جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {اتاق تاریک} اثر •Mariam کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط Mariam با نام {اتاق تاریک} اثر •Mariam کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,525 بازدید, 30 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {اتاق تاریک} اثر •Mariam کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Mariam
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
نام دلنوشته: اتاق تاریک
نویسنده: Mariam
ژانر : تراژدی
ناظر: @Hilda;
مقدمه:
چیزی راجع به شبهایی اتاق تاریک به گوشتان خورده ؟؟
همان شبهایی که دلتان گرفته...
همان شب‌هایی که انگار غم دنیا رو گذاشته اند سر دلتان...
همان شبهایی که دنبال بهانه ای تا بغض هایت را زار بزنی...
که حرف نمی‌خواهی...نصیحت نمیخواهی...
فقط شانه می‌خواهی و اطمینانی از جنس"غصه نخور من هستم "
اما تنهایی....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته ]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mariam
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
کاش میشد ی آگهی تجاری هم بود این شکلی:

دل گرفته تان را به بالاترین قیمت خریداریم
شانه می دهیم .
سربگذارید،
درد و دل کنید
و نترسید از بعد
بعد از درد و دل هم
نخود نخود هرکه رود خانه ی خود..

نه دلی جا می موند
و نه احساسی خش می افتاد...
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
تو فراموش میشی!
اینو وقتی میفهمی
که بعد از رفتنت دلی برات تنگ نمیشه`
تو فراموش میشی..
و مزخرفترین فکری که میتونی داشته باشی اینه که بگی:
الان کجاست ؟
بهم فکر می‌کنه یانه ؟
مزخرف چرا ؟
چون فقط آدمی می‌تونه فراموش نکنه که جای خالیت رو با کسی پر نکنه..
تو فراموش میشی...
چون عشق یک آدم قوی نبودی........
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
حال ما خوب است خوب.....
شبیه تمام بغض هایی که هنگام واکسن زدن به بازوی نحیف بچگی هایمان قورت دادیم
و سری که چرخاندیم
و مشتی که محکم گرفتیم
و چشمی که بستیم
که مثلاً یعنی نمی‌ترسیم
شبیه زخم عمیق زانو ههایمان که زیر
شلوار خونین و خاکیمان پنهان کردیم
و لنگ لنگان با تمام درد لبخند زدیم
و دنبال گوشه ای خلوتی برای
جیغ کشیدن گشتیم...
ما خوبیم ....
همین که ادامه میدهیم
یعنی خوبیم .خیلی خوب ...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
یه وقتایی تو زندگی هست که آدمیزاد تا خر خره پراز نیازه :
که دیگه هیچ دلیلی برای ادامه نمی‌بینه ...
نیاز به شنیدن و قضاوت نشدن، نیاز به دستی که از این لجن تنهایی نجاتش بده...
آدم ها اینقدر پیش بقیه قضاوت شدن که دیگه جرأت حرف زدن ندارن
که یه دنیا حرف تو مغزشون گندیده....
هیچی نگو فقط گوش کن بهش
بزار بهت بگه چی بهش گذشته تا آروم بشه.........
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
یک روزی هست که با درد و جنون بالغ میشی، و میفهمی دیگه از لذتهای دوران کودکی برای همیشه دور شدی .......
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
ما همه بدهکاریم به آن آدم های تنها و غمگین که صبح ها از اینه به ما نگاه می‌کنند
و چشمان سرخ بی خوابشان همیشه خدا پر از حزن است و بی صدا دارند پیر می شوند چه حساب سنگینی داریم با خودمان امان از روز حساب .....
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
مثل یه کشتی شکسته شدیم و به هر تخته پاره ای جنگ زدیم تا دیرتر غرق شویم و ندیدیم نهنگ جنون چه بی صدا تماممان را بلعید....
 
موضوع نویسنده

Mariam

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
188
245
مدال‌ها
2
من هیچ وقت نفهمیدم چرا میگویند گذشته ها گذشته..
گذشته ها خوره ی روحمان شده اند.گذشته ها در عمق استخوان هایمان جوانه زدند...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین