مهم ¤تاپیک پیدا کردن رمان‌های درخواستی شما¤

[Miss_nabati]

سلام
رمانی هست با موضوع ازدواج اجباری یا صوری و پلیسی
اسم دختر رو یادم نیست ولی اسم پسر مهرداد بود
قسمتی از رمان که یادم هست این بود که دختر با دوستاش فکر کنم اردو دانشگاهی رفته بودن شمال
کنار ساحل آهنگ چقدر تنهایی بده از ۲۵ بند رو میزنه و میخونه و فکر می‌کنه شوهرش خارج از کشور در حالی که تو شمال تو جنگل میبینتش و شوهرش میاد تو جمع دوستاش که گیتار میزدن بعدش دعوتشون می‌کنه به رستوران که به رستوران حمله میشه و اون موقع متوجه میشه مهرداد پلیس هست
حس میکنم اسم رمان بازی یا یه همچین اسمی باشه ممنون میشم اگه اسمشو میدونید بگید یا لینک رمان رو بزارید هر چی گشتم پیداش نکردم

 

[reza3961]

خلاصه رمان: شهری آلوده که مردم آن در کارخانه ذغال کار می کنند و جلسه های سیاسی شبانه برگذار می کنند
اگه کسی این کتاب رو خونده لطفا عنوانش رو بگه

 

[exolakh1485]

سلام من دنبال اسم یه رمان میگردم که
برادر دختره با دختری ک دوست داره فرار میکنه و خانوده دختره هم به شدت مخالف بودن و برا حفظ آبرو و همچی دختره را مجبور میکنن ک با یکی از پسرای خانواده دختره ک با برادرش فرار کرده ازدواج کنه و دانستانشون شروع میشه

 

[xPooneh]

سلام

یه رمانی حدوداً سه سال پیش خوندم درباره‌ی یه پسری به اسم رادین (احتمالاً) و داداشش سامان (اینم مطمئن نیستم) بود، سامان حدوداً پنج شش سال از رادین بزرگتر بود و رادین دانشجو بود، مادرشون قبلاً مرده بود. این وسط یه شخصیت دیگه‌ای هم اومد که قبلاً زمانی که دانشجو بودن با سامان میرفتن توی روستاها و افراد جن زده رو با آیات قرآن نجات میدادن که یه پسری خیلی سختی کشید و در نهایت گفت دست از سر عزیزانت برنمیدارم و اینا

خود رادینم بار اول تو انباری گیر کرد، بار دوم تو حموم زیر پاهاش کلی مو دید، بار سوم یکی بهش مسیج داد که حق نداره به کسی بگه، بار بعدی با دوستش تو خونه برق رفت و بار آخر فکر کنم تصادف کرد تو بیمارستان بستری شد که جنا بدنشو تسخیر کردن بردنش، این یارو رفیق سامان و دوستای رادین و خود سامانم رفتن یه متروکه‌ای یکارایی کردن رادین برگشت.

آخرش رادین نجات پیدا کرد ولی وقتی برگشت خونه دید یه جنی نشسته جلوی آینه داره موهاشو شونه میکنه و بهش لبخند میزنه.

اگه ازش نشونه‌ای دارید ممنون میشم کمکم کنید.

 

[سایه مولوی]

رم

سلام من دنبال اسم یه رمان میگردم که
برادر دختره با دختری ک دوست داره فرار میکنه و خانوده دختره هم به شدت مخالف بودن و برا حفظ آبرو و همچی دختره را مجبور میکنن ک با یکی از پسرای خانواده دختره ک با برادرش فرار کرده ازدواج کنه و دانستانشون شروع میشه

رمان یادداشت‌های یک گمشده نبود؟

 

[Atilla]

سلام
خلاصه رمان یاد نیست ولی ژانرش ترسناک بود. دختره باید میرفت یه خونه دیگه و وقتی داشت دوش میگرفت یهو آب قطع میشه اینم برای اینکه بتونه شامپو رو از صورت چش پاک کنه دنبال حوله میگرده و وقتی حوله رو میگیره متوجه میشه که حوله قبلا خیس بوده ولی نه خیس آب خیس خون بوده. اون وقت برام جذاب نبود ولی الان هست متاسفانه نمیتونم پیداش کنم ممنون میشم کمک

خلاصه ای گفتید برام آشناست، شاید تونستم پیداش کنم

 

[Atilla]

سلام
خلاصه رمان یاد نیست ولی ژانرش ترسناک بود. دختره باید میرفت یه خونه دیگه و وقتی داشت دوش میگرفت یهو آب قطع میشه اینم برای اینکه بتونه شامپو رو از صورت چش پاک کنه دنبال حوله میگرده و وقتی حوله رو میگیره متوجه میشه که حوله قبلا خیس بوده ولی نه خیس آب خیس خون بوده. اون وقت برام جذاب نبود ولی الان هست متاسفانه نمیتونم پیداش کنم ممنون میشم کمک کنید.

احتمالا رمان «دختر خون بس» نبوده؟

 

[wwwyir]

سلام
این رمان گی که اسمش یادم نیس
اسم پسره میلاده که بخاطر رفتار زنونش از خانواده طرد میشه و تو دانشگاهم مورد اذیت و ازار قرار میگیره
تصمیم به خودکشی میگیره و تو بیمارستان با یه پسره که پزشک عمومیه اشنا میشه اسم دکترو یادم نیس ولی گیه
و باهم هم خونه میشن
اخرش میلاد سرطان میگیره میمیره

 

[insuk.27]

سلام یه رمان قبلا خوندم اسم دختره گندم تهرانی بود که بازیگر بود یه روز برای بازی کردن تو یه سریال میره سئول و اونجا با بازیگر کره ای چا اون وو تو یه سریال همبازی میشه و بعد عاشق همدیگه میشن و یکی از دوستای اون وو تو این رمان لی جه ووک هست
من این رمان رو توی روبیکا خوندم ولی نتونستم تمومش کنم و اسمشو یادم نمیاد ممنون میشم اگه کسی اسمشو میدونه بهم بگه