دیالوگ نویسی [آتش‌سرد] اثر «M,F کاربر انجمن رمان بوک»

[Aram]

دیالوگ:آتش‌سرد
ژانر:عاشقانه،تراژدی
اثر:M,F

+درد داشت برای جدا شدن؟
-دردی نبود،شکنجه بود برای‌من نه،
برای خودش،
همان‌گونه عاشقش کردم.
ترکش کردم،دیدم ثانیه‌به ثانیه
جان دادنش!
+خودت چی؟عاشق نبودی؟
-هستم.

​

 

[Aram]

+عاشق ماندنی است.نه‌رفتنی
-تعریف عشق اینه؟نیست
عشق یعنی در هر ثانیه باهاش زندگی کنی،
اگه جسمت کنارش نبود،
مهم نیست.
ذره‌ ذره لحظات‌زندگی‌ات
بوی او،نگاه او
همه‌چیزش حس کنی
باهاش زندگی کنی نه جسمت،درباره
روحت گفتم.عشق اینه
وجودی از روحه که ساکن قلب است.​

 

[Aram]

+اگه عاشق بودی نمی‌رفتی،اگه
رفتی از دوری‌اش می‌نالیدی!
-اره رفتم اما رفتنم از روی عشق بود
بودنم کنارش،شکنجه‌ایی است برای خودش
او عاشقه.
+تو هم هستی؟
-از چشم او عشق من شراره‌ایی‌ ندارد.
من آتشم ولی برای او آتش سردی هستم

​