جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی آموزش عاشقانه‌نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ژانر ها توسط Melina Whirlwind با نام آموزش عاشقانه‌نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 771 بازدید, 14 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته ژانر ها
نام موضوع آموزش عاشقانه‌نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
rosgol.ir (19).gif



معرفی ژانر عاشقانه

ژانر عاشقانه یکی از قدیمی ترین ژانرها و البته پرمخاطب ترین ژانر رمان نویسی است. نویسندگان در این نوع رمان ها تمرکز اصلی داستان خود را بر رابطه ی عاشقانه ی دو نفر قرار می دهند و عموما پایانی احساسی، رضایت بخش و خوشبینانه رقم می زنند. رمان عاشقانه زیر شاخه های بسیاری دارد، همچون رمان هاش عاشقانه ی فانتزی، عاشقانه ی تاریخی، عاشقانه ی علمی-تخیلی و عاشقانه ی فراطبیعی. این زیر ژانرها حاصل تلفیق رمان عاشقانه با سایر ژانرهای اصلی رمان نویسی است که در آنها وجه عاشقانه ی داستان بر وجه دیگرش برتری دارد و پررنگ تر جلوه می کند.
شاید ریشه‌های این ژانر پرطرفدار به یونان باستان برگردد. از پیشگامان دیگر این ژانر می شود در قرن هجدهم ونوزدهم به رمان احساسی ساموئل ریچاردسون به نام «پاملا» یا «مجذوب فضیلت» اشاره کرد.
 
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
آموزش عاشقانه‌نویسی: احساساتت رو خالی کن!

ctmjicljo7yh.jpeg

خیلی وقت ها داستانی که نوشته می شود،تجسمی از دنیای ذهنی نویسنده است.عقیده ای هم وجود دارد که می گوید داستان ها راهی برای رسیدن به آرزوهای ناکام مانده است.داستان های عاشقانه هم از این قضیه جدا نیستند.

شاید زمانی که ما سعی در نوشتن یک داستان عاشقانه می کنیم،درواقع داریم آرمان هاو ایده آل هایمان از یک معشوق یا رابطه عاطفی را به تصویر می کشیم.بعضی وقت ها که ممکن است نویسنده تا به حال با کسی نبوده باشد،یک آشنایی و قرار رویایی و ایده آل را برای خودش تصور می کند.

پس برای نوشتن داستان های عاشقانه می توانیم به تصورات و تخیلات شخصی خودمان رجوع کنیم.خجالت نکشید.

من بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم که این حتی می تواند یک تمرین باشد.به طور کلی داستان نوشتن می تواند راهی باشد تا آدم ها را بهتر بشناسیم.شما تصور کنید که قرار است به صورت جدی به کسی پیشنهاد دهید.زمانی که سعی می کنید واکنش هایش را پیش بینی کنید،شما در حال ساختن یک داستان یا تعریف کردن روایتی هستید.

اینکه پسری که شما باشید،با این ویژگی ها سراغ دختری با آن ویژگی ها می رود و درخواستش را اینطور مطرح می کند.درنهایت آن دختر هم این طور و آن طور واکنش نشان می دهد.


شما یک کتاب علمی نمی نویسید.خیلی وقت ها هم خوانندگان برای یادگرفتن اینکه چگونه یک رابطه شکل می گیرد،رمان نمی خوانند.برای فهمیدن این موضوع شاید بهتر باشد که یک کتاب آموزشی بخوانند.اما آن ها به دنبال روابط عاشقانه دیوانه وار و منحصر به فردی می گردند که در دنیای واقعی پیدا نمی کنند.

البته که ایده آل های هر آدمی فرق می کند.اماشما به ایده آل خود بپرازید.شاید یک خواننده هم پیدا شد که ایده آلی مشابه ایده آل شما را داشت.شاید حتی آن خواننده یک جنس مخالف بود.بااین حال خیلی وقت ها ما داستان می خوانیم تا بفهمیم بقیه چطور فکر می کنند و دنیا را چطور می بینند.وگرنه که افکار خودمان در سر خودمان و درست جلوی چشمانمان است.

در نتیجه وقتی از تصویر کردن تصورات خودمان نترسیم،این شانس را که بقیه با این نوع نگرش آشنا شوند را از بین نمی بریم.


یک داستان عاشقانه می تواند از مرحله ی آشنایی تا حتی زمانی که مرگ یا هر عامل دیگری دو نفر را از هم جدا می کنند،ادامه داشته باشد.هم اینکه می تواند فقط به بخشی از رابطه بپردازد.ما فقط می توانیم درباره آشنا شدن دونفر باهم که البته یکی از طرفین خودمان هستیم،بنویسیم.



از توصیف کردن طرف مقابل نترسیم.بگذارید که تمام آنچه از طرف مقابل انتظار دارید در ظاهرش خودش را نشان دهد.ظاهر دروازه ای رو به شخصیت است.پس از ظاهرش برای نشان دادن شخصتش بهره ببرید.حتی اگر در دنیای واقعی چنین نباشد،شما سعی کنید که ظاهر و باطن اش را متناسب نشان دهید.در این صورت شخصیت اصلی که شما باشید،می توانید با دیدن ظاهرش اش در مورد شخصیت اش حدس هایی بزنید.


بهتر است عاشق،خودتان باشید.شما بازیگر نیستید.شما یک داستان نویس و یک خیالپرداز هستید.شما فقط خودتان را در موقعیت های مختلف و در یک جریان تصور می کنید.درست مثل زندگی روزمره تان که ممکن است بارها خودتان درحالی تصور کرده باشید که با فلانی برخورد کرده و حتی گفت و گو کرده اید.

حتی اگر به ظاهر شخص دیگری باشید،ظاهر و سرگذشت تان فرق داشته و حتی اسمی دیگر داشته باشید،باز خودتان هستید.وقتی که دست معشوق تان را می گیرید،این شمایید که گرمای دست او را حس می کنید.نه گرما،بلکه زبری و نرمی اش را هم حس می کنید.این خود شمایید که از اینکه با او حرف می زنید،دهانتان خشک شده و تمام بدنتان می لرزد.شما نمی توانید ک.س دیگری باشید.حتی در مورد بازیگران هم می توانم چنین چیزی را بگویم.اما ما در این جا در مورد داستان نویس ها حرف می زنیم.


پس موقعیت خودتان را تصور کنید.آیا تا به حال با کسی بوده اید؟من خودم می شوم مورد آزمایشی و ملموس این بخش را توضیح می دهم.من تا به حال باکسی نبوده ام و نمی توانم در جمعی پر از دختر احساساتم را بروز دهم.وقتی بخواهم این کاررا بکنم،حسابی سرخ می شوم.ترجیح می دهم که با یک دختر به تنهایی صحبت کنم و ک.س دیگری جز او حرف هایم را نشود.

این ویژگی های من به عنوان یک معشوق است،در موقعیتی که در آن قرار دارم.


زمانی که خودتان را به عنوان یک معشوق در نظر بگیرید،می توانید بفهمید که در موقعیت های مختلف ممکن است چه واکنشی از خودتان نشان دهید.زمانی که می خواهید خودتان را برای یک قرار آماده کنید،دقیقا چه کار می کنید؟زمانی که قصد دارید با معشوق تان بیرون بروید،کجا می روید و چه برنامه ای برای باهم بودن می چینید؟

چالش همیشه می تواند یک داستان را از یک نواختی خارج کند و منحصر به فرد نماید.اصلا چالش می تواند یک داستان را داستان کند.وگرنه که می شود زندگی روزمره.کسی علاقه ای به خواندن یک رمان مربوط به زن و شوهری ندارد که شوهر صبح تا شب کار می کند و زن هم غذا می پزد و خرید می کند.حتی زندگی مشترک در دنیای واقعی هم هیجان و چالشی نداشته باشد،آدم را کرخت می کند.در چنین شرایطی است که انسان ها به داستان ها رو می آورند.


زمانی که شما قصد نوشتن یک داستان عاشقانه را دارید،باید خودتان را به عنوان یک عاشق به چالش بکشید.خودتان را در شرایطی قرار دهید که نیاز به واکنش اساسی دارد.درحالی که قرار است به دختری که مثل یک دوست خوب است،پیشنهاد رابطه ای عاطفی را بدهید.زمانی که نوع خاصی از رابطه عاطفی را دنبال می کنید یا قصد دارید شرایط خاصی را برای یک رابطه در نظر بگیرید.


حالا باید ببینید که در چنین مواقعی ممکن است چه واکنشی از خودتان نشان دهید.احساسی که در آن لحظات دارید را بنویسید.متنی را که قرار است در چنین گفت و گویی به کار ببرید را آماده کنید.جواب هایی که ممکن است در مقابل صحبت هایتان دریافت کنید را پیش بینی کنید و به آن جواب ها نیز واکنش نشان دهید.در مقابل آن چالشی که در آن قرار گرفته اید،تصمیمی گرفته و پیامد تصمیمتان را مشاهده کنید.در این مواقع لازم است که خودتان را جای معشوق تان هم بگذارید.ببینید که اعمال شما چه تاثیری ممکن است برروی او داشته باشد و نتیجه آن ها را در خلاء و نسبت به قضاوت خودتان نسنجید.



اما مهم تر از همه این است که شما فقط نقش عاشقی که خودتان هستید را بازی نکنید.قرار نیست که فقط آنچه هستید را امتحان کنید.بلکه می توانید آنچه می خواهید باشید را هم امتحان کنید.دقیقا یک جور فانتزی که گاهی آدم به سرش می زند و بی شک در دنیای واقعی ممکن است گاهی هزینه گزافی را بپردازیم.داستان نوشتن،کم هزینه ترین راه برای تجربه کردن آن چیزهایی است که می خواهیم تجربه کنیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: حسام
موضوع نویسنده

Melina Whirlwind

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
273
784
مدال‌ها
4
۴۰ ایده برتر داستان‌نویسی در ژانر عاشقانه

این نکته را در نظر داشته باشید که برای نوشتن یک داستان عاشقانه جذاب، کشمکش (conflict) شرط اصلی است. همانطور که شکسپیر گفته است: "مسیر عشقِ واقعی هرگز هموار نبوده است." موانع به شخصیت های شما این فرصت را می دهند که متحول شوند و رشد کنند و عشق خود را ثابت کنند. همچنین این موانع برای آنها موقعیت های جالب توجهی را بوجود می آورند.

برخی از این ایده ها ممکن است نقاط تاریکی را در خود داشته باشند. حتی اگر از ایده های ارائه شده استفاده نکردید، ممکن است شما را به فکر وا دارد تا بتوانید ایده منحصر به فرد خود را پیدا کنید.



1. یکی از آنها یا هر دو دارای نقص های شخصیتی اند: صادقانه بخواهیم داستان های عاشقانه در زندگی واقعی را در نظر بگیریم، این موضوع، مسئله اصلی در روابط عاشقانه است، بنابراین اشاره به آن در هر رابطه عاشقانه در داستان نیز طبیعی بنظر می رسد. شاید یکی از این دو خیلی خودخواه یا تنبل است. شاید خیلی جسور یا خیلی ترسوست. شاید خیلی منفی بین است و باید از بدبینی دست بکشد. این ویژگی ها و نقص های شخصیتی می توانند منجر به اشتباهی بزرگ و احمقانه شوند و در نتیجه او در صدد جبران آن برآید و از دیگری طلب بخشش کند.

2. یکی از این دو به دلیلی دیگری را به عنوان یک گزینه برای یک رابطه عاشقانه در نظر نمی گیرد: مثلا ممکن است شخصیت داستان تنها بخواهد با مردی ازدواج کند که از طبقه اجتماعی خاصی ست و یا دیگر هرگز حاضر نیست با یک گیتاریست رابطه ای برقرار کند.

3. آنها رقیب هم هستند: مثلاً برای یک شغل یا در یک مسابقه، ... با هم رقابت دارند.

4. آنها دشمن هم هستند: مثلاً یکی از این دو می خواهد زمینی را برای ساخت یک تفرجگاه خریداری کند و دیگری می خواهد که آن را به یک پناهگاه طبیعی تبدیل کند، یکی وکیل مدافع و دیگری دادستان است یا اینکه کشورشان در جنگ با یکدیگر است.

5. یکی از آن ها برگ برنده را برده است: مثلاً املاکی که باید از آنِ دختر باشد به پسر به ارث رسیده است، یا شغلی که دختر خواهان آن بوده به پسر داده شده و دختر به شدت عصبانی ست.

6. در گذشته دلش را شکسته است. شاید دلیلی در پشت آن تصمیم وجود داشته و یا شاید در آن زمان اشتباه کرده و اکنون به آن درک رسیده است. یا این که در گذشته او را نادیده گرفته است.

7. او در گذشته رفتار نادرستی نسبت به او داشته است: این رفتار اشتباه ممکن است متوجه خود او و یا یکی از اعضای خانواده یا دوستش شده باشد. (یا ممکن است آن عضو خانواده یا دوستش دروغ گفته باشند.)

8. پسر در گذشته، مرتکب خطایی شده است. اگرچه دختر قربانی آن خطا نبوده است، چطور می تواند مطمئن شود که او تغییر کرده و همان آدم سابق نیست؟

9. او نمی تواند به کسی اعتماد کند: آخرین رابطه او با خ*یانت پایان یافته است.

10. او نمی تواند با کسی صمیمی شود: شاید به دلیل آسیب های روانی گذشته، نسبت به نشان دادن احساسات واقعی و یا ضعف های خود احساس آسیب پذیری می کند و دیگری روانشناس یا متخصص رفتارشناسی ست.

11. او به انتخاب های خود اعتماد ندارد: مثلاً به دلیل شکست پی در پی در روابط می خواهد مدتی تنها باشد و با کسی وارد رابطه نشود.

12. او باور دارد هیچ ک.س نمی تواند واقعاً او را دوست داشته باشد: این باور می تواند ناشی از ارتکاب اشتباهی وحشتناک در گذشته باشد، یا کلاً دارای جذابیت متعارف نیست، یا در دورانی زندگی می کند که به دلایلی از جامعه طرد شده است.

13. آنها دوستان خوب هم هستند: آنها نمی خواهند رابطه دوستی بینشان از بین برود و وارد یک رابطه عاشقانه شوند.

14. آنها همکار هستند: آنها نمی خواهند وارد رابطه با کسی در محل کار خود شوند.

15. او از هویت واقعی دیگری ترسیده است: مثلاً مجرم سابقه داریست یا اگر داستان شما در ژانر فانتزی ست می تواند شخصیت دیگر یک گرگینه باشد یا هر چیز دیگری.

16. او یک راز دارد: او بخشی از یک برنامه محرمانه است یا هکر است و یا چیزی از این دست. (وقتی او متوجه این راز می شود ممکن است کشمکش ها به مورد قبلی تبدیل شوند و یا هر نوع عکس العمل دیگری را بوجود بیاورد)

17. قرار گذاشته بودند که فقط رابطه کوتاهی داشته باشند: در چنین سناریویی عاشق شدن یکی یا هر دوی این شخصیت ها می تواند داستان را جذاب کند.

18. قرار بود وانمود کنند عاشق یکدیگر هستند: آنها وانمود می کردند که عاشق شده اند یا ازدواج کرده اند، یا اینکه آنها به دلیلی غیر از عشق ازدواج کرده اند.

19. او دچار آشفتگی روحی است: مثلاً عزادار همسر یا فرزندش است، یا پس از تجربه جنگ دچار "اختلال اضطراب پس از سانحه" (PTSD) شده است.


20. دیگران عشق آنها را ممنوع کرده اند: این ازدواج خلاف قوانین یا عرف خانواده، سازمان، اجتماع یا مذهب آنهاست.

21. یکی از آن ها در کاریست که دیگری دوست ندارد: مثلاً به الکل یا قم*ار معتاد است و یا حرفه ای مانند بوکسر یا محافظ مشتری های خاصی است. هرچه که باشد، این مسئله باعث کشمکش در رابطه آن ها شده است.

22. فرهنگ آنها به هم نمی خورد: مثلاً او مردی مدرن است و دختر متعلق به یونان باستان، یا او دختری ست که در شهری بزرگ رشد کرده و او پسریست که در یک شهر کوچک به دنیا آمده است.

23. آنها از طبقات اجتماعی مختلف هستند: او متعلق به خانواده ای اشرافی و دیگری یک فرد معمولی ست.

24. یکی از آنها به شخص دیگری وعده ازدواج داده است: شاید عروسی از قبل برنامه ریزی شده است. ممکن است او دلایلی برای پذیرفتن یک ازدواج بدون عشق داشته باشد.

25. او علاقمند به شخص دیگری است: اما هنوز نمی داند که آن شخص مناسبی نیست.

26. زمانی که با هم می توانند سپری کنند محدود است: مثلاً قصد دارد برای تحصیل به خارج از کشور سفر کند، ویزای کار وی تقریباً تمام شده است، یا قصد دارد به یک مأموریت فضایی به سیاره دیگری برود و هرگز برنخواهد گشت.

27. با هم بودن به یک فداکاری بزرگ نیاز دارد: او باید کار رویایی خود را رها کند یا باید از خانواده خود دور شود و غیره.

28. یکی برای امنیت دیگری خطر دارد: زیرا یک جاسوس، خون آشام یا چیزهایی از این دست است.

29. یکی باعث ناراحتی دیگری خواهد شد: زیرا مبتلا به یک بیماری است، جادو شده است یا نمی تواند بچه دار شود. (توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد، این کشمکش در ذهن شخصیت اغراق می شود.)

30. او زشت، عجیب و غریب یا ترسناک است: اما وقتی با شخصیت واقعی او آشنا می شود، او را متفاوت می بیند (در اصل همان داستان دیو و دلبر)

31. او ممکن است اصلاً واقعی نباشد: آیا ممکن است که او در رویاهای خود با پری یا بیگانه ای فضایی ملاقات می کند؟

32. آنها نمی توانند در زندگی واقعی به هم برسند: یک اقیانوس یا چند قرن بین آنها فاصله وجود دارد.

33. او یک مظنون است: در پرونده قتل یا سرقت.

34. با خانواده او سازگاری ندارد: آیا او واقعاً می تواند این شرایط را قبول کند؟ یا اینکه یکی از آن ها بچه دارد و این آن چیزی نیست که او برای خودش تصور می کرده است.

35. او به بدنامی شهرت دارد: به عنوان مادی گرا، ، یك قاتل سنگدل یا چیزهای دیگرِ غیر قابل قبول.

36. آنها در نگاه اول از یکدیگر متنفر می شوند: و پذیرش اینکه اشتباه کرده اند سخت است. مثلاً در اولین دیدار سر موضوعی با هم بحث کرده اند.

37. او عاشق آزادی خود است: و همیشه زندگی بی دغدغه ای را برای خود متصور بوده و قصد ازدواج ندارد.

38. پسر عاشق دختریست که او را نمی شناسد: شاید او متعلق به جهانی موازی ست، یا شاید دچار فراموشی شده باشد.

39. قرار نیست عاشق شود: شاید او یک راهبه یا یک سایبورگ (Cyborg) است که از داشتن رابطه منع شده است.

40. مسائل کاری مانع بوجود آمدن احساسات می شوند: مثلاً 24 ساعت و هفت روز هفته مشغول یک کمپین سیاسی ست یا به قربانیان همراه خود در سقوط هواپیما در کوهستان کمک می کند که در این شرایط زنده بمانند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: حسام

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

6 نکته در نوشتن موفقیت آمیز یک داستان عاشقانه


ژانر عاشقانه (Romance) به عنوان یکی از ژانرهای محبوب همواره قلب ما را تسخیر کرده است. با اینکه بعضی افراد از خواندن رمان های ژانر عاشقانه شرمگین می شوند اما واقعیت این هست که امروزه آثار در خور توجهی در این ژانر منتشر شده است و حتی از رمان هایی مانند مجموعه "غریبه" (outlander) و "آسیایی های خرپول" (Crazy Rich Asians) برای ساخت سریال و فیلم نیز اقتباس شده است.
خوشبختانه، گرچه توضیح عشق کار بسیار دشواریست، امّا روند نوشتن در مورد آن این چنین نیست. در این مقاله به داستان نویسی در ژانر عاشقانه می پردازیم و نکاتی که برای نوشتن یک رمان عاشقانه لازم است از جمله تمام عناصری که به آن نیاز دارید ارائه داده خواهد شد. مثال هایی را از منابع مختلف ارائه می دهیم تا با نحوه بکارگیری آن ها آشنا شوید.

 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

1. جایگاه خود را پیدا کنید.​

اگر تا به حال سعی نکرده اید که داستانی در ژانر عاشقانه بنویسید، نگران نباشید. اولین چیزی که باید بدانید این است که این ژانر بسیار وسیع است و حاوی تعداد زیادی ژانرهای فرعی است و تنها یک روش صحیح برای نوشتن عاشقانه وجود ندارد.
ژانرهای فرعی عاشقانه شامل موارد زیر می شوند:

  • تاریخی
  • اجتماعی
  • ترسناک
  • پلیسی
  • تریلر
  • فانتزی
  • مذهبی یا معنوی (Religious/Spiritual)
  • و... .
بنابراین اگر نگران هستید که نوشتار شما با ژانر مطابقت نداشته باشد، نترسید: فقط باید جایگاه مناسب خود را بیابید. و بهترین راه برای انجام این کار خواندن رمان های عاشقانه است! البته، شاید شما تاکنون داستان هایی را در یک ژانر فرعی خاص مطالعه کرده باشید و مطمئن باشید که در آن جایگاه قرار دارید. ولی اگر مطالعه شما در این ژانر کم است باید به عنوان قدم اول وجه های مختلف این ژانر را بررسی نمایید. آن ژانر فرعی که از خواندن آن بیشترین لذت را می برید احتمالاً همان ژانری خواهد بود که در آن می توانید خوب بنویسید.
با وجود طیف گسترده ای از زیر شاخه ها و ژانرهای عاشقانه، نکات و ترفندهای خاصی وجود دارد که برای همه آن ها کاربردی اند. بنابراین صرف نظر از اینکه چه نوع عاشقانه ای را به نگارش در می آورید، باقی این مقاله می تواند برای شما مفید باشد.

 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

2. صحنه را به طور دقیق تنظیم کنید​

فضاسازی در ژانر عاشقانه بسیار حائز اهمیت است، به چند دلیل:

  1. معمولاً هدف خوانندگان ژانر عاشقانه فرار از زندگی روزمره خود است و اگر فضاسازی به اندازه کافی همه جانبه نباشد، خوانندگان قادر نخواهند بود خود را در داستان غرق کنند.
  2. بسیاری از نویسندگان ژانر عاشقانه به دنبال نوشتن یک مجموعه داستان بر اساس اولین رمان خود هستند. بنابراین فضاسازی باید به گونه ای باشد که هم خواننده و هم نویسنده بخواهند بارها بعد از هر کتاب به آن برگردند.
چه چیزی فضاسازی را در یک داستان عاشقانه تعیین می کند؟
رمان های عاشقانه ی معاصر دارای فضاسازی هایی در اندازه کوچک و دنج هستند: دهکده های جذاب، فضای دانشکده و غیره. ممکن است مکانی که در آن شخصیت های اصلی مرتباً در آنجا ملاقات می کنند وجود داشته باشد (مانند غذاخوری و کتاب فروشی) و یا جایی که دوستان و همسایگان برای خبرچینی در آنجا ملاقات می کنند. اگر می خواهید به اصول استاندارد این ژانر وفادار بمانید، فضاسازی داستان شما نیز می تواند مقیاسی کوچک داشته باشد که در آن افراد مدام به طرز غیرمنظره ای با یکدیگر روبرو می شوند.
اگر شما زیرگروه خاص تری از ژانر عاشقانه را در نظر گرفته اید، فضاسازی می تواند کیفیت های مختلفی را به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، عاشقانه تاریخی غریبه (Outlander) در یک شهرک کوچک در ارتفاعات اسکاتلند اتفاق می افتد، اما تنش و خشونت مداومی که در آنجا رخ می دهد باعث ایجاد یک فضای دنج نمی شود. با این وجود این فضاسازی برای این داستان کار می کند زیرا تهدیدات و خطرات بیرونی درنهایت زوج اصلی را به هم نزدیک تر می کند.
صرف نظر از اینکه داستان شما در کجا فضاسازی شده باشد، مهمترین نکته این است که همه جانبه بوده و واقعی بنظر برسد. نقشه ای از فضای داستان خود ترسیم کنید تا بتوانید از نظر جغرافیایی نامتناقض عمل کنید و از جزئیاتی از زندگی واقعی برای اعتبار بخشیدن به داستان خود استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر کافی شاپ مورد علاقه شما دارای نمای بیرونی آجری قرمز با تابلوی نئون شکسته ای روی پنجره باشد، کافی شاپ مورد علاقه شخصیت های داستان شما نیز می تواند به همین شکل باشد!
 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

3. زوج اصلی داستان شما باید قوی باشند​

همانطور که می دانید، ژانر عاشقانه یک ژانر بسیار شخصیت محور است، بنابراین زوج اصلی شما باید خواننده های شما را بسیار مجذوب خود کند.
قهرمان مرد
وقتی در مورد "قهرمان مرد" یک عاشقانه فکر می کنید، احتمالاً یک مرد عضلانی خوش چهره را تصور می کنید که قهرمان زن داستان را یک دل نه صد دل شیفته خود می کند. اما نوشتن یک قهرمان مرد رمانتیک صرفاً ظاهر خوب و حرکات نمایشی نیست. بلکه باید به عمق احساسی و آسیب پذیری عاطفی او توجه کنید.
هر قهرمان به گذشته ای احتیاج دارد. قهرمانان در عاشقانه غالباً کودکی ای سختی داشته اند یا یک ضربه عاطفی را تجربه کرده و یا در رابطه ای بوده اند که آنها را دل شکسته کرده است. این اتفاق باعث شده است تا قهرمان از نظر عاطفی بسته شود و در رابطه احساس ناامنی کند، حتی اگر این چنین به نظر برسد که اعتماد به نفس كاملی داشته باشد. کریستین گری در سری کتاب های "50 طیف خاکستری" در واقع نمونه ی بارز این است: علی رغم شخصیتی با اعتماد به نفس بالا، او از رابطه ی ناکارآمدی که با یک زن بسیار مسن تر در پانزده سالگی داشته است ضربه خورده است.
در هر صورت، قهرمان مرد با قهرمان زن دیدار می کند و به نوعی مجذوب او می شود. چیزی درون قهرمان زن داستان موجب شکسته شدن دیواری می شود که قهرمان مرد به دور خود کشیده است. در پایان داستان، او باید به دلیل ارتباطش با آن زن، تغییر یافته و خوشحال تر باشد.
قهرمان زن
قهرمان زن داستان نیز باید مشکلات خودش را داشته باشد. پیرنگی معمول در داستان های عاشقانه این است که قهرمان مرد، زن را در کاری یاری می کند (برای مثال اگر زن داستان دارای مشکلات مالی است، قهرمان مرد شغلی را به او پیشنهاد می دهد) و قهرمان زن نیز به شیوه ای دیگر در زندگی به او کمک خواهد کرد.
در واقع، قهرمان زن باید به همان اندازه قهرمان مرد قوی باشد. شخصیت زن داستان باید محکم باشد و فکری مستقل داشته باشد. حتی اگر قهرمان زن در ابتدا خجالتیست و اعتماد به نفس پایینی دارد، باید این شجاعت را به دست آورد که در طول داستان روی پای خودش بایستد!
برای تعامل قهرمان زن و مرد شما میلیون ها روش مختلف وجود دارد، اما نکته اصلی این است که رابطه آنها پویا باشد. از این گذشته، اگر آنها بلافاصله بعد از ملاقات با هم عاشق شوند و هیچ مشکلی پیش روی آن ها نباشد، داستان جذابی نخواهید داشت. مهمتر از همه اینها، هر یک باید در نوع خود یک شخصیت سه بعدی داشته باشند. به آنها انگیزه ها و نقص های واقع گرایانه دهید، که در حالت ایده آل به گذشته آنها گره خورده است. این تضمین می کند که زوج اصلی رمان شما باورپذیر و جذاب باشند.

 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

4. از موضوعات تکرار شونده ای (Trope) که امتحان خود را پس داده اند استفاده کنید.​

اکنون به اصل داستان می رسیم. مسیرهای ممکن بسیاری برای زوج اصلی داستان شما وجود دارد، توصیف همه آنها غیرممکن است! اما در اینجا فقط چند نمونه امتحان شده که بسیاری از نویسندگان ژانر عاشقانه با موفقیت از آنها استفاده کرده اند ارائه می شود.
از دوست یا دشمن به عشاق:
دو تا از محبوب ترین ابزارهای ژانر عاشقانه تبدیل دو دوست یا دو دشمن به عشاق یکدیگر است. زوج اصلی همدیگر را می شناسند، اما بین آن ها رابطه عاشقانه ای وجود ندارد یا ممکن است اصلاً یکدیگر را دوست نداشته باشند.
تبدیل دو دوست به عشاق یکدیگر زمانی خوب کار می کند که درگیری یا پروژه بزرگ دیگری توجه یکی یا هر دو شخصیت اصلی را نسبت به هم منحرف می کند، بنابراین آنها تا انتهای داستان عاشق هم نمی شوند. مثلاً در فیلم Set it up دو شخصیت اصلی اینقدر ذهنشان درگیر عاشق کردن رئیس هایشان با یکدیگر است که متوجه نمی شوند که خودشان می توانند یک زوج عالی باشند.
تبدیل دو دشمن به عشاق ابزاری مناسب برای دو شخصیت است که با هم اختلاف دارند. مثلاً یکی از شخصیت ها مادر یا پدری زحمتکش است و دیگری ثروتمندیست که یک روز هم در زندگی اش کار نکرده است.
یکی در بهبود دیگری کمک می کند
همانطور که بحث کردیم، قهرمان یک رمان عاشقانه غالباً متحمل زخم های عمیقی روانشناختی در گذشته شده است. این فقط ممکن است جزئیاتی مربوط به گذشته باشد، اما می تواند به عنوان منبع درگیری زوج شما نیز باشد: این آسیب ها مانع رابطه آنها یا سلامت روانی آن شخصیت می شود، بنابراین شخصیت دیگر داستان باید به بهبود دیگری کمک کند.
نمونه بارز این را می تواید در رمان "من پیش از تو" ببینیم، که در آن قهرمان زن داستان به نام لوئیزا مراقبت از یک مرد معلول به نام ویل را به عهده می گیرد. ویل در ابتدا ناراحت و افسرده است، اما سرانجام سفره دلش را باز می کند و حس منفی بسیار کمتری پیدا می کند، و همچنین ویل به لوئیزا کمک می کند که به پتانسیل های خود پی ببرد.
انتخاب دوباره یکدیگر
اگر با فیلم های دفترچه خاطرات (The Notebook) یا عهد (The Vow) آشنا باشید، قهرمان مرد و زن داستان برای مدت زمان طولانی از هم جدا می شوند، یا یکی از آنها به طور کامل دیگری را فراموش خواهد کرد (به دلیل فراموشی، زوال عقل یا یک پدیده ماوراء طبیعی). سپس آنها مجدداً یکدیگر را باید انتخاب كنند و به این ترتیب ثابت می كنند كه آنها واقعاً جفت هم هستند.
همچنین به یاد داشته باشید که با وجود اینکه خوانندگان این نمونه داستان ها را دوست دارند، امّا شما باید چیز جدیدی نیز به آن اضافه کنید در غیر این صورت داستان شما کلیشه ای خواهد بود و برای خوانندگان قابل پیش بینی و خسته کننده می شود. عناصر منحصر به فردی را برای افزودن جذابیت و تعلیق، یا فقط برای صرفاً سرگرمی به داستان اضافه کنید! به عنوان مثال، "ده چیز درباره تو که ازشان متنفرم"، براساس کمدی رمانتیک کلاسیک شکسپیر به نام "رام کردن زن سرکش" (The Taming of Shrew) است، اما در دوران معاصر با نوجوان های دبیرستانی تنظیم شده است.

 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
.

5. از شخصیت های ثانویه غافل نشوید​

در حالی که بیشترین تمرکز شخصیت پردازی شما باید روی زوج اصلی باشد، شخصیت های ثانویه برای یک داستان عاشقانه حائز اهمیت هستند. شخصیت های ثانویه دنیای رمان عاشقانه شما را پر می کنند. دوستان، خانواده، همسایگان، همكاران و حتی رقبا همه به زنده کردن داستان کمک می كنند.
بهترین دوستان به طور معمول مهمترین شخصیت های ثانویه در عاشقانه ها هستند، زیرا آنها کسانی هستند که نصیحت می کنند، انگیزه می بخشند و از قهرمان داستان حمایت می کنند. یک نکته را باید مد نظر قرار دهید که شخصیت های ثانویه نباید جالب تر از قهرمانان داستان باشند و تمرکز اصلی باید بر زوج اصلی داستان معطوف باشد.
آیا داستان شما پتانسیل تبدیل شدن به یک مجموعه را دارد؟
اگر می خواهید رمان خود را به یک مجموعه تبدیل کنید، حضور شخصیت های ثانویه بسیار مهم است. چند راه برای ساختن یک مجموعه از یک رمان عاشقانه مستقل وجود دارد، اما یکی از ساده ترین (و جذاب ترین از نظر خوانندگان!) نوشتن رمان بعدی در مورد شخصیت های ثانویه است، به خصوص بهترین دوستان، خواهر و برادر، یا رقبای رمانتیک شخصیت های اصلی. این استراتژی بسیار عالی است زیرا انتقال راحتی را از کتاب به کتاب دیگر تضمین می کند، زیرا خوانندگان از قبل با فضاسازی و شخصیت ها آشنا هستند.

 

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23

6. پایان خوشی را به زوج اصلی خود بدهید​

یکی از وعده های ضمنی ژانر عاشقانه، پایان خوش آن است. مهم نیست زوج اصلی شما در طول رمان چه میزان مشکلاتی را تجربه می کنند، در نهایت این دو باید در پایان رمان به هم برسند.
موارد خاصی وجود دارند که به این قاعده پایبند نیستند، مانند پایان رمان های "من پیش از تو" و "جان عزیز" (که در واقع این سؤال را ایجاد می کند که آیا آنها عاشقانه ای "واقعی" هستند یا خیر). شخصیت های اصلی این رمان ها بهم نمی رسند، اما به دلیل بودن با یکدیگر رشد می کنند و از اینکه عاشق هم شده اند احساس پشیمانی نمی کنند. اگر اولین رمان عاشقانه خود را می نویسید، به یک پایان سنتی بسنده کنید.
پایان داستان باید به چه چیزهای دیگری بپردازد؟
پایان رمان شما همچنین باید به سؤالاتی که در طول روایت مطرح شده است پاسخ دهد. تنها استثنا در این مورد سرنوشت شخصیت های ثانویه است که می خواهید برای جلدهای بعدی به آن ها بپردازید!
 
بالا پایین