- Mar
- 123
- 761
- مدالها
- 2
پارت _۹
لورا _محض اطلاعت نمی خوام برام تصمیم بگیری که کی ازدواج بکنم و چیکار باید بکنم ،من نمی خوام ازدواج بکنم و مثل تو به خاطر یه پسر از سازمان استعفا بدم ، من کارم و شغلم و دوست دارم ،اعضای سازمان مثل خانواده ی منن ،تو هم بهتره از این لقمه ها برام نگیری ،چون تو گلوم جا نمیشه ،خوبه منو آلبرتو و میشناسی که به هم چقدر وابستگی داریم بعد میای این حرف رو میزنی ؟
اولگا که دیگر نمی خواست قضیه را کش بدهد سرش را برخلاف لورا چرخاند و به او بی اعتنایی کرد ، سر بحث زندگی برای لورا دوست و آشنا فرقی نداشت، نمی خاست بگزارد کسی زندگی اش را به بازی بگیرد ،انگار به ادوارد رفتار لورا خوشش نیامد چون نوشیدنی ها را به یکی از خدمه ها سپرد تا برایشان بیاورد
اولگا از لورا خاست تا با او برقصد و خوش بگزرانند ،لورا هم که نمی خواست برایش ضد حال بشود قبول کرد و وارد صحن استیج شدند و دست به گردن هم انداختند و با ریتم آهنگ رقصیدند
Oh you say no,no,no
اوه تو گفتی نه،نه،نه
I say no,no,no,no
من گفتم نه،نه،نه،نه
You say take me home
گفتی منو ببر خونه
I say dom perignon
من گفتم دام پرینگون
You say no,no,no
تو گفتی نه،نه،نه
I say no,no,no,no
من گفتم نه،نه،نه،نه
No no,no,no
نه نه نه نه
Hasta la vida loca
تا زمانی که زندگی دیونه واره
Loca, loca, loca
دیونه دیونه دیوانه
Te enc canta la musica
تو عاشق آهنگی
Te toca, toca,toca
تورو به وجد میاره ،به وجد میاره،به وجد میاره
Hasta la vida loca
تا زمانی که زندگی دیونه واره
Loca,loca,loca
دیونه، دیونه، دیونه
Te enc anta la musica
تو عاشق آهنگی
Te toca,toca,toca
تورو به وجد میاره،به وجد میاره ،به وجد میاره
Oh lwanna say rain on me forever
اوه من میخوام بگم ،برای همیشه،همه مشکلاتتو به من بگو
Rivers of champagne celebrate to get her
رودخانه هایی از شامپاین، با هم جشن میگیریم
Oh I wanna say rain on me forever
اوه من میخوام بگم ،برای همیشه،همه مشکلاتتو به من بگو
Rivers of champagne celebrate to get her
رودخانه هایی از شامپاین، با هم جشن میگیریم
(آهنگ toca toca )
بعد ازکلی رقص و خوردن نوشیدنی لورا احساس سر گیجه میکرد ،او نوشیدنی های زیادی با مارک های مختلفی خورده بود ولی ،انگار این یکی فرق میکرد، سرش میخواست منفجر بشود ،از سرش گرفت و روی صندلی اش نشست ،اولگا که با وینی در حال رقص بود با دیدن وضعیت لورا سمتش رفت و دست روی شانه اش گذاشت و گفت
اولگا _چیزی شده ؟حالت خوبه ؟
لورا لبخندی برای حفظ ظاهرش زد و گفت
لورا _آره خوبم ،تو میتونی بری ،وینی منتظرته
اولگا باشه ای گفت و سمت وینی رفت ،لورا یک لیوان دیگر نوشیدنی برداشت و خورد ،دید ادوارد داشت به او نزدیک میشد ولی او را تار میدید ،ادوارد وقتی رسید گفت
ادوارد _حالت خوبه
لورا خنده ای کرد و به پشت صندلی اش تکیه داد و دست به سی*ن*ه گفت
لورا _چرا نیومدی پیشمون، نکنه کم آوردی؟
ادوارد که فکر کرد نقشه اش گرفته با لبخند کنار دست لورا نشست و پا روی پایش انداخت و گفت
ادوارد _بهتر نیست جای کم آوردن بگی ناراحت شدی ؟
لورا _اصلا برام مهم نیست
با کاری که ادوارد کرد چشم های لورا گردشد، ادوارد دستش را روی ران پای او گذاشته بود و نوازشش میکرد ،انگار برق به او وصل شده بود و مستی از سرش پریده بود زمانی که دست ادوارد میخواست پیشروی کند مچ دستش را گرفت و آن را پیچاند و به پشتش برد و همان جا قفل کرد ،کلت آمریکایی اش را بیرون آورد و آن را درست روی شقیقه اش گذاشت ،با این کارش همه ساکت فقط با او خیره شده بودند و دست از رقصیدن برداشته بودند ،اولگا و وینی هم مثل مسخ شده ها نگاه میکردند
لورا از پشت کنار گوش ادوارد لب زد
لورا_چه غلطی کردی بی پدر هان ؟ بی شرف بی ناموس خجالت نمی کشی به دختر مردم نظر داری ؟دفعه بعد همچنین عملی ازت ببینم همین جا که سنگش و به سینت میزنی چالت میکنم حرومزاده پاپتی
با یک حرکت رهایش کرد که با سر روی زمین فرود آمد، کلتش را دوباره سرجایش برگرداند و لباسش را مرتب کرد و رو به اولگا و وینی گفت
لورا _من میرم ،شما هم هروقت تونستید دل از این حرومی بکنید بیاید ،فردا جلسه داریم
دیگر منتظر جواب نماند و از کلاب بیرون آمد، سوار ماشین شد و سمت خانه راه افتاد
▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤
لورا _محض اطلاعت نمی خوام برام تصمیم بگیری که کی ازدواج بکنم و چیکار باید بکنم ،من نمی خوام ازدواج بکنم و مثل تو به خاطر یه پسر از سازمان استعفا بدم ، من کارم و شغلم و دوست دارم ،اعضای سازمان مثل خانواده ی منن ،تو هم بهتره از این لقمه ها برام نگیری ،چون تو گلوم جا نمیشه ،خوبه منو آلبرتو و میشناسی که به هم چقدر وابستگی داریم بعد میای این حرف رو میزنی ؟
اولگا که دیگر نمی خواست قضیه را کش بدهد سرش را برخلاف لورا چرخاند و به او بی اعتنایی کرد ، سر بحث زندگی برای لورا دوست و آشنا فرقی نداشت، نمی خاست بگزارد کسی زندگی اش را به بازی بگیرد ،انگار به ادوارد رفتار لورا خوشش نیامد چون نوشیدنی ها را به یکی از خدمه ها سپرد تا برایشان بیاورد
اولگا از لورا خاست تا با او برقصد و خوش بگزرانند ،لورا هم که نمی خواست برایش ضد حال بشود قبول کرد و وارد صحن استیج شدند و دست به گردن هم انداختند و با ریتم آهنگ رقصیدند
Oh you say no,no,no
اوه تو گفتی نه،نه،نه
I say no,no,no,no
من گفتم نه،نه،نه،نه
You say take me home
گفتی منو ببر خونه
I say dom perignon
من گفتم دام پرینگون
You say no,no,no
تو گفتی نه،نه،نه
I say no,no,no,no
من گفتم نه،نه،نه،نه
No no,no,no
نه نه نه نه
Hasta la vida loca
تا زمانی که زندگی دیونه واره
Loca, loca, loca
دیونه دیونه دیوانه
Te enc canta la musica
تو عاشق آهنگی
Te toca, toca,toca
تورو به وجد میاره ،به وجد میاره،به وجد میاره
Hasta la vida loca
تا زمانی که زندگی دیونه واره
Loca,loca,loca
دیونه، دیونه، دیونه
Te enc anta la musica
تو عاشق آهنگی
Te toca,toca,toca
تورو به وجد میاره،به وجد میاره ،به وجد میاره
Oh lwanna say rain on me forever
اوه من میخوام بگم ،برای همیشه،همه مشکلاتتو به من بگو
Rivers of champagne celebrate to get her
رودخانه هایی از شامپاین، با هم جشن میگیریم
Oh I wanna say rain on me forever
اوه من میخوام بگم ،برای همیشه،همه مشکلاتتو به من بگو
Rivers of champagne celebrate to get her
رودخانه هایی از شامپاین، با هم جشن میگیریم
(آهنگ toca toca )
بعد ازکلی رقص و خوردن نوشیدنی لورا احساس سر گیجه میکرد ،او نوشیدنی های زیادی با مارک های مختلفی خورده بود ولی ،انگار این یکی فرق میکرد، سرش میخواست منفجر بشود ،از سرش گرفت و روی صندلی اش نشست ،اولگا که با وینی در حال رقص بود با دیدن وضعیت لورا سمتش رفت و دست روی شانه اش گذاشت و گفت
اولگا _چیزی شده ؟حالت خوبه ؟
لورا لبخندی برای حفظ ظاهرش زد و گفت
لورا _آره خوبم ،تو میتونی بری ،وینی منتظرته
اولگا باشه ای گفت و سمت وینی رفت ،لورا یک لیوان دیگر نوشیدنی برداشت و خورد ،دید ادوارد داشت به او نزدیک میشد ولی او را تار میدید ،ادوارد وقتی رسید گفت
ادوارد _حالت خوبه
لورا خنده ای کرد و به پشت صندلی اش تکیه داد و دست به سی*ن*ه گفت
لورا _چرا نیومدی پیشمون، نکنه کم آوردی؟
ادوارد که فکر کرد نقشه اش گرفته با لبخند کنار دست لورا نشست و پا روی پایش انداخت و گفت
ادوارد _بهتر نیست جای کم آوردن بگی ناراحت شدی ؟
لورا _اصلا برام مهم نیست
با کاری که ادوارد کرد چشم های لورا گردشد، ادوارد دستش را روی ران پای او گذاشته بود و نوازشش میکرد ،انگار برق به او وصل شده بود و مستی از سرش پریده بود زمانی که دست ادوارد میخواست پیشروی کند مچ دستش را گرفت و آن را پیچاند و به پشتش برد و همان جا قفل کرد ،کلت آمریکایی اش را بیرون آورد و آن را درست روی شقیقه اش گذاشت ،با این کارش همه ساکت فقط با او خیره شده بودند و دست از رقصیدن برداشته بودند ،اولگا و وینی هم مثل مسخ شده ها نگاه میکردند
لورا از پشت کنار گوش ادوارد لب زد
لورا_چه غلطی کردی بی پدر هان ؟ بی شرف بی ناموس خجالت نمی کشی به دختر مردم نظر داری ؟دفعه بعد همچنین عملی ازت ببینم همین جا که سنگش و به سینت میزنی چالت میکنم حرومزاده پاپتی
با یک حرکت رهایش کرد که با سر روی زمین فرود آمد، کلتش را دوباره سرجایش برگرداند و لباسش را مرتب کرد و رو به اولگا و وینی گفت
لورا _من میرم ،شما هم هروقت تونستید دل از این حرومی بکنید بیاید ،فردا جلسه داریم
دیگر منتظر جواب نماند و از کلاب بیرون آمد، سوار ماشین شد و سمت خانه راه افتاد
▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤▪︎¤