هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
مراسم عروسى از نظر آداب و رسوم بهطور کلى دو نوع ازدواج در منطقه صورت مىگيرد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مىکندو چند روز بعد پدر داماد با ريش سفيدان محلى به منزل عروس رفته و بههر تقدير پدر عروس را راضى مىکنند و نامهاى تحت عنوان وکيلنامه جهت عقد ازدواج رسمى دريافت مىنمايند .
در شکل دوم ابتدا پدر داماد بههمراه ريشسفيدان محلى به منزل عروس جهت خواستگارى مراجعه و پس از جلب رضايت، هر کدام از طرفين نمايندهاى جهت عقد قرارداد تعيين مىکنند. متن قرارداد شامل شيربهاء و مهريه و براساس وضع مالى داماد مواد غذائى مانند قند، چاي، برنج، روغن، شيريني، کشمش مىباشد. قرارداد تحت عنوان 'کسمات' منعقد مىگردد و پدر عروس مقدارى پارچه بهنام 'خلعت' جهت دعوت از اقوام به تعداد ۴۰ نفر از پدر داماد دريافت مىکند. عمو و دائى عروس در اين ميان هدايائى چون کت و شلوار، و گوسفند دريافت مىنمايند . پدربزرگ و مادربزرگ عروس نيز صاحب زيورآلات مىشوند. جهيزيه توسط پدر عروس آماده مىشود که شامل قالي، کمد، ظروف، جاجيم، چرخ خياطي، خورجين، لوازم خواب، کت و شلوار داماد و يک جعبه در بسته توسط مادر عروس پس از تدارک عروسي، مراسم 'صلاحچائي' توسط پدر داماد برپا مىشود که پس از صلاح و مشورت ريشسفيدان زمان و مکان عروسى معلوم مىشود و به خانواده عروس ابلاغ مىگردد و از طرف خانواده عروس لازمالاجرا مىگردد. سپس نمايندگان خانواده عروس و داماد تعيين شده و ضمن تحويل خلعتها. مهمانان را دعوت مىنمايند. پس از جمع شدن مهمانان در منزل عروس و داماد، مهمان زن مقدارى پول، جاجيم، دستکش بهنام 'توره' به عروس هديه مىکنند .
سنتهاي رايج ماه رمضان در استان زنجان مردم استان زنجان ماه رمضان را فرصت مغتنمي براي عبادت، خودسازي و تذهيب ر نفس ميدانند و خود رااز ماههاي رجب و شعبان براي شركت در ضيافت الهي آماده ميكنند. مومنان اين خطه با غبارروبي از مساجد، امامزادهها، تكايا و منازل و خريد اقلام و مايحتاج ضروري خود، از روزهاي پاياني ماه شعبان رسما به پيشباز رمضان، ماه نزول قرآن ميروند. روزهداري مومنين زنجان معمولا همزمان باآخرين روز ماه شعبانالمكرم و برخي مواقع نيز يك هفته قبل از آغاز ماه رمضان، تحت عنوان "روزه پيشباز" آغاز ميشود و عيدسعيد فطر خاتمه مييابد .
درطول ماه رمضان كه به زبان تركي "اوروشليق" خوانده ميشود مساجد، اماكن مقدس و نمازخانههاي اين استان مملو از جماعت روزهداري ميشود كهبا انگيزهي تكميل عبادت و كسب فيض بيشتر، نمازهاي يوميه را بهجماعت اقامه ميكنند . فعاليتهاي ديني و مذهبي در اين ماه در شهرها و روستاهاي استان بهاوج خود ميرسد و كلاسهاي ويژه قرايت، تفسير و تعليم قرآن، جلسات احاديث، علوم ديني و فقهي بهطور گسترده در اماكن مقدسه و منازل مردم برگزار ميشود .
شب يلدا در زنجان يلدا، طولانيترين شب سال يكي از آداب به يادگار مانده از گذشتگان و پيشينيان، شب انار و آجيل و قصه و هندوانه، شب لحظات مهرورزي و شب تولد خورشيد است. شب يلدا درازترين شب سال است، شبي كه در آن صبح ديرتر آغاز و ماه و ستاره ديرتر به خانه ميروند. شب يلدا در فرهنگ ايرانيان جايگاه ويژهاي دارد و در آن رسم و رسوماتي دارند كه جالب و خواندني است .
استان زنجان يكي از استانهاي كشور استه در آن شب يلدا در ميان مردم جايگاه ويژهاي دارد و مردم در اين ايام كارهايي را انجام ميدهند كه براي ديگر هموطنان جالب است. خواندن فال حافظ، شاهنامهخواني، نقل خاطرات، قصهگويي پدر و مادربزرگها، حضور در منزل بزرگان خانواده، خواندن دعاهاي شكرانه نعمت و سلامتي، تزيين سفره مخصوص با انواع ميوهها و خشكبار، تهيه تنقلات و شيرينيجات، خوردن هندوانه و از همه مهمتر صله ارحام، از جمله رسوم و سنتهاي ديرينه مردم زنجان در شب يلدا محسوب ميشود .
عدهاي بر اين باورند كه خوردن هندوانه در اين شب، باعث جلوگيري از تاثير سرما در زمستان و گرمازدگي در تابستان ميشود كه اين كار در بيشتر نقاط كشورمان صورت ميگيرد و مردم در اين شب هندوانه ميخورند. يكي از مهمترين و زيباترين كارهايي كه در شب يلدا انجام ميگيرد صله رحم و ديدار از بزرگان است كه هنوز از با وجود گذشت سالها مردم و به ويژه كوچكترها تلاش ميكنند به خوبي آنرا عملي كنند.
در جاي جاي استان زنجان مردم رسم دارند كه در اين شب به ديدار بزرگان قوم و فاميل رفته و در آنجا شب يلدا يا به قول زنجانيها و آذريها شب چله را سپري كنند .
در زنجان در شب يلدا كوچكترها و جوانترهاي فاميل و يا فرزندان در خانه پدر و پدربزرگ جمع ميشوند و اين شب را به خوبي و خوشي ميگذرانند.از جمله سنن زنجاني در اين ايام رفتن به خانه نوعروسان فاميل است كه در آن خانواده داماد با بستن خنچههاي شيريني، آجيل و ميوه آن را به خانه عروس ميبرند كه در اصطلاح به آن شبچره گفته ميشود.شبچره زنجانيها شامل انواع آجيل، شيريني و ميوههاي فصل مانند انار، ازگيل و هندوانه همراه با هدايايي براي عروس، در بستههاي آذينبندي شده به نام خونچه است. البته اين اقدام خانواده داماد در سال بعد و در نخستين شب يلدا توسط خانواده عروس مقابله به مثل ميشود و اين بار خانواده عروس براي دختر خود شبچره ميبرند .
خوردن آجيل به ويژه شكتن گردو، فندق و بادام نيز در كنار آجيلهاي امروزي و سنجد در سنن زنجانيها از جايگاه ويژهاي برخوردار است. مردم زنجان در شب يلدا مقداري برف سفيد را با شيره انگور مخلوط كرده و آنرا ميخورند كه بسيار خوشمزه ميشود. همچنين زنجانيها با خوراكيهايي چون ترب، شلغم، كلم و تنقلاتي مانند توت و انجير خشك، كشمش، گردو و نخودچي در اين شب از ميهمانان خود پذيرايي ميكنند
چارشنبه سوري آخرين چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسي كه ايرانيان در شب آن جشن چارشنبه سوري ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميكنند. جشن چارشنبه سوري كه از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و هنوز در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران شب اين روز را بطرزي خاص جشن ميگيرند. سعيد نفيسي استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوري » مقاله مفصل و محققانه اي نوشته اند كه قسمتهايي از آن را در اينجا نقل ميكنيم : چهارشنبه سوري يعني چهارشنبه عيش و عشرت و ميرساند كه اين شب را براي جشن و سرور بنياد گذاشته اند. اين جشن ملي از قديمترين زمانهاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است ... شب چهارشنبه سوري در ايران آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد كه هر يك از آنها را در ناحيه ديگر ميتوان يافت .آئين چهارشنبه سوري يا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است يك قسمت از آن عمومي و مشترك ميان تمام مردم ايران است كه حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است كه مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اينجا كم و بيش بشهرهاي ديگر ايران رفته است . آن قسمت از آئين اين شب كه درتمام ايران معمول است از كرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع كه ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشكار ميشود تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شركت دارند و حتي هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است . ايرانياني كه از ديار خود دور افتاده اند نيز آن را فراموش نميكنند و ايرانيان مقيم تركيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود اين رسوم و آداب را معمول ميدارند .
توپ مرواريد: در ميدان ارك طهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي جاگرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد - شبهاي چهارشنبه سوري زنان و دختراني كه حاجتي داشتند مخصوصاً آن زناني كه در آرزوي شوي بودند از آن توپ بالا ميرفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن ميگذشتند و در برآورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شيرخوار را كه به اصطلاح «نحسي » ميكردند يا ريسه ميرفتند از زير توپ مرواريد و سر در نقاره خانه ميگذراندند. اين توپ را توپ مرواريد ميناميدند و افسانه هاي گوناگون در حق آن ميگفتند .
آتش افروختن : زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبه سوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي كردن در كنارآتش است ....
اينك تقريباً در تمام ايران شب چهارشنبه سوري توده هايي از بوته خودروي بياباني فراهم مي آورند و نزديك يكديگر قرار ميدهند زن و مرد و پير و جوان در صحن خانه يا در ميدانهاي عمومي و بر سر چهارسوها و چهارراههاي شهر و ده از روي اين اخگرهاي افروخته يكي پس از ديگري جستن ميكنند و در هر جستني ميگويند: «زردي من از تو سرخي تو از من » يعني زردي بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را كه در خود داري بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاكستري را كه از آتش ميماند بايد در خاك اندازي جمع كنند و از خانه بيرون برند ودر كنار ديوار بريزند و آنكس كه بيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه از او بپرسند: «كيست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گويند : « از كجاآمده اي ؟ » جواب دهد كه : «از عروسي » بپرسند: «چه آورده اي ؟ » گويد : « تندرستي ».
زيورآلات :
استفاده از انگشتر بر خلاف مردان كه معمولاً از انگشتر عقيق به خاطر ثواب بودن استفاده ميكردند در بين زنان معمول نبوده است ، البته به هنگام ازدواج حلقهاي بين عروس و داماد رد و بدل ميشده است . دستبند و گردنبند زنان معمولاً از يك رشته منجوق – سنگ شبه يا شبق « سنگ سياه براق » و سنگهاي زرد رنگ (كهربا) و پشم و عقيق تشكيل ميشد . در روستاها معمولاً از سكههاي پنجريالي يا دهريالي كه زرگرها آنها را با قلابهائي به هم متصل ميكردند به صورت سربند – گردنبند و استفاده ميشد . سربندها را معمولاً بوسيله پيشاني بند ( در اصطلاح محلي عصابه ) آويزان ميكردند.