جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته [هباران] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ریحانا۲۰ با نام [هباران] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 692 بازدید, 27 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع [هباران] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ریحانا۲۰
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ریحانا۲۰
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
من به تو احساسِ مالکیت دارم. تو نترس از حرفم؛ حُسن نیت دارم. همه‌ی قلبت را من تصرف می‌کنم. خیلی راحت درونِ قلبت توقف می‌کنم. من روی رفتارهای تو تعصب دارم. این دلیلِ عشقِ من به توست؛ خب، چون دوستت دارم. من فقط روی عشقِ تو تمرکز دارم؛ همیشه در دستم یک گل رز برای تو دارم. دوست دارم خودم پالتوی تو را بگیرم و تو بپوشی. دوست دارم خودم قهوه برایت بریزم و تو بنوشی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
دیدی که تنهایی بدون من سخت نیست! دیدی که صبح‌ها بدون من شب می‌شود!؟ این نبض زندگی بی‌وقفه می‌زند... فرقی نمی‌کند... با من یا بدون من. دیروز اگر چه سخت بود، اما گذشت. امروز هم می‌گذرد. فردا بدون من طوری نمی‌شود، توی رویایم هستی، توی قلبم هستی؛ اما رفتی و حال خرابم را ندیدی. در این دنیا، در این عالم، تو تنها کسی هستی که دارم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
زندگی بی تو برایم معنایی ندارد. همه‌ی آن عشق و محبت را در سی*ن*ه می‌پرورانم. چرا حسِ این دلِ پاکِ من زیر سایه‌ی یک شب خ*یانت از یادت رفت؟ از تو، یا شاید هم از خدا، گله دارم. چرا عشقت یک‌شبه از ما جدا شد؟ شب و روز از دوری‌ات می‌سوزم. تن من دیگر نایی ندارد. با زندگیِ تو کاری ندارم. من با اشک شب و روز را طی می‌کنم. حتی برای برگشتن تو دست به دامن خدا می‌شوم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
انگار من در قلب تو نیستم. احساسی نمی‌خواهی‌؟ پیشم برگرد. دوست‌دارم به تو خیره بمانم. بس که چشمانت برایم رویایی شیرین‌اند. من برای با تو بودن خیلی نقشه کشیدم. با تو عاشقی شروع شد، با خودت هم ادامه می‌دهم. صحنه‌سازی کردم، دیوانه‌بازی کردم، خودم را کشتم تا تو را راضی کنم، ولی انگار تو راضی نبودی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
بی تو، سهمم از زمان، دلی خسته و تنگ است. تو تمام دل‌خوشی‌هایم شدی. اولش نبودی، اما آخرش به تو رسیدم. با تو عاشقی شروع شد، با خودت ادامه می‌دهم. من در زندگی‌ات هستم اما نقشی ندارم. تو هر چه از من شنیده بودی، نادیده گرفتی. بود و نبود من برایت یکی بود، انگار فرقی نمی‌کند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
این همه بی‌خیالی حرصم را در می‌آورد. تکلیف عشقمان را به من بگو که بدانم کجای این رابطه‌ ایستادم. باشم یا نباشم؟ بمانم یا بروم؟ می‌ترسم از این که بفهمم هیچ عشقی به من نداری. یا این‌که در کنج قلبت هیچ جایی برایم نگذاشته باشی. چون دوستت دارم... مگر دل بیچاره‌ام در این دنیا جز تو کسی را دارد؟ کجای زندگی‌ات هستم؟ یک رهگذر در خوابت یا نابینایی که چشم به انتظارت دوخته است؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
یک موجود اضافی، در اکثر خاطراتت هستم. می‌بینی دارم می‌میرم و هیچ کاری با من نداری. تو باغرور بی‌جا، تلاش می‌کنی که حرصم را درآوری. سراغی از من نمی‌گیری. نپرسیدی که حالم چطور است. عیبی ندارد، می‌دانم این من هستم که باعث جدایی بین‌مان شدم. رفتم تا شاید رفتنم فکر تو را کمتر بکند. نبودنم کنار تو حالت را بهتر کند. با خودم لج کردم و تلاش می‌کنم تا بميرم. خداحافظ عمر جانم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
394
3,374
مدال‌ها
2
به کسی که شاید بتواند مرهم دلم بشود. غیر از این است که... می‌خواهیم مهرمان را به پای آدمی بگذاریم که برایمان اهمیت دارد؟...غیر از این است که می‌خواهیم، تنها پشت و پناهمان باشد؟...غیر از این است که می‌خواهیم تنها تکه‌ی گمشده‌ی قلبمان باشد؟...غیر از این است که حرف‌هایش تنها کلید خوشبختی‌مان باشد؟... نمی‌خواهم... دیگر نمی‌خواهم کسی را دور و بر خودم داشته‌ باشم... می‌خواهم همه‌ی آدم‌های دور و برم را از ذهن و قلب تاریکم پاک کنم... می‌خواهم منتظر بمانم، منتظر کسی که شاید بتوانم بخشی از زندگی‌ام را با او تقسیم کنم و شریک بشوم.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین