جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {خوگر} اثر •ROKH کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ROKH با نام {خوگر} اثر •ROKH کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 491 بازدید, 21 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {خوگر} اثر •ROKH کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ROKH
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ROKH
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
عنوان: خوگر
نام نویسنده: ماهرخ
ژانر: اجتماعی
عضو گپ نظارت ادبی اول
برای مسابقه‌ی قلم‌های بی‌مرز، با حذف حروف ش و ت.

مقدمه:
فاصله‌ی نازکِ خرامیدن در گندم‌زار‌های طلاگونِ ذهن با به‌خود پیچیدن در مرداب بی‌پایانِ فاجعه، به فکرِ گذرایی بند مانده؛ قصدی لحظه‌ای که پاها را به‌سوی مسلخی زیبا می‌راند. جیب‌ها در پلک برهم زدنی سبک می‌گردند؛ اسکناس‌های مچاله‌ای که در اعماق آنان مرده و خمیده‌اند، روی سطحِ براق سقوط می‌کنند و منی که فکر می‌کنم با میلیون‌ها خوگر دیگری که در جهانند، فرق دارم، دیده به یونیفرمِ کهنه‌ی فرد رو‌به‌روی خود می‌دوزم. می‌بینم که جعبه‌ای در قبال اسکناس‌ها روی سطح می‌لغزد، آن را می‌قاپم و بی‌نیم‌نگاهی به حروف روی آن که خطر سرطان ریه را بانگ می‌زنند، در جیب سُر می‌دهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

STARLET

سطح
4
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
طراح آزمایشی
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,713
16,830
مدال‌ها
10
1000009583 (1).png
بسمه تعالی

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
آغاز گذاردن سیگار بر لبانم، به خاطره‌ای دورنما و غرق در غبارِ خواری می‌ماند. پر درد کنار فردی قدم برمی‌دارم که ناخن‌هایی کج را بر لبه‌ی خرابِ فندکی به رنگ زنگار، می‌لغزاند و دوده‌ی عفن* را با بازدمی، به میان بازوهای هوای سرد پاییز می‌سپارد. جعبه را به‌طرفم می‌گیرد و مفهومِ خوابیده در خلال این عمل، چون صدای آژیری فضا را می‌درد. حرفی نمی‌زند. حرفی نمی‌زنم. یک‌دانه از میان پنج سیگار باقی‌مانده، بر دهانم می‌آرامد و برق فندک، جرقه‌ی سقوطم را جلا می‌دهد.

*عفن: بدبو
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
فعل و انفعالی که از آنجا به بعد در ذهن فرسوده‌ام پدید می‌آورد، دلیلی در دلم می‌کارد که جسم رنجور و مفلوکم را به‌زور سوی هر دکه یا مغازه‌ای برانم و با پولی چروکیده در کف، طلب جعبه‌ای مرگِ زودهنگام کنم. چنگ‌زده به ریه‌آزارهایی که خریده‌ام، از مغازه به بیرون لنگ می‌زنم و به‌سبب خلاصی از لجنی که رگ و پیِ مغزم را در بر دارد، دانه‌ای را بیرون آورده و بر لب می‌نهم. هرچه باداباد... !
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
چنین گمان می‌کنم که فرآیندی خلاف آنچه در نظرم بوده، لابه‌لای لایه‌هایم رسوخ کرده. فندک سرخی که جدیداً به جمع خانواده‌ی درون جیب لاجانم* اضافه کرده‌ام را روی میز بازی می‌دهم. افکار، در پسِ وجودم رسوب می‌کنند و بر جانم سنگینی؛ باید طوری از آن‌ها خلاصی یابم، باید از وزن روی گلویم بکاهم، باید... . خون‌مرده‌ی دیده‌ام، به سرخیِ گیرانه* می‌گراید و ناخن‌هایم به سنگینی آن جعبه‌ی کوچک که حال مهمان دائمی‌ام گردیده، چنگ می‌زنند.

*لاجان: لاغر، نزار
*گیرانه: جسمی که برای آتش زدن استفاده می‌کنند، در اینجا به معنی فندک
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
سردی هوا از چهره‌ام عبور می‌کند و به اجزای بی‌رنگ آن، سوزن فرو می‌برد. چون مجسمه‌ای ناموزون، روی نرده‌ها خمیده‌ام و به مرده‌ای می‌مانم. موبایلی که چند ثانیه قبل بر کفِ خاکی بالکن رها کرد‌ه‌ام، جانِ صفحه‌ی منزجرکننده‌ی خود را می‌گیرد و من را با پیغامی که خوانده‌ام، بر جای می‌گذارد. پس از آن‌همه عجز و لابه*، باز هم در آخر، حکمِ جدایی به قلب بیمارم خورده. گرمای همدمِ سرطان‌زایم روی دهان، بی‌حسی مطلقی را به بلوای* درونم هدیه می‌دهد.

*لابه: زاری، التماس
*بلوا: غوغا، آشوب
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
از چه می‌گریزم؟ جواب قاطعی برای این سؤال ندارم؛ همه‌چیز و هیچ‌چیز. هرچیز که ضربه‌ای بر سنگ قبر افکار بی‌سروپایم بزند، مرا از خود فراری می‌سازد و به هرچه حواس آلوده‌ام را به خود جذب کند، چون کودکِ مادرمرده‌ای پناه می‌برم. چنین می‌نماید که خوگری در بطن وجودم لانه کرده، از بدو ورودِ گریانم به این قلمروی فانی با من بوده و با جلدهای رنگارنگی به من رخ می‌نمایاند؛ درد، سیگار، هیجان، بازَندگی... .
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
از کار اخراجم کرده‌اند. دلایل آن را نمی‌دانم، انگار برایم آنقدر اساسی نبوده‌اند که حواسی جمع کنم و به هضم واقعه بپردازم. قدم‌های نزارم بر جامه‌ی قیرآلودِ پیاده‌رو، رجی کج‌ومعوج می‌بافند و پوچیِ گرسنه‌ای، سوراخ‌های جمجمه‌ام را می‌لیسد. حدقه‌ی دیدگانم از عصب می‌سوزد و دودو می‌زند، دارکوبی به کناره‌ی سرم منقار می‌کوبد و علی‌رغم میل درونی‌ام، چاره‌ی دردم در قالب همان جسمِ لوله‌ای و بی‌صدا، از پس‌زمینه‌ی دکه‌ای برایم جولان می‌دهد.
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
دیگر به خود اطمینان ندارم؛ آیا از سر رنج آن را به لب می‌برم یا میل دیگری درونم بیداد می‌کند؟ نمی‌خواهم پاسخ این سؤال را بدانم، ولو* بدنِ بی‌رمق و نیمه‌جانِ ریه‌آزار را دقایقی قبل، روی کفِ بالکن، زیر پا له کرده‌ام. زیرسیگاری بلورین و لبریز از اجساد، از روی نرده‌ی زنگ‌زده به دژخویی‌ام* طعنه می‌زند و پاسخم را به زبان بی‌زبانی نجوا می‌کند.

*ولو: اگرچه
*دژخویی: بدذاتی، سنگدلی
 
موضوع نویسنده

ROKH

سطح
3
 
سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست کتاب
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
1,252
5,003
مدال‌ها
8
***
از اینکه این‌بار از زورِ چه چیزی سر خم کرده‌ام و دود در حلقوم می‌برم، بی‌خبرم. هر گزینه‌‌‌ی کم‌بهایی که در جواب این سؤال بیاید، صدق می‌کند؛ بریدنِ پیوندهای محکمِ قلبم، از کف دادن منبع درآمدم، یا سردردی که هرگاه دوره‌ای را بی‌آن سمّ سرزنده‌کن می‌گذرانم، پهلوی آرواره‌های خود را با ولع باز می‌کند و گردن به بالایم را می‌بلعد؟ گزینه‌ی د؛ همه‌ی موارد. سیا‌ه‌طالعی، با سردیِ پر عاطفه‌ای به رویم لبخند می‌زند.
 
بالا پایین