خاستگاه حماسه را سرود پهلوانی یا چکامه می دانند. سرود پهلوانی، شعر روایی کوتاهی است در توصیف کارهای پهلوانی که بدون پرداختن به جزئیات ماجرا یا شرح درگیری، تنها به نکات اصلی ماجرا و گفت وگوهای دراماتیک بسنده می کند. در سرود حماسی، پهلوان، کانون توجه است نه داستان.
سرودهای حماسی را آوازخوان های دوره گرد در میان توده مردم و هنرمندترین آنها در بزم های اشرافی و درباری یا در همراهی فرمانروایان در سفرها و لشکرکشی ها می خواندند و می نواختند. بیشتر این سرودها به دلیل آنکه بر روی کاغذ نیامده ، از دست رفته اند.
موضوع حماسه، شرح اسطوره ها و توصیف های آرمانی از کارهای خدایان و پهلوانان و وصف نبردهای سرنوشت ساز میان اقوام است.
بعضی سرایندگان، روایت های حماسی رایج در میان مردم را به صورت بدیهه به نظم می کشیدند و آنها را با نواختن ساز، به آواز می خواندند.
حماسه ها را، چه گفتاری و چه نوشتاری؛ چه به نظم و چه به نثر، به حماسه های اسطوره ای، پهلوانی، دینی، تاریخی و کمدی می توان تقسیم کرد.
بیشتر حماسه های، اغلب به نوعی مخالف حماسه است. نمونه این نوع حماسه در ادبیات فارسی، موش و گربه اثر عبید زاکانی است.