نهـنگـ

سطح

5

 

مدیر تالار ترجمه

پرسنل مدیریت

مدیر تالار موسیقی

مدیر تالار ترجمه

ویراستار ارشد

گوینده انجمن

مترجم انجمن

کاربر ممتاز

عضو تیم تعیین سطح ادبیات

Jun

4,841

34,645

مدال‌ها

10

• امروز در 01:30

• #2,631

وقتش که بشه، آدمش که برسه،
چایی دم می‌کشه، چشمات براق تره،
دلت آروم و خیالت راحت می‌شه،
لاکت خوشرنگ‌تره، موهات خوش‌فرم‌تره
خندت عمیق‌تره، ماکارونی خوشمزه‌تره،
ابرا پشمکی‌ترن.
فقط باید وقتش برسه...​

 

نهـنگـ

سطح

5

 

مدیر تالار ترجمه

پرسنل مدیریت

مدیر تالار موسیقی

مدیر تالار ترجمه

ویراستار ارشد

گوینده انجمن

مترجم انجمن

کاربر ممتاز

عضو تیم تعیین سطح ادبیات

Jun

4,841

34,645

مدال‌ها

10

• امروز در 01:31

• #2,632

تو
همه‌ی
دلایلِ
من
بودی؛
برای
انکار
هرچیزی
که
آزارم
می‌داد!!
#مامان​

 

نهـنگـ

سطح

5

 

مدیر تالار ترجمه

پرسنل مدیریت

مدیر تالار موسیقی

مدیر تالار ترجمه

ویراستار ارشد

گوینده انجمن

مترجم انجمن

کاربر ممتاز

عضو تیم تعیین سطح ادبیات

Jun

4,841

34,645

مدال‌ها

10

• امروز در 01:32

• #2,633

°°°
اگه وقتی عصبانی‌ام یهو ساکت میشم
یعنی از خودم میترسم نه از تو...!​

 

آراد

• 
• 

سطح

0

 

کاربر فعال انجمن

فعال انجمن

کاربر رمان‌بوک

Jul

737

10,574

مدال‌ها

2

• امروز در 11:56

• #2,634

ای دل غافل، چه می‌کنی در پیچ و تاب خویش؟

ما را نهان و آشکار، او داند و بس

چون پرده زان دریده شود هر چه هست، پنهان

رسوای خلق گردد آن کز دل نرفت ترس

 

راشل

• 
• 

سطح

0

 

کاربر رمان‌بوک

کاربر رمان‌بوک

Nov

7

145

مدال‌ها

2

• امروز در 12:37

• #2,635

Even though they disrespect us, we still respect them. Even though they disrespect us, we still value them. We are the same person, but not for those people.

 

ZAHHRA

سطح

2

 

{ارشد بخش عمومی}

پرسنل مدیریت

مدیر ارشد

همیار سرپرست ادبیات

همیار سرپرست کتاب

ویراستار انجمن

منتقد ادبیات

ناظر کتاب

ناظر تایید

گوینده آزمایشی

Nov

3,050

16,564

مدال‌ها

6

• امروز در 13:19

• #2,636

ما چیزی نمیشیم که آرزو می‌کنیم،
ما چیزی میشیم که تکرار می‌کنیم.

 

راشل

• 
• 

سطح

0

 

کاربر رمان‌بوک

کاربر رمان‌بوک

Nov

7

145

مدال‌ها

2

• امروز در 13:50

• #2,637

آراد گفت:

ای دل غافل، چه می‌کنی در پیچ و تاب خویش؟

ما را نهان و آشکار، او داند و بس

چون پرده زان دریده شود هر چه هست، پنهان

رسوای خلق گردد آن کز دل نرفت ترس

کلیک کنید تا گسترش یابد...

بنشین و بنگر در این خم و پیچ راه

کاین سی*ن*ه را از بیم فردا نیست پناه

هر نکته کان در نهان گفتی به دل

روزی شود چون آفتاب اندر نگاه

از بیم رسوایی، مپیچ اندرونی

کز خود چه پنهان می‌کنی، او آگه است

گر هستی ات بی‌رنگ و ریا بود

ترس از که داری؟ پرده‌ات خود تکیه‌گاه

 

Tara Motlagh

سطح

6

 

مخاطب رمان برتر

مخاطب رمان برتر

نویسنده ادبی انجمن

نویسنده انجمن

Dec

7,832

47,822

مدال‌ها

7

• امروز در 13:53

• #2,638

برای رها شدن از زخم‌های زندگی باید
بخشید و گذشت...
بخشیدن آدم‌هایی که از اونها زخم خوردیم، سخت‌ترین کار دنیاست، ولی تا زمانی که هر صبح چشمامون رو با کینه باز کنیم و
آدم‌های خاطرات تلخ را زنده نگه داریم و در ذهنمون هر روز محاکمه‌شون کنیم رنگ آرامش رو نمی‌بینیم!
گاهی باید چشم‌ها را بست بخشید و از کنار تمام بودن‌ها گذشت.
تو ببخش و ذهن و قلبت رو آرام کن، و بسپار به همونی که حساب و کتاب‌های همه‌ی آدم‌ها را رسیدگی کرده و نمره میده
اینجوری آسون‌تر می‌گذره