جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی رمان آغوش حسرت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط Meliss با نام آغوش حسرت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 262 بازدید, 0 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع آغوش حسرت
نویسنده موضوع Meliss
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Meliss
موضوع نویسنده

Meliss

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Jan
956
3,349
مدال‌ها
2
رمان آغوش حسرت

معرفی کتاب آغوش حسرت
چه اتفاقاتی ممکن است باعث شود همه‌ی فکر و ذکر یک نفر به انتقام مشغول شود؟ پریسا یاسایی در کتاب آغوش حسرت، که رمانی هیجان‌انگیز و عاشقانه است، داستان زندگی آرتین پناهی را تعریف می‌کند؛ پسری که در زندگی رنگ آرامش را ندیده است، اما چه کسی می‌داند که زندگی برای او چه نقشه‌ای کشیده؟

درباره‌ی کتاب آغوش حسرت
کمتر پیش می‌آید که زندگی، بر وفق مراد ما بچرخد؛ این موضوع بی‌شک برای آرتین پناهی نیز صدق می‌کند. او از کودکی با مشکلات زیادی روبه‌رو شده بود؛ از وقتی زندگی‌اش به خاطر خ*یانت مادر دگرگون شد، تا هنگامی که ناپدری‌اش او را تحت سلطه‌ی خود گرفت و زندگی را به کام او تلخ کرد. حالا تمام فکر و ذکر آرتین، انتقام گرفتن است. اما از چه کسی؟ چگونه؟

کتاب آغوش حسرت، داستان زندگی آرتین، این شخصیت تیره‌بخت است؛ کسی که در میانه‌ی تمام این مشکلات، دو دختر سر راهش قرار می‌گیرند و باعث می‌شوند که همه چیز در زندگی او تغییر کند.

آرتین که خود را گرفتار و تسلیم در برابر عشق می‌بیند، از خود می‌پرسد: آیا گناه من بود؟ اما همواره منتظر پاسخی است که او را دلداری دهد و بگوید هیچ گناهی نکرده است...

کتاب آغوش حسرت مناسب چه کسانی است؟
رمان آغوش حسرت برای تمام کسانی که به خواندن رمان‌های ایرانی، به ویژه در ژانر عاشقانه و معمایی علاقه دارند، جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب آغوش حسرت می‌خوانیم
به سرعت از جام پریدم و به سمت در هجوم آوردم. استرس شدیدی به دلم چنگ زد. نکنه کسی رو کشتن؟ و ما هم توی خونه‌ی یه غریبه‌ شاهد مرگ یه آدم باشیم؟! به محض باز کردنِ در، صدای بلند کسی اومد:

- تو هیچی نیستی! هیچ حقی نداری کثافت...! فهمیدی...؟

موهای تنم خبردار ایستادند! چه خبر بود؟ حالا چه‌کار باید می‌کردم؟ صدا از داخل یکی از اتاق‌ها می‌اومد. آروم در رو بستم و دوباره به سمت ستاره چرخیدم. کف دستم رو روی قفسه‌ی سی*ن*ه‌ام گذاشتم و تپش‌های محکم قلبم رو احساس کردم. نفس تندی کشیدم و با وحشت به ستاره چشم دوختم:

- چیکار کنیم...؟

با پریشونی به سمتم اومد و لب پایینش رو دندون گرفت:

- از این جا بریم.

از جلوی در کنار رفتم:

- فکر کنم کُشتِش!

بی‌توجه به حرفم، با احتیاط گوشه‌ی در رو باز کرد و سرک کشید. با نفس عمیقی من هم سر بیرون بردم و نگاهی انداختم. این‌بار چشمم افتاد به همون زن میانسالی که یکم پیش اومد و آرتین رو صدا زد. وسط پذیرایی ایستاده بود و با تلفن بی‌سیم خونه، شماره می‌گرفت. جسورانه در رو باز کردم و قدمی به سمتش برداشتم. به ظاهرش که نمی‌اومد آدم بدی باشه؛ پس شاید می‌تونست کمکمون کنه! نیم نگاهی به من انداخت و سپس با استرس آشکاری خطاب به فرد پشت خط گفت:

- الو پسرم... کجا موندی پس...؟ عجله کن!
 

پیوست‌ها

  • 4879549039102465.jpg
    4879549039102465.jpg
    21.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0
بالا پایین