جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مهم ¤تاپیک پیدا کردن رمان‌های درخواستی شما¤

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط bishamloo با نام ¤تاپیک پیدا کردن رمان‌های درخواستی شما¤ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,520 بازدید, 18 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع ¤تاپیک پیدا کردن رمان‌های درخواستی شما¤
نویسنده موضوع bishamloo
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط insuk.27
موضوع نویسنده

bishamloo

سطح
3
 
رنک دار بازنشسته
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
964
5,361
مدال‌ها
5
"به نام خدا"

با سلام‌ و درود خدمت همگان
در این تایپک قرار است، رمان‌هایی که قبلا مطالعه کردیم و حال اسمشان را یادمان نیست، پیدا کنیم.
فقط کافی‌ست یک خلاصه از رمان را بیان کنید تا دوستان و کسانی که آن‌ رمان‌ها را مطالعه کردند، شما را راهنمایی‌ کنند!
×اسپم ندهید!

تیم‌ مدیریت بخش کتاب
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: mobina01

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
رمان بود دختره اسمش دنیز بود تو دانشگاه از پسری به اسم رایان خوشش میاد،رایان با دوستاش شربط بندی میکنه که مخ دنیزو بزنه و ببرتش خونه،کسی میدونه اسم رمان‌ چی بود
 

Reyhan. I

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
1
0
مدال‌ها
2
سلام
یک رمان بود اسمش شخصیت اصلیش نفس بود و شخصیت پسر اصلی امیرحسین دختر خانواده ای به شدت مذهبی داشت ولی خودش فقط جلوی خانوادش خودش رو معتقد نشون میداد اما با پسری به اسم حامد رابطه داشت و امیرحسین همسایه ی بچگیشون بود ولی رفته بودن و حالا بعد چند سال دوباره داشتن همدیگه رو میدیدن و همچنین معلوم شد مادر دختره کسی بوده به اسم طلا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

萨马维

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
2
1
مدال‌ها
2
سلام به همگی
من دنبال یه رمان تخیلی میگردم،
توی اون رمان یه دختری بود که چشماش بفش بود تویه کشور خارجی با مادرش زندگی میکرد به دلیلی سوار هواپیما شد توی راه هواپیما سقوط کرد دختره وارد یه سرزمین دیگه شد بعد یه اتفاقاتی افتاد که مردم این سرزمین میخواستن دخترو نابود کنن بخاطر طلسم اونم فرار کرد رفت تو جنگل طلسم شده اون سرزمین همه میگفتن یه روحی اونجا هست که هرکس رفته از دستش جون سالم در نبرده اما دختر با اون آشنا میشه روحه درواقه یه پسری بوده که فکر کنم بخاطر عشق سابقش طلسم شده یه جای دیگشم که یادمه دختر برا باطل کردن طلسم اون سرزمین باید دنبال یه اژدها که تو دریا زندگی میکنه میرفته تو مسیر بایه دزد دریایی آشنا میشه اون کمکش میکنه مثل اینکه اژدهاهم یه پسره طلسم شده بوده عاشق دختره میشه بخاطرش جونشو از دست میده آخرشم دختره و اون پسره که طلسم جنگل بوده عاشق هم میشن طلسم باطل میشه و اینام باهم زندگی میکنن پیش مادر دختره
یه نکته دیگشم اینه که داستان یه جادوگر بدجنس داشته.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: saye

萨马维

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
2
1
مدال‌ها
2
سلام دوباره
کسی می تونه به من کمک کنه تا اسم رمانی رو که میخوام پیداکنم. رمان در مورد دختری هست که بخاطرپسری خودکشی میکنه چون پسره اون به دلایلی ول میکنه و میره راستش اسم دختره و پسره را یادم نیست. دختره داستان یک داداش داره که عاشق دوستش میشه دختره میفهمه و بقیه اش رو یادم نیست ولی فکرکنم میره پیش یکی از آشناهای که در پاریس زندگی میکنه.
 

ملیییکا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
1
2
مدال‌ها
2
سلام ‌. اگر کسی اسم این رمان رو می‌دونه ممنون میشم بگه
یه دختری عاشق پسر عمویش بوده ، اینا پنهانی عاشق هم بودن که پدر دختره میمیره بعد تا اینا میان به خودشون بجنبن و بگن که می‌خوان با هم ازدواج کنن مادر دختره تصمیم میگیره که ازدواج کنه و این وسط به خاطر مخالفت های عموش مشکلاتی پیش میاد و پسره هم سر همین اختلافات دختره رو ول میکنه و می‌ره خارج . دختره هم چون پشت مادرش و میگیره از خانواده پدری طرد میشه . چند سال بعد موقعی که با دوستاش بوده با ماشین دیگه ای تصادف می‌کنه و میبینه که همون پسر عمویش هستش
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
1
0
مدال‌ها
2
سلام یه رمان بود دختره بعد فوت پدرش میره به تهران و اونجا تو شرکتی کار میکنه که همکارش پسر ریس شرکت ولی بنا به دلایلی رابطش با خانوادش قطع کرده جدا زندگی میکنه دختره تو خوابگاه ولی بعد همخونه میشه با همکار خانومش وضعیت مالی دختره بده کم کم بهم نزدیک مبشن ازدواج سوری میکنن و بعد جدی میشه یروز دختره تو رستوران پسره با خانوادش میبینه میفهمه دروغ گفته و...
 

aa01

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
1
0
مدال‌ها
2
سلام
یه رمان بود فکر میکنم اسم پسره فرزاد بود قاتل چند انگشتی..
پسره توی یخ مرکز بستری بود و میگفتن حتی خانوادشم کشته
دختره هم روانشناس بودکه باید یه تحقیق میکردا و میره تیمارستان فکر کنم
این پسره رو میبینه
بهش میگن رو این تحقیق نکن خطرناک ترین بیمارمونه
بعد دختره بعد از چند وقت متوجه میشه پسره کاری نکرده و پاپوش بودن و فراریش میده
میشه اسمشو بگین؟
 

لِئا.

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
273
3,901
مدال‌ها
2
سلام
یه رمان بود فکر میکنم اسم پسره فرزاد بود قاتل چند انگشتی..
پسره توی یخ مرکز بستری بود و میگفتن حتی خانوادشم کشته
دختره هم روانشناس بودکه باید یه تحقیق میکردا و میره تیمارستان فکر کنم
این پسره رو میبینه
بهش میگن رو این تحقیق نکن خطرناک ترین بیمارمونه
بعد دختره بعد از چند وقت متوجه میشه پسره کاری نکرده و پاپوش بودن و فراریش میده
میشه اسمشو بگین؟
پارانویا
 

Atlana

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
1
2
مدال‌ها
2
سلام
خلاصه رمان یاد نیست ولی ژانرش ترسناک بود. دختره باید میرفت یه خونه دیگه و وقتی داشت دوش میگرفت یهو آب قطع میشه اینم برای اینکه بتونه شامپو رو از صورت چش پاک کنه دنبال حوله میگرده و وقتی حوله رو میگیره متوجه میشه که حوله قبلا خیس بوده ولی نه خیس آب خیس خون بوده. اون وقت برام جذاب نبود ولی الان هست متاسفانه نمیتونم پیداش کنم ممنون میشم کمک کنید.
 
بالا پایین