برسد و به کمکش بشتابد، سر را در جهتی چرخانده، و نگاهش به دروازه بود. حتی نسیمی کوچک، به این شرط که در جهتی مناسب وزیده شود، می توانست کارش را تمام کند. خونی که از زخم سر مرد جوان بیرون می زد—که حاصل نخستین تلاش پدرش بود—بر چهره اش می چکید و همین باعث شده بود که نتواند با چشم چپش نگاه کند؛ اما اگر کمی سرش را به چپ متمایل می کرد، می توانست با چشم راست، بند باز شده ی چکمه های پدر را ببیند. بند چکمه ی چرمی که گره ی بزرگ آن ابروی پسر را شکافته و زخم دیگری باز کرده بود. والتر در حالی که می کوشید ضربه ی دیگری به او بزند، غرید: «گفتم بلند شو!» مرد جوان سرش را کمی بلند کرد و در حالی که سعی می کرد برای جلوگیری از تحریک والتر دستش را حفاظ آن نکند، آن را به سمت سی*ن*ه اش خم کرد.—از کتاب «تالار گرگ» اثر «هیلاری مانتل»
 
موضوع نویسنده

آسو

سطح
0
 
مهمان
Jul
310
779
مدال‌ها
2
نقطه نظر


برای مشخص کردن «نقطه نظر» یا «دیدگاه» داستان، باید تصمیم بگیرید که می خواهید چه «صدایی» یا «دوربینی» داستان شما را روایت کند. مخاطبین همه چیز را از طریق دیدگاه این شخصیت تجربه می کنند: چیزی که این شخصیت می بیند، می شنود، لمس می کند، استشمام می کند، مزه می کند و می اندیشد، تمام چیزی است که به مخاطبین منتقل می شود.
 
بالا پایین