Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,512
- 21,981
- مدالها
- 3
کتاب «کهکشان نیستی» یکشنبه چهارم اردیبهشتماه با حضور کارشناس کتاب حمیدرضا میررکنی و منتقد کتاب مرضیه حقخواه نقد و بررسی شد.
اولین سوال مطرح شده در این نشست این بود که آیا اخیراً کتابهای حوزه دین مورد استقبال قرار گرفته است؟
میررکنی در این باره گفت: در سالهای اخیر رجوعی به دوباره خواندن مکتبهای قبل داریم. کتابهای حدیث، کتابهای مقام معظم رهبری و کتاب های اینچنینی دوباره در حال خوانده شدن هستند که این مساله بازگوکننده نوعی بازگشت است. کتاب «کهکشان نیستی» هم از این قاعده مستثنا نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که چه شد که این کتاب به رشته تحریر درآمد و چنین کتابی جمعآوری شد؟ توضیح داد: اولین بار تالیف این کتاب را از یامینپور شنیدم. او به من گفت که محمدهادی اصفهانی در حال جمعاوری یک کتاب دربار سیدعلی قاضی است که شنیدن این خبر خوشحالی من را برانگیخت. زیرا ما اطلاعات مشخص و محدودی درباره مرحوم سیدعلی قاضی داریم. اصفهانی آشنایی نزدیکی با او داشت و فقط چنین کسی که تجربیات معنوی نزدیک به سید قاضی داشت میتوانست چنین کتابی را نوشته و زندگی او را روایت کند. بنابراین در مدت چند ماه این کتاب جمعآوری شد و در قالب این رمان به نگارش درآمد.
در ادامه این نشست مجری پرسید: آیا شما کتاب را یک رمان میبینید؟ یا یک زندگینامه مستند؟
حقخواه اظهار کرد: نویسنده در مقدمه کتاب توضیح داده است که نام این کتاب را نمیشود رمان گذاشت. با وجود اینکه این کتاب یک روایت خطی دارد اما چون رمان تخیل دارد و این کتاب خالی از تخیل است نمیشود عنوان رمان روی آن نهاد. دلیل دیگر اینکه این روایت به صورت خطی و پیوسته بیان شده این است که از آنجاییکه نویسنده بیشتر می خواسته یک مستند را ثبت کند تا جایی که توانسته داستان را جذاب کرده اما تعلیق ایجاد نکرده است.
وی افزود: درست است که کتابهای زیادی درباره علما و عرفا داریم اما ارزش افزودهای که من به این کتاب میدهم این است که این کتاب با این حجم، فقط زندگی سید علی قاضی را روایت نمیکند، بلکه با محور قرار دادن او، مکتب و شاگردانش را نیز معرفی میکند. این شکل از روایت باید برای نویسندگان دیگر الگو قرار بگیرد. کسانی که سراغ این کتابها میروند تخیل برایشان خیلی اهمیت ندارد و بیشتر به دنبال یک زندگینامه واقعی هستند که فارغ از تخیل است اما شکل زندگی شخصیت اصلی این اثر یک زندگی خارقالعاده است و مخاطبی که سراغ این اشخاص میآید با این مستندات میشود.
دبیر نشست در ادامه سوال کرد کتابهای زیادی درباره مرحوم قاضی وجود دارد اما اینکه این کتاب باز هم با اقبال زیادی بین مخاطبان مواجه شده است، چه ویژگیهای خاصی افزون بر کتابهای قبلی دارد؟
میررکنی پاسخ داد: کتاب درباره مرحوم قاضی زیاد است و چیزی بیشتر از ۵۰ تا ۱۰۰ اثر در این زمینه ثبت شده است، اما این کتاب چند نکته اضافه بر سایر کتابها دارد. از نظر فرم مولف خودش در مقدمه آورده است که این کتاب از تمام مولفههایی که یک رمان باید داشته باشد پیروی نمیکند. نکته دیگر این است که ما میدانیم رمان یک مختصاتی دارد و منتقدان معتقدند این مختصات به لحاظ فرمی درباره همه گونههای ادبی صادق است. اما برخی منتقدین هستند مثل شهید آوینی که نگاه متفاوتی به رمان دارند.
وی ادامه داد: کتاب نخل و نارنج به عنوان سبکی از داستانگویی برخی از مولفههای یک رمان را دارد. مثل اینکه ارجاع مدام به یک واقعه میدهد. یا نظیر اینکه میخواهد شخصیتسازی کند و نویسنده از این کارها استفاده کرده است. در عین حال، رمان نیست و این فرم تذکره نویسی است که قرابت زیادی با عرفان اسلامی دارد. عرفان اسلامی به این صورت است که عرفا درباره خودشان یا معارف یا آثارشان صحبت نمیکنند بلکه درباره احوالات هم و احوالاتی که یک موحد تجربه میکند صحبت میکنند. این مدل تذکرهگویی در شرح احوالات و این فرمی که در صورت کتابهایی مثل کهکشان دارد ظهور می کند طرح جدیدی از تذکرهنویسی است.
حقخواه در ادامه برای تکمیل صحبتهای ناظر بر فرم اظهار کرد: کتاب از جوانی سید علی قاضی شروع میشود و هر فصل از ۱۰ صفحه دست درازی نمیکند با شیوه روایتی جذاب که با جود خطی بودن داستان و جابهجا شدن راویها و شخصیتهای زیادی که در کتاب بود، گاهی زمین نجف، گاهی آسمان و خورشید نیز به جز خود سید علی قاضی و خانواده و دوستانش راوی بودند. در این داستان شخصیتهای زیادی به ما معرفی میشوند در حالی که ما معمولاً در رمان شخصیتهای زیادی نمیبینیم و شخصیتهای رمانها محدود هستند.
حقخواه همچنین در پاسخ به این سوال که آیا این درست که مخاطب قبل از خواندن کتاب باید یک پیش فرض درباره سید علی قاضی داشته باشد؟ اظهار کرد: هر ک.س این کتاب را میخواند اولا باید از قبل آشنایی اولیه با قاضی داشته باشد، دوم اینکه شیعه باشد و سوم اینکه شیعهای معتقد به عرفان باشد. پس این کتاب خیلی مناسب نوجوانان نیست و آن را به هر کسی نمیتوان معرفی کرد. مخاطب همراه با سید علی قاضی بزرگ میشود و شروع به رشد میکند و آنقدر با کتاب همراه میشود که در انتها خیلی راحت با مرگ سید علی آقا قاضی کنار میآید.
او درباره قلم نویسنده کتاب بیان کرد: هر نویسندهای قلمش و توانمندی نویسندگیاش را از ابتدا با مطالعه کتابهایی در همین فضا و در همین سبک شروع کرده است و درباره کتاب کهکشان نیستی نمیشود گفت که نویسنده سبک روایتش ویژه خودش است. این شیوه روایت یک روش اولیه است که من روایت آن را با هر کتاب دیگری متفاوت دیدم و باوجود اینکه الهام گرفته از کتابهای مشابه خودش است اما ایده خود نویسنده است که انقدر به ریز و جزئیات میپردازد و از همه داستانها را روایت میکند.
وی تشریح کرد: مولف در طول روایتش میگوید که از چه منابعی استفاده کرده است و ما در علم رجال و علم حدیثی که داریم میبینیم که به راحتی چیزی را قبول نمیکنیم و باید حتماً ارجاعی داشته باشیم و این ارجاع دهی در این کتاب آن را خاص و متفاوت کرده است و این شیوه از روایت که در این کتاب بهکار رفته میتواند آغاز راهی باشد برای نگارش کتابهایی مانند آن.
او همچنین گفت: نقدی که بر این کتاب دارم این است که اوایل داستان به کرات با خانواده سید علی قاضی مواجه هستیم و بعد از فوت رخشنده سادات دیگر از خانواده و همسران سید علی قاضی صحبتی به میان نمیآید در حالی که او بعد از رخشنده سادات همسران متعددی اتخاذ میکند و ما از تعداد همسران و فرزندان این شخص در کتاب «کهشکان نیستی» بیاطلاع هستیم و نویسنده میتوانست مخاطب را نسبت به این وجه از زندگی سید علی قاضی آگاه و روشن سازد.
در انتها مجری از میررکنی پرسید خیلیها معتقدند اگر سلبریتیها پشت این کتاب در نمیآمدند این کتاب دیده نمیشد، آیا این بیان درست است؟
وی پاسخ داد: اگر منظور از سلبریتی فرد شناخته شدهای در حوزه علمیه است که درباره این کتاب سخنی به زبان آورده است، چنین اقدامی حمایت محسوب میشود اما اگر منظور صنعت سلبریتیهاست باید گفت اینکه کسی از این کتاب حمایت کرده یا نکرده تاثیری در مسیر این اثر نداشته و این کتاب مسیر خود را طی میکرد و دیده میشد. کتاب کهکشان نیستی فرم عمومی دارد و ظرفیت این را داراست که بدون حمایت فرد یا گروه خاصی از آن دیده شود.
اولین سوال مطرح شده در این نشست این بود که آیا اخیراً کتابهای حوزه دین مورد استقبال قرار گرفته است؟
میررکنی در این باره گفت: در سالهای اخیر رجوعی به دوباره خواندن مکتبهای قبل داریم. کتابهای حدیث، کتابهای مقام معظم رهبری و کتاب های اینچنینی دوباره در حال خوانده شدن هستند که این مساله بازگوکننده نوعی بازگشت است. کتاب «کهکشان نیستی» هم از این قاعده مستثنا نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که چه شد که این کتاب به رشته تحریر درآمد و چنین کتابی جمعآوری شد؟ توضیح داد: اولین بار تالیف این کتاب را از یامینپور شنیدم. او به من گفت که محمدهادی اصفهانی در حال جمعاوری یک کتاب دربار سیدعلی قاضی است که شنیدن این خبر خوشحالی من را برانگیخت. زیرا ما اطلاعات مشخص و محدودی درباره مرحوم سیدعلی قاضی داریم. اصفهانی آشنایی نزدیکی با او داشت و فقط چنین کسی که تجربیات معنوی نزدیک به سید قاضی داشت میتوانست چنین کتابی را نوشته و زندگی او را روایت کند. بنابراین در مدت چند ماه این کتاب جمعآوری شد و در قالب این رمان به نگارش درآمد.
در ادامه این نشست مجری پرسید: آیا شما کتاب را یک رمان میبینید؟ یا یک زندگینامه مستند؟
حقخواه اظهار کرد: نویسنده در مقدمه کتاب توضیح داده است که نام این کتاب را نمیشود رمان گذاشت. با وجود اینکه این کتاب یک روایت خطی دارد اما چون رمان تخیل دارد و این کتاب خالی از تخیل است نمیشود عنوان رمان روی آن نهاد. دلیل دیگر اینکه این روایت به صورت خطی و پیوسته بیان شده این است که از آنجاییکه نویسنده بیشتر می خواسته یک مستند را ثبت کند تا جایی که توانسته داستان را جذاب کرده اما تعلیق ایجاد نکرده است.
وی افزود: درست است که کتابهای زیادی درباره علما و عرفا داریم اما ارزش افزودهای که من به این کتاب میدهم این است که این کتاب با این حجم، فقط زندگی سید علی قاضی را روایت نمیکند، بلکه با محور قرار دادن او، مکتب و شاگردانش را نیز معرفی میکند. این شکل از روایت باید برای نویسندگان دیگر الگو قرار بگیرد. کسانی که سراغ این کتابها میروند تخیل برایشان خیلی اهمیت ندارد و بیشتر به دنبال یک زندگینامه واقعی هستند که فارغ از تخیل است اما شکل زندگی شخصیت اصلی این اثر یک زندگی خارقالعاده است و مخاطبی که سراغ این اشخاص میآید با این مستندات میشود.
دبیر نشست در ادامه سوال کرد کتابهای زیادی درباره مرحوم قاضی وجود دارد اما اینکه این کتاب باز هم با اقبال زیادی بین مخاطبان مواجه شده است، چه ویژگیهای خاصی افزون بر کتابهای قبلی دارد؟
میررکنی پاسخ داد: کتاب درباره مرحوم قاضی زیاد است و چیزی بیشتر از ۵۰ تا ۱۰۰ اثر در این زمینه ثبت شده است، اما این کتاب چند نکته اضافه بر سایر کتابها دارد. از نظر فرم مولف خودش در مقدمه آورده است که این کتاب از تمام مولفههایی که یک رمان باید داشته باشد پیروی نمیکند. نکته دیگر این است که ما میدانیم رمان یک مختصاتی دارد و منتقدان معتقدند این مختصات به لحاظ فرمی درباره همه گونههای ادبی صادق است. اما برخی منتقدین هستند مثل شهید آوینی که نگاه متفاوتی به رمان دارند.
وی ادامه داد: کتاب نخل و نارنج به عنوان سبکی از داستانگویی برخی از مولفههای یک رمان را دارد. مثل اینکه ارجاع مدام به یک واقعه میدهد. یا نظیر اینکه میخواهد شخصیتسازی کند و نویسنده از این کارها استفاده کرده است. در عین حال، رمان نیست و این فرم تذکره نویسی است که قرابت زیادی با عرفان اسلامی دارد. عرفان اسلامی به این صورت است که عرفا درباره خودشان یا معارف یا آثارشان صحبت نمیکنند بلکه درباره احوالات هم و احوالاتی که یک موحد تجربه میکند صحبت میکنند. این مدل تذکرهگویی در شرح احوالات و این فرمی که در صورت کتابهایی مثل کهکشان دارد ظهور می کند طرح جدیدی از تذکرهنویسی است.
حقخواه در ادامه برای تکمیل صحبتهای ناظر بر فرم اظهار کرد: کتاب از جوانی سید علی قاضی شروع میشود و هر فصل از ۱۰ صفحه دست درازی نمیکند با شیوه روایتی جذاب که با جود خطی بودن داستان و جابهجا شدن راویها و شخصیتهای زیادی که در کتاب بود، گاهی زمین نجف، گاهی آسمان و خورشید نیز به جز خود سید علی قاضی و خانواده و دوستانش راوی بودند. در این داستان شخصیتهای زیادی به ما معرفی میشوند در حالی که ما معمولاً در رمان شخصیتهای زیادی نمیبینیم و شخصیتهای رمانها محدود هستند.
حقخواه همچنین در پاسخ به این سوال که آیا این درست که مخاطب قبل از خواندن کتاب باید یک پیش فرض درباره سید علی قاضی داشته باشد؟ اظهار کرد: هر ک.س این کتاب را میخواند اولا باید از قبل آشنایی اولیه با قاضی داشته باشد، دوم اینکه شیعه باشد و سوم اینکه شیعهای معتقد به عرفان باشد. پس این کتاب خیلی مناسب نوجوانان نیست و آن را به هر کسی نمیتوان معرفی کرد. مخاطب همراه با سید علی قاضی بزرگ میشود و شروع به رشد میکند و آنقدر با کتاب همراه میشود که در انتها خیلی راحت با مرگ سید علی آقا قاضی کنار میآید.
او درباره قلم نویسنده کتاب بیان کرد: هر نویسندهای قلمش و توانمندی نویسندگیاش را از ابتدا با مطالعه کتابهایی در همین فضا و در همین سبک شروع کرده است و درباره کتاب کهکشان نیستی نمیشود گفت که نویسنده سبک روایتش ویژه خودش است. این شیوه روایت یک روش اولیه است که من روایت آن را با هر کتاب دیگری متفاوت دیدم و باوجود اینکه الهام گرفته از کتابهای مشابه خودش است اما ایده خود نویسنده است که انقدر به ریز و جزئیات میپردازد و از همه داستانها را روایت میکند.
وی تشریح کرد: مولف در طول روایتش میگوید که از چه منابعی استفاده کرده است و ما در علم رجال و علم حدیثی که داریم میبینیم که به راحتی چیزی را قبول نمیکنیم و باید حتماً ارجاعی داشته باشیم و این ارجاع دهی در این کتاب آن را خاص و متفاوت کرده است و این شیوه از روایت که در این کتاب بهکار رفته میتواند آغاز راهی باشد برای نگارش کتابهایی مانند آن.
او همچنین گفت: نقدی که بر این کتاب دارم این است که اوایل داستان به کرات با خانواده سید علی قاضی مواجه هستیم و بعد از فوت رخشنده سادات دیگر از خانواده و همسران سید علی قاضی صحبتی به میان نمیآید در حالی که او بعد از رخشنده سادات همسران متعددی اتخاذ میکند و ما از تعداد همسران و فرزندان این شخص در کتاب «کهشکان نیستی» بیاطلاع هستیم و نویسنده میتوانست مخاطب را نسبت به این وجه از زندگی سید علی قاضی آگاه و روشن سازد.
در انتها مجری از میررکنی پرسید خیلیها معتقدند اگر سلبریتیها پشت این کتاب در نمیآمدند این کتاب دیده نمیشد، آیا این بیان درست است؟
وی پاسخ داد: اگر منظور از سلبریتی فرد شناخته شدهای در حوزه علمیه است که درباره این کتاب سخنی به زبان آورده است، چنین اقدامی حمایت محسوب میشود اما اگر منظور صنعت سلبریتیهاست باید گفت اینکه کسی از این کتاب حمایت کرده یا نکرده تاثیری در مسیر این اثر نداشته و این کتاب مسیر خود را طی میکرد و دیده میشد. کتاب کهکشان نیستی فرم عمومی دارد و ظرفیت این را داراست که بدون حمایت فرد یا گروه خاصی از آن دیده شود.