جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه ارغوان/ ساده رنگ/ تکامل و تنهایی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط ن. عادل با نام ارغوان\/ ساده رنگ\/ تکامل و تنهایی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 181 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع ارغوان\/ ساده رنگ\/ تکامل و تنهایی
نویسنده موضوع ن. عادل
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ن. عادل
موضوع نویسنده

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
177
1,395
مدال‌ها
4
ارغوان...
شاخه ی همخون جدا مانده ی من،
آسمان تو
چه رنگ است امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه
که از دنیا بیرون است،
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست!
آنچه می بینم دیوار است!
آه این سقف سیاه
آنچنان نزدیک است،
که چو بر می کشم از سی*ن*ه نفس،
نفسم را بر می گرداند.

ارغوانI هوشنگ ابتهاج (سایه)
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
177
1,395
مدال‌ها
4
آسمان آبی تر
آب، آبی تر.
من در ایوانم، رعنا سر حوض

رخت می شوید رعنا.
برگ ها می ریزد
مادرم صبحی می گفت: موسم دلگیری است.
من به او گفتم: زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست
زن همسایه در پنجره اش تور می بافد، می خواند.
من «ودا» می خوانم، گاهی نیز
طرح می ریزم سنگی، مرغی، ابری
آفتابی یکدست.
سارها آمده اند.
تازه لادن ها پیدا شده اند.
من اناری را، می کنم دانه، به دل می گویم:
خوب بود این مردم، دانه های دلشان پیدا بود.
می پرد در چشمم آب انار: اشک می ریزم.
مادرم می خندد.
رعنا هم.

ساده رنگI سهراب سپهری
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ن. عادل

سطح
1
 
م.نگار
فعال انجمن
Sep
177
1,395
مدال‌ها
4
غیر مشتی غنچه ی پرپر چه باقی مانده است
از بهار، ای باغبان! دیگر چه باقی مانده است

عشق را در من دمیدی کاش می دیدی ز من
بعد از آن طوفان ویرانگر چه باقی مانده است!

تا «چهل» پیمانه نوشیدم ولی معلوم نیست
از شراب عمر در ساغر چه باقی مانده است

زنده ام اما از این رنجی که نامش زندگی ست
غیر تکراری ملال آور چه باقی مانده است

عشق بعد از مرگ هم بی اعتنا از من گذشت
رد پایش بر مزارم گرچه باقی مانده است


تکامل و تنهاییI فاضل نظری
 
بالا پایین