جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تبریک آرالیایی تابستانی:) ♡

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک توسط شاهدخت با نام آرالیایی تابستانی:) ♡ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 796 بازدید, 20 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک
نام موضوع آرالیایی تابستانی:) ♡
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,891
39,328
مدال‌ها
25
چشمان پف کرده‌ی خود را با دو انگشت اشاره و شست فشرد و به سقف اتاقش خیره شد. در فکر کارهای تلنبار شده‌ی انجمن بود، خب حق هم داشت ارشد دو بخش بود. موبایلش را از شارژ کند و به مقدار شارژش لبخندی زد و با صدایی گرفته لب زد:
- اگه خواب نبود، تو نمی‌تونستی رنگ شارژ صد درصد رو به چشم ببینی.
وارد محیط شلوغ و نامنظم انجمن شد که با دیدن انبوه مکالمه‌ها و اعلان‌ها نفسش را با حسرت رها کرد و گفت:
- رنگ قشنگ انجمن برابره با کار‌ها و بدبختیای زیاد.
زنگوله را فشرد که دید کلی پیام در نمایه دارد و اولین پیام از سوی آلبرت بزرگ @Enisha است. روی اعلان زد و با دیدن پیام تبریک لبخندش پررنگ‌تر شد و جوابی رسمی تحویلش کرد. پس از ارسال پیام را کپی کرد و به همه فرستاد که با نبود شاهدخت در تبریک‌ها سری برای تاسف تکان داد و گفت:
- دغدغه زیاد داره که من رو یادش رفته، هعی زندگی... ‌.
با تکان دوباره‌ی زنگوله اخمی کرد و خواست زگوله را لمس کند که فیوز در نبود ادمین پرید. کورمال‌کورمال وارد تالاری که تگ شده بود شد که برق‌ها وصل شدند.
گفت: عه، نه مهسا هست نه ادمین پس... ‌.
با دیدن لبخند گشاد یلدا حرف در دهانش ماند. با حرص گفت:
- کار تو بود احمق؟
صدای @DELVIN از پشت تاالار قوانین و اطلاع رسانی انجمن آمد.
- شاهی اومد؟
آرالیا به دیزاین صورتی پشت سر یلدا
InShot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۱۳۶۳۷۴۵۱.jpg
خنده‌ای کرد و گفت:
- صورتی؟
یلدا اخمی کرد و گفت:
- کوفت، صورتی چرکه.
دلوین کیک را برداشت
InShot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۱۳۹۱۲۱۰۹.jpg
و با بیسیم روی شانه‌اش گفت:
- بپاچین تالار مناسبت‌ها.
یلدا روی زمین نشست و گفت:
- برو اون گوشه گلت اون‌جاست.
آرالیا سمت جایی که یلدا اشاره کرد رفت که بادیدن رزی روی برف برگ‌هایش ریختند.
InShot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۱۴۷۰۹۰۵۶.jpg
- آجی برگام! برف توی این جهنم داغ از کجا آوردین؟
@Pariyanik وارد تالار شد و از پشت آرالیا را در آغوش گرفت و بعد از تبریکی بلند بالای قبلی‌اش گفت:
- خانومم این‌ها همه‌ش زیر سر این شاهییه.
یلدا با دهانی پر گفت:
- برفک‌های یخچال ننم‌اینا زیاد بود، گفتم خلاقیت به خرج بدم.
از پشت دکوراسیون جعبه‌ای را سمتش گرفت
InShot_۲۰۲۳۰۸۰۲_۱۲۱۶۴۰۱۷۲.jpg
و گفت:
تو مثل دریا میمونی
اروم اما هیجانی..
گاهی انقد اروم که دوست دارم تو
ارامشت غرق شم
گاهی انقد هیجانی که میشه باهات
پرواز کرد
تو قشنگ ترین هدیه منی
تولدت مبارک:)🍪♥️🕓
دلوین داد زد:
از خودش نبود، حفظ هم نبود، روی باکست نوشته، ببین سرشم پایینه.

پ.ن: از قربون صدقه زیاد و عزیزم و قشنگم و فلان خوشم نمیاد، فقط بدون، همون‌طور که یهویی اومدی خصوصی، یهویی صمیمی شدیم یهویی هم دوستت دارم.
تولدت مبارک خل یهویی من:) ♡

@ARALIYA
 

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,118
24,760
مدال‌ها
6
مبارک باشه بانو(:
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

zahrasolimani

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,595
3,617
مدال‌ها
5
آرالیای مهربون، تولدت خیلی مبارک عزیزم🌹
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

ARMINA

سطح
4
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,460
15,251
مدال‌ها
11
مبارکه عزیزم❤🫀
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,904
15,665
مدال‌ها
11
مبارکه میو مهربونم:)♡
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,433
13,006
مدال‌ها
17
چشمان پف کرده‌ی خود را با دو انگشت اشاره و شست فشرد و به سقف اتاقش خیره شد. در فکر کارهای تلنبار شده‌ی انجمن بود، خب حق هم داشت ارشد دو بخش بود. موبایلش را از شارژ کند و به مقدار شارژش لبخندی زد و با صدایی گرفته لب زد:
- اگه خواب نبود، تو نمی‌تونستی رنگ شارژ صد درصد رو به چشم ببینی.
وارد محیط شلوغ و نامنظم انجمن شد که با دیدن انبوه مکالمه‌ها و اعلان‌ها نفسش را با حسرت رها کرد و گفت:
- رنگ قشنگ انجمن برابره با کار‌ها و بدبختیای زیاد.
زنگوله را فشرد که دید کلی پیام در نمایه دارد و اولین پیام از سوی آلبرت بزرگ @Enisha است. روی اعلان زد و با دیدن پیام تبریک لبخندش پررنگ‌تر شد و جوابی رسمی تحویلش کرد. پس از ارسال پیام را کپی کرد و به همه فرستاد که با نبود شاهدخت در تبریک‌ها سری برای تاسف تکان داد و گفت:
- دغدغه زیاد داره که من رو یادش رفته، هعی زندگی... ‌.
با تکان دوباره‌ی زنگوله اخمی کرد و خواست زگوله را لمس کند که فیوز در نبود ادمین پرید. کورمال‌کورمال وارد تالاری که تگ شده بود شد که برق‌ها وصل شدند.
گفت: عه، نه مهسا هست نه ادمین پس... ‌.
با دیدن لبخند گشاد یلدا حرف در دهانش ماند. با حرص گفت:
- کار تو بود احمق؟
صدای @DELVIN از پشت تاالار قوانین و اطلاع رسانی انجمن آمد.
- شاهی اومد؟
آرالیا به دیزاین صورتی پشت سر یلدا
مشاهده فایل‌پیوست 165188
خنده‌ای کرد و گفت:
- صورتی؟
یلدا اخمی کرد و گفت:
- کوفت، صورتی چرکه.
دلوین کیک را برداشت
مشاهده فایل‌پیوست 165189
و با بیسیم روی شانه‌اش گفت:
- بپاچین تالار مناسبت‌ها.
یلدا روی زمین نشست و گفت:
- برو اون گوشه گلت اون‌جاست.
آرالیا سمت جایی که یلدا اشاره کرد رفت که بادیدن رزی روی برف برگ‌هایش ریختند.
مشاهده فایل‌پیوست 165190
- آجی برگام! برف توی این جهنم داغ از کجا آوردین؟
@Pariyanik وارد تالار شد و از پشت آرالیا را در آغوش گرفت و بعد از تبریکی بلند بالای قبلی‌اش گفت:
- خانومم این‌ها همه‌ش زیر سر این شاهییه.
یلدا با دهانی پر گفت:
- برفک‌های یخچال ننم‌اینا زیاد بود، گفتم خلاقیت به خرج بدم.
از پشت دکوراسیون جعبه‌ای را سمتش گرفت
مشاهده فایل‌پیوست 165192
و گفت:
تو مثل دریا میمونی
اروم اما هیجانی..
گاهی انقد اروم که دوست دارم تو
ارامشت غرق شم
گاهی انقد هیجانی که میشه باهات
پرواز کرد
تو قشنگ ترین هدیه منی
تولدت مبارک:)🍪♥️🕓
دلوین داد زد:
از خودش نبود، حفظ هم نبود، روی باکست نوشته، ببین سرشم پایینه.

پ.ن: از قربون صدقه زیاد و عزیزم و قشنگم و فلان خوشم نمیاد، فقط بدون، همون‌طور که یهویی اومدی خصوصی، یهویی صمیمی شدیم یهویی هم دوستت دارم.
تولدت مبارک خل یهویی من:) ♡

@ARALIYA
جیییییغ من ذوق؛)
دورت بگردم خواهری تو خودت برای من یه کادویی🫂🤍

مبارک باشه بانو(:
ممنون لیدی:)
آرالیای مهربون، تولدت خیلی مبارک عزیزم🌹
مرسی گل دختر♡
مبارکه عزیزم❤🫀
ممنون جانانممممم
@ARALIYA
من تولدتو تبریک میگم تو واسم پارس کن... .
- مبارک و پرتکرار♡
من پارس کنم تو عر عر می‌کنی؟
مرسی قشنگممممم

مبارکه میو مهربونم:)♡
ممنون دردونه:)
 

Enisha

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,172
16,687
مدال‌ها
13
سید مجددا تولدت مبارک ؛♡
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
تولدت مبارک❤️
توی آرزوهات زندگی کنی :)
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: DLNZ
بالا پایین