اشعار درحال تایپ {آوین} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک•

[STARLET]

نام اشعار: آوین (عشق)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
قالب: دوبیتی
شاعر: عسل
دیباچه:
غروبی گذشتم ز پنجره‌ی خیال
دروغی نشسته به لب‌های ماهی زلال

صدایی نمی‌آمد از عمق شب
فقط اشک می‌ریخت دریا به حال وصال

 

[STARLET]

بسمه تعالی
با سلام.
شاعر عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن
آثار خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ اشعار قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید:
[قوانین اشعار در حال تایپ]

پس از گذشت ده پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[درخواست نقد اشعار]

پس از ارسال پانزده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد اشعار]

پس از گذشت پانزده پست می‌توانید درخواست تعیین سطح برای اشعارتان بدهید:
‌[تاپیک درخواست تگ]

در صورتی که نمی‌خواهید به نوشتن اشعارتان ادامه دهید و یا سوالی دارید در این تاپیک اعلام کنید:
[تاپیک پرسش و پاسخ تالار شعر]

اگر اشعارتان به پایان رسید در این تاپیک اعلام کنید:
[اعلام پایان اشعار کاربران]

شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک بسته می‌شود.

●با آرزوی موفقیت شما
[ مدیریت تالار شعر]​

 

[STARLET]

نگاهت گذر کرد بر موجِ مشکی
دلِ ماهی افتاد در اشکِ تُرشکی

شبی تارتر از غمِ آیینه شد
و خورشید، خاموش در حلقه‌ی خشکی

 

[STARLET]

لبت ریخت بر گونه‌ام بوسه‌ای گرم
که ماهی شد و در دلِ شب گرفت شرم

در آیینه‌ی ماه، تصویرِ ماه
نشست از تماشای لب‌های پرنرم

 

[STARLET]

دلم سجده زد بر دو دریای مواج
که دستانِ تو بود و ماهی و معراج

میانِ نگاهت، دلِ قوی خوابید
و شب خیس شد از تبِ یک چراغِ عاج

 

[STARLET]

ز لبخند تو، آیه‌ای ریخت آرام
نمازم شکست از نگاهِ تو هر شام

چشمانت، محرابِ تب‌دارِ راز
که می‌خوانَدَم بی‌صدا سویِ پرهام

 

[STARLET]

دلیر آمدی، با نگاهی پر از شب
سپاسم شد آن قهرِ لبخند و مذهب

تو جادوی خاموشِ شعر خدا
که در اشک می‌ریزد آتش به مرکب