جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش‌های ادبی توسط STARLET با نام لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 503 بازدید, 71 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش‌های ادبی
نام موضوع لیستی از تمامی کنایه‌ها برای زیبا سازی نوشته‌ها
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط FROSTBITE

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
19. دندان روی جگر گذاشتن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی درد یا سختی را تحمل می‌کند و دندان خود را روی جگر فشار می‌دهد.
معنای کنایی: صبر و تحمل در شرایط سخت، حتی وقتی که سختی یا ناراحتی زیاد است.
کاربرد: وقتی کسی با تحمل درد یا مشکلات، خود را کنترل می‌کند، این عبارت به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تصویر ترکیبی دردناک و عاطفی، شدت تلاش و صبر را به خوبی نشان می‌دهد.
مثال: علی با دندان روی جگر گذاشت و در جلسه‌ای که همکارانش انتقاد می‌کردند، آرامش خود را حفظ کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
2۰. پشت گوش انداختن

ظاهر جمله: چیزی را به عقب یا پشت گوش خود منتقل کردن، گویی نادیده گرفته شود.
معنای کنایی: کاری را به تأخیر انداختن یا از انجام آن سرباز زدن.
کاربرد: وقتی کسی وظیفه یا مسئولیتی را عقب می‌اندازد، این کنایه مناسب است.
زیبایی ادبی: این عبارت با تصویر ملموس و عادی، تنبلی یا بی‌توجهی را به شکل ساده و روان نشان می‌دهد.
مثال: علی همیشه گزارش‌هایش را پشت گوش می‌اندازد و آخر ماه مدیر عصبانی می‌شود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۱. سر به هواست

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی سرش را بالا گرفته و به اطراف نمی‌نگرد، انگار در ابرهاست.
معنای کنایی: فرد بی‌توجه، خیال‌پرداز یا غافل از واقعیت‌های اطراف خود است.
کاربرد: وقتی کسی به جای تمرکز بر امور مهم، خیال‌پردازی می‌کند یا فراموش‌کار است، به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس “سر در آسمان” حس سبک‌سری و فاصله گرفتن از واقعیت را به خوبی نشان می‌دهد.
مثال: علی سر به هواست و همیشه تکالیفش را به یاد نمی‌آورد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۲. از دماغ فیل افتاده

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم فیل بزرگی چیزی را از دماغش از دست داده است.
معنای کنایی: کسی متوجه اشتباه یا ضرر بزرگی نشده است یا خیلی ساده‌لوح است.
کاربرد: برای اشاره به بی‌خبری یا غفلت شخص نسبت به مسئله‌ای مهم استفاده می‌شود.
زیبایی ادبی: تضاد بزرگ بودن فیل با بی‌خبری فرد، طنز و کنایه‌ی جذابی ایجاد می‌کند.
مثال: او از دماغ فیل افتاده بود و نفهمید پولش را چه کسی دزدیده است.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۳. خرش از پل گذشته

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم خر شخصی از روی پلی عبور کرده و دیگر نمی‌توان او را بازگرداند.
معنای کنایی: اتفاقی رخ داده و دیگر راه بازگشتی نیست، موقعیت از دست رفته است.
کاربرد: وقتی تصمیمی قطعی گرفته شده یا مشکلی رخ داده و نمی‌توان آن را تغییر داد، استفاده می‌شود.
زیبایی ادبی: تصویر عینی عبور خر از پل، مفهوم غیرقابل بازگشت بودن موقعیت را به خوبی نشان می‌دهد.
مثال: وقتی دیر رسید، خرش از پل گذشته بود و همه فرصت‌ها را از دست داده بود.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۴. دم به تله دادن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم حیوانی با دم خود در تله گرفتار شده است.
معنای کنایی: کسی گرفتار مشکل یا دام شده و ندانسته وارد خطر شده است.
کاربرد: وقتی شخصی بی‌خبر وارد وضعیتی خطرناک یا دردسرساز می‌شود، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر حیوان در تله با دم، هم ملموس و هم طنزآمیز است و حس گرفتار شدن را القا می‌کند.
مثال: او با اطمینان کامل وارد پروژه شد و دم به تله داد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۵. خود را به موش مردگی زدن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم شخصی خود را شبیه موش مرده کرده و بی‌حرکت افتاده است.
معنای کنایی: فرد برای فرار از مسئولیت یا دردسر، وانمود می‌کند که کاری به او مربوط نیست یا غافل است.
کاربرد: وقتی کسی عمداً بی‌تفاوتی یا غفلت نشان می‌دهد، این کنایه کاربرد دارد.
زیبایی ادبی: تصویر ملموس موش مرده طنز و کنایه‌ای ظریف از فرار از مسئولیت ایجاد می‌کند.
مثال: وقتی بحث سر کار زیاد شد، او خود را به موش مردگی زد و هیچ دخالتی نکرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۶. بی‌عقل و هوش بودن

ظاهر جمله: کسی بدون عقل و درایت، بدون تفکر عمل می‌کند.
معنای کنایی: فرد نادان، ساده‌لوح یا کم‌فهم است.
کاربرد: برای اشاره به ناتوانی در تصمیم‌گیری یا اشتباهات مکرر استفاده می‌شود.
زیبایی ادبی: با بیان مستقیم کمبود عقل و هوش، شخصیت فرد به شکل صریح و قابل فهم توصیف می‌شود.
مثال: تصمیم‌های او نشان می‌داد واقعاً بی‌عقل و هوش است و نمی‌توان رویش حساب کرد.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۷. راه به جایی نبردن

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی مسیری را طی می‌کند اما به مقصدی نمی‌رسد.
معنای کنایی: تلاش یا برنامه‌ای بی‌نتیجه مانده و نتیجه‌ای حاصل نشده است.
کاربرد: وقتی تلاشی هیچ پیشرفتی نداشته یا بی‌ثمر بوده، مناسب است.
زیبایی ادبی: تصویر مسیر بی‌نتیجه، حس ناامیدی و ناکامی را به شکل ملموس منتقل می‌کند.
مثال: همه پیشنهادهایش راه به جایی نبرد و مدیر تصمیم گرفت خودش دخالت کند.
 

FROSTBITE

سطح
5
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
مدیر تالار عکس
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jul
2,178
6,963
مدال‌ها
4
۲۸. تیرش به سنگ خورد

ظاهر جمله: تصور می‌کنیم کسی تیر خود را رها می‌کند اما به سنگ برخورد کرده و به هدف نمی‌رسد.
معنای کنایی: تلاش یا نقشه‌ای موفق نبوده و با مانعی روبرو شده است.
کاربرد: وقتی کسی قصد انجام کاری را داشته اما نتیجه نگرفته، به کار می‌رود.
زیبایی ادبی: تضاد حرکت تیر و برخورد با مانع، ناامیدی و شکست را به تصویر می‌کشد.
مثال: برنامه تبلیغاتی‌اش تیرش به سنگ خورد و هیچ مشتری جدیدی جذب نشد.
 
بالا پایین