- Dec
- 2,540
- 19,741
- مدال‌ها
- 17
درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
- نویسنده موضوع DELVIN
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
atefeh.m
سطح
1
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Dec
- 857
- 25,184
- مدال‌ها
- 3
نام رمان: سان‌آی
نویسنده: عاطفه. م...
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
نه، او آدمی از جنس خواستن‌های اجباری نبود. نشد و نتوانست بماند پای زندگی اشرافی‌اش. اویی که گذشت و تن داد به خفت و خاری؛ اما نماند تا شاهد به تاراج رفتن آرزوهایش باشد. در راه غربت، تجارب تازه‌ای را کسب کرد: خواستن و دلدادگی و جدال و تمنا... . او به پای خواستنش ماند و در روزهای سخت پا پس نکشید... .
نویسنده: عاطفه. م...
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
نه، او آدمی از جنس خواستن‌های اجباری نبود. نشد و نتوانست بماند پای زندگی اشرافی‌اش. اویی که گذشت و تن داد به خفت و خاری؛ اما نماند تا شاهد به تاراج رفتن آرزوهایش باشد. در راه غربت، تجارب تازه‌ای را کسب کرد: خواستن و دلدادگی و جدال و تمنا... . او به پای خواستنش ماند و در روزهای سخت پا پس نکشید... .
- Jul
- 69
- 683
- مدال‌ها
- 2
درود!
نام اثر: شاید که یک روز...
نویسنده:کیانا مقدم
ژانر: جنایی_ فانتزی
خلاصه: گاهی باید گذشت از هر چه که داری و نداری؛ گاهی باید خندید و گاهی نباید گریه کرد. در هر حالی باید استقامت پیشه کرد و تحمل.
داستان درباره یک دختر به ظاهر معمولیه که به رفتار اطرافیانش شک می‌کنه و دنبال دلیل این رفتار مشکوکشون که از بچگی اونو آزار داده می‌گرده. بعد اینکه وارد دایره یک پرونده جنایی و ماورایی میشه و پرده از یک راز قدیمی برداشته میشه، هویت واقعیش هم آشکار میشه و به دنیایی که بهش تعلق داره بر می‌گرده و زندگیش بعد ۱۸ سال رنگ آرامش می‌گیره.
نام اثر: شاید که یک روز...
نویسنده:کیانا مقدم
ژانر: جنایی_ فانتزی
خلاصه: گاهی باید گذشت از هر چه که داری و نداری؛ گاهی باید خندید و گاهی نباید گریه کرد. در هر حالی باید استقامت پیشه کرد و تحمل.
داستان درباره یک دختر به ظاهر معمولیه که به رفتار اطرافیانش شک می‌کنه و دنبال دلیل این رفتار مشکوکشون که از بچگی اونو آزار داده می‌گرده. بعد اینکه وارد دایره یک پرونده جنایی و ماورایی میشه و پرده از یک راز قدیمی برداشته میشه، هویت واقعیش هم آشکار میشه و به دنیایی که بهش تعلق داره بر می‌گرده و زندگیش بعد ۱۸ سال رنگ آرامش می‌گیره.
- Feb
- 3,242
- 6,947
- مدال‌ها
- 2
سلام درخواست ناظر تایید برای داستانک
عنوان: ماهی‌ها گریستند.
ژانر: تراژدی
خلاصه:
زجر می‌‌کشید و می‌گریست؛ ولی کسی به او توجه نمی‌کرد. کسی برایش مهم نبود که او حالش بد یا خوب است.
شنیده بود که می‌گویند مردم تنها ظاهر را می‌بینند. خب باشد، دیدند! چرا کاری نکردند؟
چرا وقتی اشکانش را دیدند تنها سکوت کردند و چیزی نگفتند؟ اصلاً اشکانش را دیدند؟
یا شده بود مانند ماهی که می‌گریستد ولی آب دریا اشکانش را با خود می‌شست؟ مانند اویی که لبخندش اشکان به رنگ خونش را می‌شست.
عنوان: ماهی‌ها گریستند.
ژانر: تراژدی
خلاصه:
زجر می‌‌کشید و می‌گریست؛ ولی کسی به او توجه نمی‌کرد. کسی برایش مهم نبود که او حالش بد یا خوب است.
شنیده بود که می‌گویند مردم تنها ظاهر را می‌بینند. خب باشد، دیدند! چرا کاری نکردند؟
چرا وقتی اشکانش را دیدند تنها سکوت کردند و چیزی نگفتند؟ اصلاً اشکانش را دیدند؟
یا شده بود مانند ماهی که می‌گریستد ولی آب دریا اشکانش را با خود می‌شست؟ مانند اویی که لبخندش اشکان به رنگ خونش را می‌شست.
- Dec
- 2,540
- 19,741
- مدال‌ها
- 17
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @88__fatemeh
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM
- Jul
- 10
- 53
- مدال‌ها
- 2
آخرین ویرایش توسط مدیر:
