دلنوشته {نغمه رازین} | اثر •YEGANEH.B کاربر انجمن رمان بوک•

FROSTBITE · 2025/08/17

***
دل‌م با هر کلمه که تایپ می‌کردم، بالا و پایین می‌پرید.
پیامم ساده اما پر از دل‌تنگی بود.
وقتی جوابش رسید، انگار دنیا کمی آرام گرفت.
لبخندم بی‌اختیار شکل گرفت.
فاصله‌ها، برای لحظه‌ای، فراموش شدند.

FROSTBITE · 2025/08/17

***
حرف‌هایمان دست و پا شکسته بود،
ولی هر جمله پر از دلتنگی و دل‌تپیدن بود.
نگاهمان هنوز از پشت صفحه به هم می‌رسید.
سکوت‌ها پر از معنا بود و دل‌ها گرم می‌شد.
نزدیکی‌مان را دوباره حس کردم، حتی با فاصله‌ها.

FROSTBITE · 2025/08/17

***
دوباره حس کردم که هم‌دیگر را می‌فهمیم،
حتی فاصله نتوانست ما را از هم دور کند.
سکوت‌ها پر از صدا و معنا شدند.
هر لبخند پشت کلمه‌ها هزار حرف داشت.
دل‌هایمان دوباره به هم نزدیک شدند.

FROSTBITE · 2025/08/20

***
هر لحظه، حتی کوتاه، نزدیک‌تر شدیم.
هر کلمه‌ی ساده پر از دلگرمی و امید بود.
دل‌ها آرام گرفتند و دوباره اعتماد شد.
مسیرمان دوباره روشن و پرنور شد.
انگار زمان آهسته‌تر می‌گذشت.

FROSTBITE · 2025/08/20

***
عشق ما دوطرفه است.
هر نگاه و پیامی مهر و دل‌تنگی را در دل دارد.
لبخندها و سکوت‌ها، قلب‌هایمان را روشن می‌کنند.
هر لحظه نزدیک‌تر و واقعی‌تر می‌شویم،
و حالا مطمئنیم که همدیگر را با تمامِ وجود می‌خواهیم.

FROSTBITE · 2025/08/20

***
از دل سردی فاصله، جرقه‌ای برخاست.
هر واژه‌اش مثل آتشی آرام در دلم بود.
امید، میان خطوط، در رگ‌هایم جاری شد.
کلمات بوی نزدیکی می‌دادند.
دل‌هایمان دوباره در گرمای مشترک آرام گرفت.

FROSTBITE · 2025/08/20

***
دوری گاهی تلخ و سنگین می‌گذشت.
هر پیام دل‌هایمان را دوباره گرم می‌کرد.
می‌فهمیدیم عشق حتی فاصله‌ها را تاب می‌آورد.
هر مکث و سکوت، صبر و وفاداری را یادآوری می‌کرد.
و در نهایت، از دور هم بودن، آرامش یافتیم.

FROSTBITE · 2025/08/23

***
فاصله گاهی سایه‌ای از دلخوری می‌انداخت.
اشتباه‌ها بزرگ‌تر از آنچه بودند نمایان می‌شدند.
پشت هر تیرگی، قلبی عاشق آرام می‌تپید.
زمان با دست نرمش، خشم و کینه را آرام می‌کرد.
و عشق دوباره بی‌صدا باز می‌گشت.

FROSTBITE · 2025/08/23

***
فاصله هر چه بود، اشتیاق را خاموش نمی‌کرد،
چشم‌ها منتظر بودند و دل‌ها بی‌قرار،
هر پیام پر از شور و شوق بازگشت بود.
فاصله‌ها کوتاه‌تر از قلب‌های مشتاق می‌شدند،
و بی‌تابی، شیرین‌ترین حس انتظار را می‌آفرید.

FROSTBITE · 2025/08/23

***
گاهی دل حرف‌هایی داشت که در سکوت جا نمی‌گنجید.
پس واژه‌ها آرام آرام روی هم می‌نشستند،
هر جمله عطری از دلتنگی و شوق داشت،
کسی که می‌خوانَد، قلبم را لمس می‌کرد،
و من از دور، بی‌صدا در آغوشش بودم.

جستجو

خوش آمدید

دلنوشته {نغمه رازین} | اثر •YEGANEH.B کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

FROSTBITE

همیار سرپرست ادبیات

یکم راجب ما:

Links

جدیدترین کاربران

آمار بَرخط