سر صبح جلوی آینه سرگیجه فشار خون پایینه
تنها چیزی که ازت یادگاری دارم
فقط همین چنتا عکس که داریمه
میزدی داد سر من تا شروع بشه بازم باز سر بحث
آخرشم با همه این اداهات قرصامو میدادی باز سر وقت
این رفتارا جدیده ها شدی مث غریبه ها
شدی مث ندیده ها عقل از سرت پریده ها
بعد من هیشکی حالتو نمیپرسه
هیشکی نه اون دلتو نمیدزده
چقد مرهم شدم من واسه اون زخمای تو و
تو شدی نمک همون غصه
من بی تو داغونم بیا و بکن آرومم
مگه کی بود جز من
توو اون همه شرایط سختت کنارت راه اومد