جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {مستوره‌ی آنکا} اثر •روژان کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط روژان با نام {مستوره‌ی آنکا} اثر •روژان کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 292 بازدید, 23 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {مستوره‌ی آنکا} اثر •روژان کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع روژان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط روژان
موضوع نویسنده

روژان

سطح
0
 
همیار سرپرست فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
همیار فرهنگ و هنر
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
گوینده آزمایشی
فعال انجمن
Aug
2,351
6,343
مدال‌ها
2
مادر در دیده نشاند تیری سیاه، خواند چون سرودی از کوه سرد و تاسیان؛ که در وجودت نیست نشانی از گوهرم، در تو نشان است و پررنگ‌تر از خواستگاه پدری.
زن و مادر شدنم چون تو نیست در اختیار اما گر زیستن از من، مانند عرف انتظار داری، نتوانم. چرا که در من زنی عاجز پی خود در میان همه‌ک.س می‌گردد.
 
موضوع نویسنده

روژان

سطح
0
 
همیار سرپرست فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
همیار فرهنگ و هنر
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
گوینده آزمایشی
فعال انجمن
Aug
2,351
6,343
مدال‌ها
2
درآمد کین مرغ آتش‌گون، خوانی مرا چون خون، که هست در تو نشانی از پدری؟ سر کین داری از من که ندارم از تو گوهری؟
در من دمیدی ناخواه نفس و آیی در رخم چنین کین‌آکین و نخواهی نشانی از گرم‌گاه پدری؟ تاوان کین و نفرت تو در سرشتم چون ازدحام خنجرهاست، در سی*ن*ه جایگاهی نشستی که نخواستی. جان کندم از این مهر خطا، که نتوان نهند نامت مادری.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

روژان

سطح
0
 
همیار سرپرست فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
همیار فرهنگ و هنر
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
طراح آزمایشی
گوینده آزمایشی
فعال انجمن
Aug
2,351
6,343
مدال‌ها
2
گفتا و خیزان در میان طوطیان، پیش چشم قومیان خرامان رمید و آتشی در چشم همگان پیچید. پری سرخ‌فام از او ماند در خاطره، ناگه مرغک خونین جگر از میان جماعت شد پنهان.
شنیدم که مادر ماند در حصار، مهری که دریغش کرد روزگاری از میان، حالا شود چون نذر و خیرات میان قومیان. افسوس که فرصت از کف داد در خرج مهر مادری.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین