جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا رمان محلول عشق

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط نهال رادان با نام رمان محلول عشق ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 327 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع رمان محلول عشق
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLVAN
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,273
3,398
مدال‌ها
7
نام رمان: محلول عشق
نام نویسنده: ساحل پورده
ژانر:عاشقانه ، طنز ، اکشن
ناظر: @Sh.h
منتقد همراه: @YAGAMI
خلاصه:
به عشق در نگاه اول اعتقاد دارید؟؟
خب... من هم ندارم... !
ولی به نفرت در نگاه اول اعتقاد دارم!
چرا که در نگاه اول به آرسام(هم‌دانشگاهی) حس نفرت بهم دست داد.
این داستان کلا در مورد منه !
رمان‌های طنز رو معمولا چه جوری شروع می‌کنند؟؟؟
خب من ساغرم.
کارشناسی ارشد شیمی رو می‌خونم و با یه هدف خیلی بزرگ دارم رشته ی شیمی رو دنبال می‌کنم.
من و آرسام توی دانشگاه باهم آشنا شدیم و بعد از طی ماجرا های خنده دار و هیجان‌انگیزی که خنده روی لباتون میاره نویسنده یکم شعله اکشن داستان رو براتون زیاد می‌کنه!
ولی از این که نویسنده می‌خواد ادامه زندگی من رو چیکار بکنه، خدا می‌دونه...بخدا منم مثل شما بی‌خبرم بیاید باهم بریم جلو... دستت و به من بده و راهی جاده زندگیه من شو! ( فقط مواظب باش با کله نری توی زمین چون یکم چاله چوله های زندگیم زیادن... فکر کنم داره داستان لو می‌ره فعلا!)
 

DLVAN

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
Sep
1,080
5,382
مدال‌ها
5
به‌نام خدا
نقد رمان: محلول عشق
نویسنده: @sahel_pourdeh_org
عنوان:
متأسفانه عنوان جذابیت قابل قبولی ندارد و باتوجه به وجود کلمه «عشق» عنوانی کلیشه‌ای خواهد بود.
کنجکاو کننده بودن، سهولت خوانش و ارتباط با ژانرها از نکات مثبت این عنوان است. به‌دلیل عدم ارتباط بین عنوان و بدنه هدف نویسنده از انتخاب این عنوان اصلاً مشخص نیست. توصیه می‌کنم عنوانی در ارتباط با متن اصلی انتخاب شود.
ژانر:
دو ژانر«عاشقانه، طنز » در متن اصلی رمان دیده می‌شد، ژانر طنز غالب‌تر بود و اکشن بسیار کم‌رنگ‌تر! شوخی‌های همیشگی نویسنده با خودش و دیگر شخصیت‌ها نمونه ژانر طنز، علاقه بین شخصیت‌های اصلی نمونه ژانر عاشقانه و درگیری‌های فیزیکی و تنش‌های موجود در رمان که بسیار هم کم‌رنگ بود نشانه ژانر اکشن است.
خلاصه:
کلمات ساده‌ای در خلاصه به کار رفته و آرایه ادبی دیده نمی‌شد از این رو می‌توان گفت خلاصه روان و ساده بود. خلاصه از گنگی قابل قبولی برخوردار بود و از جملات سوالی نیز استفاده شده بود. خلاصه به ما می‌گوید که رمان پیرامون زندگی دانشجویی به نام ساغر است.
مقدمه:
مقدمه کنجکاو کننده نبود و برای خواننده جذابیتی نداشت. خلاصه با ژانرها ارتباط قابل قبولی نداشت اما ارتباط خوبی با متن اصلی داشت.
آغاز:
آغاز رمان به دور از کلیشه، تا حدودی جذاب و در ارتباط با ژانر بود.
سیر:
سیر رمان کند و خسته‌کننده بود. اتفاقات مهمی در رمان دیده نمی‌شد! روزمرگی‌های رمان و حواشی پیرامون شخصیت‌ها برای مخاطب خوشایند نبود.
شخصیت پردازی:
شخصیت اصلی داستان «ساغر» باید خیلی بیشتر از شخصیت‌های فرعی به مخاطب شناسانده می‌شد که متاسفانه نویسنده نه‌تنها شخصیت اصلی بلکه فرعی‌ها را به‌خوبی هم بررسی نکرده! تنها چیزی که از شخصیت سحر به مخاطب انتقال می‌یابد فقط شوخ‌طبعی ساغر است که آن‌هم به لطف شوخی‌های همیشگی‌اش در رمان است. شخصیت پردازی غیرمستقیم و کلیشه‌ای بود، باز هم یک دختر شیطون و شوخ‌طبع! در اکثر رمان‌ها شخصیت خانم چنین ویژگیی دارد.
توصیفات:
توصیفات مکان قابل قبول نبوده و بسیار کم دیده شد و مخاطب نمی‌تواند به خوبی آن را تجسم می‌کند اما درمورد ظاهر شخصیت‌ها می‌توان گفت اطلاعات کافی بود. توصیفات لباس و ظاهر شخصیت‌ها قابل باور و به‌دور از کلیشه بود. توصیف حالات بسیار در متن اصلی کم‌رنگ بود، بهتر است نویسنده عزیز حالات شخصیت‌ها را در رمان ذکر کند.
دیالوگ و مونولوگ:
حجم دیالوگ‌ها و مونولوگ ها متناسب و به اندازه بود. دیالوگ‌ها با لوکیشن و شخصیت مرتبط بود اما دیالگ ماندگاری دیده نشد.
بافت:
بافت عامیانه غالب بود و پرشی به بافت ادبی دیده نشد.
زاویه دید:
تغییر زایه دید دیده نشد و نویسنده با این زاویه به خوبی ارتباط گرفته بود.
پیرنگ:
طرح اصلی رمان پیرامون زندگی «ساغر» بود و تغییر مسیر زندگی او و اتفاقات سر راهش هدف اصلی رمان بود. اتفاقات اصلی رمان پشت سر هم می‌افتادند.
تم و کشکش:
پیام خاصی از رمان دریافت نشد و این به‌خاطر توجه زیاد به حواشی رمان بود! معمای خاصی دیده نشد و خواننده فقط اتفاقات را پی در پی دنبال می‌کرد و می‌توان گفت کنجکاوی ایجاد نمی‌شد.
فضا سازی:
در فضاسازی رمان فقط به مکان و مقدار کمی به زمان توجه شده بود و اطلاعاتی درمورد فصل‌ها، رسوم و... به مخاطب داده نمی‌شد.
باورپذیری:
رمان در کل باورپذیر بود اما رفتار شخصیت‌ها کمی دور از باور بود و البته این به‌خاطر کلیشه‌ای بودن شخصیت‌هاست.
ایده:
ایده اصلی تا حدودی کلیشه‌ای بود.
پردازش ایده:
بعضی اتفاقات رمان هم‌چون آشنایی شخصیت‌ها در دانشگاه و کلکل آن‌ها کلیشه‌ای بود و قلم نویسنده ضعیف بود.
ایراد نگارشی:
چیزی که در رمان بسیار دیده شد ایراد نگارشی بود! فاصله بین خطوط مونولوگ، حشو، رعایت نکردن علائم نگارشی و نیم‌فاصله‌ها و البته عدم توجه به درست نویسی دیالگ‌ها از ایرادات نگارشی بود برای مثال:
«میلاد-درست حرف بزن با آرسام.

یهو صدایی از کنارم اومد.

بله یلدای غیرتی بود!

یلدا- اونوقت این آقا آرسامتون زبون ندارن.

- شاید لولو برده.

یلدا- شایدم عقرب.

میلاد خواست بیاد به طرفه ما که آرسام جلوش و گرفت.


آرسام- مثل اینکه خاموش شدی جدیدا؟



- اره ..نکنه تو می‌خواهی روشنم کنی



آرسام- شک داری؟؟»

«میلاد گفت:

- درست حرف بزن با آرسالم!

یهو صدایی از کنارم اومد، بله یلدای غیرتی بود!

یلدا: اون‌وقت این آقا آرسامتون زبون ندارن؟!

من: شاید لولو برده.

یلدا جواب داد:

- شاید عقرب!

میلاد خواست بیاد به طرفه ما که آرسام جلوش رو گرفت و گفت:

- مثل این‌که خاموش شدی جدیداً؟

جواب دادم:

- آره... نکنه تو می‌خوای روشنم کنی؟

آرسام: شک داری؟»
سخن آخر:
امیدوارم از نکاتی که گفتم استفاده کنید تا رمان شما جذاب‌تر باشه و از من دلخور نباشید. قلم شما مانا.
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین