جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ادبیات کهن زن در ادبیات کهن؛ میان اسطپره و واقعیت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط Serenya با نام زن در ادبیات کهن؛ میان اسطپره و واقعیت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 153 بازدید, 21 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع زن در ادبیات کهن؛ میان اسطپره و واقعیت
نویسنده موضوع Serenya
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Serenya
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
زن در ادبیات کهن فارسی حضوری دوگانه دارد:
از یک‌سو فرشته‌ای الهام‌بخش است که سرچشمه‌ی عشق و زیبایی است،
و از سوی دیگر، انسانی در سایه‌ که گاه در حاشیه‌ی روایت می‌ماند.
این دوگانگی، چهره‌ی زن را در متون کهن از مرز واقعیت بیرون می‌برد و به قلمرو اسطوره و نماد می‌کشاند.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
در اسطوره‌های ایرانی، زن نه موجودی فرودست، بلکه نیرویی کیهانی است.
نمونه‌اش سپندارمذ (Spandarmad)، ایزدبانوی زمین و بردباری، که مادر و پناه هستی است.
در اوستا، زن با مفهوم «زمین» و «باروری» یکی‌ست؛
نشانه‌ی پایداری، زایش و تداوم حیات.
در داستان‌های حماسی، مانند رودابه، تهمینه و فرنگیس در شاهنامه،
زن نه تنها نقش معشوق یا مادر را دارد، بلکه در تصمیم‌های سرنوشت‌ساز حضور دارد.
رودابه با شجاعت در برابر پدر می‌ایستد تا با زال ازدواج کند — حرکتی که در زمان خود نماد استقلال و عشق آگاهانه است.
تهمینه، با آمدن شبانه نزد رستم، نماد جسارت زنانه‌ای است که عشق را از پس حصارهای اجتماعی فریاد می‌زند.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
🕊 این‌ها «زن‌های اسطوره‌ای»اند، نه منفعل و نه در حاشیه، بلکه کنشگر و تصمیم‌گیر.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
در گذار از اسطوره به ادبیات کلاسیک، تصویر زن دگرگون می‌شود.
در قرون میانه، با غلبه‌ی عرفان و اخلاق‌گرایی دینی، زن از واقعیت به نماد تبدیل می‌شود.
در شعر عارفان، زن دیگر شخص نیست، بلکه نماد حقیقت و جمال الهی است.
وقتی مولوی می‌گوید:
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
«عشق آن شعله‌ست کاندر جان برفروخت / هرچه جز معشوق، باقی جمله سوخت»
و در جای دیگر از زن به عنوان تجلی لطافت خداوندی یاد می‌کند،
در واقع زن را از مرز جسم عبور داده و او را «آینه‌ی صفات الهی» کرده است.
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
3
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
1,210
8,182
مدال‌ها
5
اما همین نمادسازی، زن را از واقعیت دور کرد.
او دیگر «شخص» نیست، بلکه «نشانه» است — نشانه‌ای برای عشق، حقیقت، زیبایی، یا گناه.
 
بالا پایین