جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چطور در داستان های کوتاه خود به جای گفتن وقایع را به خواننده نشان دهیم؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط شیر کاکائو با نام چطور در داستان های کوتاه خود به جای گفتن وقایع را به خواننده نشان دهیم؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 361 بازدید, 10 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چطور در داستان های کوتاه خود به جای گفتن وقایع را به خواننده نشان دهیم؟
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
show-not-tell-in-short-stories.jpg
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
حتماً شما هم این جمله را بارها شنیده اید که در داستان نویسی باید به جای گفتن و گزارش دادن وقایع سعی کنید این رویدادها را به خواننده نشان دهید. در این مقاله به تفاوت "گفتن" و "نشان دادن" در داستان می پردازیم. 7 تکنیک که برای نشان دادن می توانید استفاده کنید ارائه می شود و در نهایت در این مورد بحث می کنیم که چه زمانی "گفتن" لازم است.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

منظور از "نشان دهید، نگویید” چیست؟​

یکی از ارزشمندترین توصیه هایی که به هر نویسنده ای می شود شاید همین عبارت باشد. اما برای یک نویسنده داستان کوتاه این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می کند. تعداد کلمات محدود در یک داستان کوتاه به این معنی است که باید با دقت بیشتری بنویسیم. در یک داستان کوتاه برای توضیح و توصیف 80000 کلمه در اختیار نداریم، بلکه باید با تعداد کلمات محدود، مفهوم خود را به خواننده منتقل کنیم.

در رمان نویسی، جا برای گفتن و گزارش دادن وجود دارد، اما در یک داستان کوتاه، "نشان دادن" به ما کمک می کند تا با کلمات کمتری همان مطالب را منتقل کنیم. چند مرحله وجود دارد که می توانید برای تغییر نوشتار خود از "گفتن" به "نشان دادن" از آن ها بهره گیرید که در اینجا در مورد آنها بحث خواهیم کرد.

"همه چیز را به خوانندگان نشان دهید، به آنها چیزی نگویید." ~ ارنست همینگوی
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
چرا باید "نشان" دهید؟
"نشان دادن"، داستان های ما را زنده می کند. این کار به شخصیت های ما کمک می کند تا از صفحات کتاب خارج شوند و برای ما واقعی شوند. خوانندگان داستان ما خیلی سریعتر با داستان های ما ارتباط احساسی برقرار می کنند. وقتی ما "نشان" می دهیم، خوانندگان ما در صحنه شرکت می کنند. وقتی ما "می گوییم"، آنها فقط صحنه را مشاهده می کنند.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
مثال 1: گفتن
شبی تاریک و طوفانی بود. کرکره ها در باد به هم می خوردند. سر و صدا مرد را بیدار کرد. از پنجره به بندرگاه نگاه كرد. باد می وزید، و قایق ها تحت فرمان باد بودند. قبل از اینکه خیلی دیر شود باید قایق هایی که در اسکله پهلو گرفته اند را بازرسی کرد. یکی از آن ها در حال باز شدن بود.

مرد پنجره را باز کرد و سعی کرد کرکره چوبی را بگیرد اما نتوانست آن را ببندد. مرد دیگری، برادرش، وارد شد و گفت که باید از بیرون آن را بندند. باران شدیدی می بارید و او بارانی اش را برداشت. باد وزید و وزید. او قایق بادبانی را دوباره دید که بالا و پایین می شد و می توانست صدای برخوردش را با اسکله چوبی بشنود. احساس کرد باران سخت می بارد. فانوس دریایی بندر را روشن می کرد و به او نشان می داد که چقدر هوا خراب است. مردها چیزی را در آب دیدند. این پدرشان بود که در آب شناور بود. برادرش به سرعت به طرف آب دوید و مرد رفت تا پیامی را به نگهبان ساحلی مخابره کند.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2
مثال 2: نشان دادن
تق و توق بهم خوردن کرکره ها او را از خواب بیدار کرد. باد شدید آنها را شل کرده بود. او پنجره را به سمت بالا کشید و سعی کرد کرکره هایی که مدام در حال تاب خوردن بودند را بگیرد، اما باد آن ها را پس می گرفت.

"باید از بیرون بگیریمش،" کالین از پشت سرش گفت. "پدر رفته که قایق ها را بازرسی کنه. فکر کنم قایق بادبانی باز شده."

او دوباره سعی کرد کرکره را بگیرد، اما باد مانع اش می شد. "لعنتی." بارانی اش را برداشت و به دنبال برادرش رفت.

در طول راه باران با ضربات بی امانش بر سر و رویشان می نواخت. امواج متلاطم با بی رحمی تمام به ساحل ضربه می زدند. قایق بادبانی با ضربه دیگری به اسکله برخورد کرد و چیزی متلاشی شد.

کالین پرسید "بابا رو می بینی؟"

آنها به تاریکی خیره شده بودند در حالی که پرتوی نور فانوس دریایی ساکت و آرام بر روی آب سهمگین، می لغزید. امواج کف آلود با خشم تازیانه می زدند.

"اون چیه؟" جک سعی کرد بهتر ببینه.

لکه کوچک و قرمزی لحظه ای به روی آب آمد اما بالافاصله امواج آن را بلعیدند.

کولین فریاد زد "بابا!"

جک دوید تا نگهبان ساحل را خبر کند.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

تفاوت مثال 1 و 2​

1. ابراز احساسات به عنوان یک عمل​

در مثال اول، فاصله بیشتری بین خواننده و داستان وجود دارد. ما درباره برادران و رابطه آنها با پدرشان بسیار کم می دانیم. در مثال دوم اقدامات آنها بیشتر احساسی و خاص است.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

2. بر روی داستان خود تمرکز کنید​

وقتی "کوتاه می نویسید"، راحت تر می دانید کدام جزئیات مهم هستند و چه مواردی را باید برجسته کنید.

3. زاویه دید یکی از شخصیت ها را انتخاب کنید​

زاویه دید یک شخصیت به شما کمک می کند تا نوشتار خود را متمرکز کنید.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

4. استفاده از حواس برای "نشان دادن" نه "گفتن"​

در مثال اول، به ما گفته می شود که هوا چگونه است. در مثال دوم، تقریباً می توانیم آن را حس کنیم. باید سعی کنیم از کلمات دیدن، شنیدن، احساس کردن، بوییدن و لمس کردن خودداری کنیم.

5. در توصیفات دقیق باشید​

باید مطمئن شویم که توصیفات ما دقیق کار می کنند. با جزئی نگری، می توانیم جزئیات را لایه بندی کنیم.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,620
5,046
مدال‌ها
2

6. از کلماتی که برای "گفتن" استفاده می شوند خودداری کنید​

وقتی از فعل"بود" استفاده می کنیم، به "گفتن" روی آورده ایم. همچنین در مورد افعالی مانند "هست" و "داشت" تجدید نظر کنید. کلماتی مانند "فکر کرد"، "تصمیم گرفت" و "به نظر می رسید" ، ما را به "گفتن" داستان مجبور می کنند. به جای آن از افعال قوی استفاده کنید.
بعضی کلمات باعث می شوند ناخودآگاه "بگوییم". مثلاً فعل "بود" یکی از این کلمات است. وقتی با چنین کلماتی در نوشتار خود روبرو می شوید نوشته خود را از "نشان دادن" به "گفتن" تغییر داده اید. آیا به این معنی است که هرکجا از "بود" استفاده کردیم را باید حذف کنیم؟ خیر، اما باید بررسی کنید که آیا عمداً استفاده شده است و چه چیزی می خواستیم بگوییم.

کلماتی مانند "هست"، "بود"، "داشت" و "دارد"، همه "گفتن" را نشان می دهند. قرار نیست اصلاً از این کلمات استفاده نکنیم، اما می خواهیم استفاده از آنها را دوباره ارزیابی کنیم. بعضی اوقات استفاده از این کلمات اجتناب ناپذیر هستند، اما اغلب می توانیم چیزی قوی تر را جایگزین آنها کنیم.

مثال 1

گفتن: زهرا خسته شده بود.

نشان دادن: زهرا خمیازه ای کشید و نگاهی به ساعت انداخت.

مثال 2

گفتن: او مرد قد بلندی است.

نشان دادن: او سرش را پایین آورد تا سرش به چارچوبِ در نخورد.
 
بالا پایین