SPEED
سطح
0
● همیار کتاب ○
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Oct
- 1,059
- 2,820
- مدالها
- 2
3- ابدال: آوردن یک هجای بلند (-) به جای دو هجای کوتاه است.
پرکاربرد ترین نوع ابدال، زمانی است که شاعر در رکن آخر مصراع، به جای «فعلن» از «فع لن» استفاده می کند.
«جان گدازی اگر به آتش عشق / عشق را کیمیای جان بینی»
1) -UU / -U-U / --U-
2) - - / -U-U / --U-
وزن این بیت، «فعلاتن مفاعلن فعلن» می باشد که در تقطیع شماره 1، مشهود است. تقطیع شماره 2، مربوط به مصراع دوم است و در قیاس با تقطیع اولی، می بینم که در رکن آخر، دو هجای کوتاه را به یک هجای بلند تبدیل کرده است.
گاهی شاعر در میان مصراع، به جای دو هجای کوتاه کنار هم، یک هجای بلند می آورد:
«نَماند تیری در ترکش قضا که فلک / سوی دلم به سرانگشت امتحان نگشود»
1) -UU / -U-U / --UU / -U-U
2) -UU / -U-U / --- / -U-U
این بیت در وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» سروده شده است که تقطیع شماره 1، تقطیع اصلی بیت است. اما اگر مصراع اول را تقطیع کنیم، به تقطیع شماره 2 می رسیم. اگر به رکن دوم آن ها توجه کنید، می بینید که دو هجای کوتاه تبدیل به یک هجای بلند شده اند. (به عبارت دیگر، شاعر به جای «فعلاتن» از «مفعولن» استفاده کرده است.)
پرکاربرد ترین نوع ابدال، زمانی است که شاعر در رکن آخر مصراع، به جای «فعلن» از «فع لن» استفاده می کند.
«جان گدازی اگر به آتش عشق / عشق را کیمیای جان بینی»
1) -UU / -U-U / --U-
2) - - / -U-U / --U-
وزن این بیت، «فعلاتن مفاعلن فعلن» می باشد که در تقطیع شماره 1، مشهود است. تقطیع شماره 2، مربوط به مصراع دوم است و در قیاس با تقطیع اولی، می بینم که در رکن آخر، دو هجای کوتاه را به یک هجای بلند تبدیل کرده است.
گاهی شاعر در میان مصراع، به جای دو هجای کوتاه کنار هم، یک هجای بلند می آورد:
«نَماند تیری در ترکش قضا که فلک / سوی دلم به سرانگشت امتحان نگشود»
1) -UU / -U-U / --UU / -U-U
2) -UU / -U-U / --- / -U-U
این بیت در وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» سروده شده است که تقطیع شماره 1، تقطیع اصلی بیت است. اما اگر مصراع اول را تقطیع کنیم، به تقطیع شماره 2 می رسیم. اگر به رکن دوم آن ها توجه کنید، می بینید که دو هجای کوتاه تبدیل به یک هجای بلند شده اند. (به عبارت دیگر، شاعر به جای «فعلاتن» از «مفعولن» استفاده کرده است.)