جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار سهراب سپهری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط مینا طویلی زاده با نام اشعار سهراب سپهری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,503 بازدید, 317 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار سهراب سپهری
نویسنده موضوع مینا طویلی زاده
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط RPR"

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
از رنگ بریدیم و ز دیدار گذشتیم
با چشم فروبسته ز گلزار گذشتیم

در باغ جهان پا نگرفتیم چنان سرو
چون سایه سبک از سر دیوار گذشتیم

در راه سبک سیر نه پستی و بلندست
ابریم و از این دامنه هموار گذشتیم

پندار برانگیخته صد نقش فسون رنگ
این پرده دریدیم و ز پندار گذشتیم

دیدیم غباری چو بر آن ابر، جامه فکندیم
از جاده دنیا چه سبکبار گذشتیم

خفتیم و شدیم از گذر خواب خبردار
از رهگذر خواب چه بیدار گذشتیم

از آمدن و رفتن ما ک.س نشد آگاه
از رهرو این خانه پریوار گذشتیم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
يادمان باشد از امروز جفايی نكنيم
گر كه در خويش شكستيم صدايی نكنيم

خود بتازيم به هر درد كه از دوست رسد
بهر بهبود ولی فكر دوايی نكنيم

جای پرداخت به خود بر دگران انديشيم
شكوه از غير خطا هست،خطايی نكنيم

ياور خويش بدانيم خدا ياران را
جز به ياران خدا دوست وفايی نكنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پايی نكنيم

گر كه دلتنگ از اين فصل غريبانه شديم
تا بهاران نرسيده‌ست هوايی نكنيم

گله هرگز نبود شيوه‌ی دلسوختگان
با غم خويش بسازيم و شفايی نكنيم

يادمان باشد اگر شاخه گلی را چيديم
وقت پرپر شدنش ساز و نوايی نكنيم

پر پروانه شكستن هنر انسان نيست
گر شكستيم ز غفلت من و مايی نكنيم

و به هنگام نيايش سر سجاده‌ی عشق
جز برای دل محبوب دعايی نكنيم

مهربانی صفت بارز عشاق خداست
يادمان باشد از اين كار ابايی نكنيم
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
هنوز در سفرم؛
خیال می‌کنم
در آب‌های جهان قایقی‌ست
و من -مسافر قایق- هزارها سال است
سرود زنده‌ی دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه‌های فصول می‌خوانم
وَ پیش می‌رانم...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تو مرا آزردی ...
که خودم کوچ کنم از شهرت ،
تو خیالت راحت !
میروم از قلبت ،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمی گردم ، نه !
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست و حرمت دارد ...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
زندگـی ، فهم نفهمیدن‌هاست
آسمان،نور،خدا،عشق،سعادت،
با ماست
در نبندیم به نور!
در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من،
وزن رضایتمندیست !
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
نه تو می مانی و نه اندوه ،
و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حبابِ نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
صدا کن مرا
صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
نه تو می‌مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره‌ای خواهد ماند
لحظه‌ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه، نه! آیینه به تو خیره شده‌ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
بسته‌های فردا همه ای کاش ای کاش!
ظرف این لحظه ولیکن خالی‌ست
ساحت سی*ن*ه پذیرای چه ک.س خواهد بود
غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی‌ست
تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی‌کرد

و خاصیت عشق این است....
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه ی برگی در آب:

«چه درونم تنهاست»
 
بالا پایین