با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!واژه книгу به معنای کتاب شکل مفعولی مستقیم از واژه книга است.Студент читает книгу. (دانش آموز یک کتاب می خواند.)![]()
Этот студент знает русский язык. (این دانش آموز زبان روسی می داند.)
Я беру эту газету. (من این روزنامه را می برم.)
Он покупает билеты. (او بلیط می خرد.)
Она![]()
در این جمله واژه Москву (مسکو) شکل مفعولی مستقیم ازМосква است.Он едет в Москву. (او به مسکو مسافرت می کند.)![]()
одну неделю (یک هفته)
одну минуту (یک دقیقه)
два раза в неделю (دوبار در هفته)
один раз в месяц (یک بار در ماه)![]()
Я здесь живу одну неделю. (من برای یک هفته اینجا زندگی می کردم.)
через (در طول، پس از مدت زمانی خاص)
за (به جای، برای)
про (درباره)![]()
جنسیت | مفرد | جمع |
مذکر غیر جاندار جاندار | مشابه فاعلی (Nominativ) مشابه مالکی (Genitive) | مشابه فاعلی (Nominativ) مشابه مالکی (Genitive) |
مونث غیر جاندار جاندار | -у /-ю / Ø | مشابه فاعلی (Nominativ) مشابه مالکی (Genitive) |
театр (فاعلی مفرد) театр (مفعولی مستقیم مفرد)/ تئاتر
парк (فاعلی مفرد) парк (مفعولی مستقیم مفرد)/ پارک
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک