جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد آثار کاربران [ارواح زیبایی] «اثر توکیو کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد کتاب کاربران توسط توکـیو با نام [ارواح زیبایی] «اثر توکیو کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 810 بازدید, 8 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد کتاب کاربران
نام موضوع [ارواح زیبایی] «اثر توکیو کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع توکـیو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط pen lady
موضوع نویسنده

توکـیو

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ممتاز
Jan
6,426
11,320
مدال‌ها
11
- به نام خدا

- نقد آثار کاربران

- نویسنده: @- venus -

خلاصه
روز‌ها سخت بودند، درد‌ها شدید بودند، و زخم‌ها عمیق.
ماه پشت ابر نماند، روز‌های سخت گذشتند، درد‌ها آرام شدند و زخم‌ها درمان.
هر‌چند دیر، اما غم رفت.
برای من او مانند شیطان بود در نقاب فرشته‌ای اما در واقعیت، او فرشته‌ای در نقاب شیطان بود.



 
آخرین ویرایش:
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
891
2,424
مدال‌ها
2
درود و سلام به ونوس عزیز❤️
عنوانت برام جالب اومد، اما آوردن اسم زیبا کنار اسم ارواح بنظرم از ترسناکیش کم کرده!
خلاصه قشنگه اما به ژانر تراژدی و درام نزدیکه تا ترسناک.
شروع داستان و سیر داستان رو خیلی دوست داشتم اما حس ترس ازش نگرفتم چون با جزئیاتی مثل تپش قلب، عرق سرد، دستان لرزان، رنگ پریده همچون گچ و…توصیفش نکرده بودی که حس ترس رو با تک‌تک سلول‌های بدنت انتقال بدی، توصیفات درونی و بیرونی خیلی کم بود! و از اتفاقاتی که هرشب میوفتاد سرسری گذشتی که همونا میتونست جذابیت فوق‌العاده‌ای به داستانت بده. مثلا مینوشتی شب اول و با جزئیات توصیف می‌کردی شب دوم و باز هم جزئیات و…
اما درکل قلم خیلی خوبی داری و برات آرزوی موفقیت روزافزون دارم. قلمت مانا عزیزم🌹
 
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
644
7,491
مدال‌ها
6
سلام روزت بخیر
خیلی لذت بردم از خوندن داستانکت واقعا خوشم اومد
اینکه تونستی یک سری اصول داستانک رعایت کنی خیلی برام قشنگ بود
یه سری مواردی که وجود داشت این بود که میتونستی اسم جذابتری استفاده کنی و به نظرم اسمت کمی کلیشه داره

مورد بعدی در انتخاب ژانر است
اول اینکه من ژانر درام قبول ندارم به دلیل اینکه درام یک سبک هست و خود 3 تا زیر مجموعه داره:
تراژدی
کمدی (طنز)
ساتیر (کمدی هجوآمیز اسطوره‌ای
و درام نباید بذاری در کل
همون تراژدی میخوره که خب وقتی تراژدی گذاشتی یعنی پایانش هم باید با غم تمام شه
در رابطه با ژانر ترسناک خب داستان تو ترسناک نیست
و روح و ارواح هم یک چیز فانتزی نیست و واقعا وجود دارن همون تراژدی بهتر هست

مورد بعدی در رابطه با خلاصه و مقدمت هست
خلاصه و مقدمت انگار جابه جا شدن
یعنی مقدمت به خلاصه میخوره بیشتر
و برای داستانک ما مقدمه قرار نمیدیم اصلا مقدمه نداریم برای داستانک
فقط خلاصه داریم چون داستانک نوعی مینیمال نویسی هست
مثل داستان کوتاه نیست

مارتین: لورن! این کتاب رو حتما بخون، بنظرم موضوعش می‌تونه برات جالب باشه از اونجایی که تو اهل مطالعه و خوندن کتاب هستی.
- حتما!
مارتین: نمی‌خوای بپرسی اسمش چیه؟ یا در مورد چیه؟
- مارتین! الان یکم درگیرم اما مشتاقم اونو بخونمش.
با خودم می‌گفتم من تغییر می‌کنم من تغییر می‌کنم و به خودم امید می‌دادم اوضاع مونگار نیست. شروع به خوندن کتابی کردم که سه روز بود روی میز مطالعه بدون هیچ استفاده‌ای مانده بود.
نامش "عاشقانه‌ای برای تو" بود و بر روی جلد آن گل رز قرمزی در میان غبار بود.
همان‌طور کا درحال خواندن جملات دلبرانه عاشقی به معشوقش بودم جمله‌ای من را در فکر فرو برد.
نوشته بود هرگاه کسی از یادت نمی‌رود و یادش در ذهنت می‌ماند به این معنی‌ست که اون هم مدام در فکر تو است.
برای دیالوگ اینکه اسم شخص قبل از صحبت میاری خب یک روش ابتدایی هست و جذاب نیست بهتره اسم مارتین حذف کنی

و بگم خیلی زیبا نوشتی خیلی خوب و عالی
موفق باشی
 

YAMUR

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Nov
1,050
9,118
مدال‌ها
3
سلام
خسته نباشی
لذت بردم از خوندن قلمت نهال عزیزم
اولین نکته‌ای که برای داستانکت خیلی عالی بود خلاصه‌ی به اندازه و جذب کننده‌اش بود.
جزئیاتی که به کار بردی و توصیفات صداها میشه گفت از نقاط قوت اصلی داستانته که به نظرم به خوبی تونستی از پسش بر بیای.
فقط چندتا پیشنهاد کوچولو برای بهتر شدن داستانت دارم
اولین موضوع اسم درباره‌ی اسم داستانکته، اسم انتخابیت با سیر داستان میشه گفت منطبقه اما تا حدودی کلیشه‌ای.
سیر داستان یه مقداری سریع‌تر از حد نرمال بود.

به نظرم توی پارت‌هایی که مارتین و لورن ساکن خونه‌ی اولیه‌شون هستند میتونی روی گسترش اتفاقات تمرکز بیشتری داشته باشی.
درمورد ژانر ترسناک انتخابیت هم باید بگم اروح خوب اصولا ترسناک نیستن و توی داستان هم مورد آنچنان ترسناکی نبود.


درکل من لذت بردم از خوندنش
قلمت جاوید و درخشان
 

NIKATOR

سطح
0
 
طراح آزمایشی
طراح آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
Jul
259
791
مدال‌ها
2
سلام خدمت شما
ممنون از پیشنهادتون
قصه‌ی نویی نوشتین، موفق باشین... ! 💐
 

م.سنجاقک

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
38
438
مدال‌ها
2
سلام و درود. داستانک شما رو خوندم. داستان ایده ی جالبی داشت، این که شخصیت اصلی بین خودش و اون روح یک ارتباط احساس می کرد. اما خیلی بهش پرداخته نشد.
نوع روایت داستان جوری بود که مخاطب احساس امنیت می کرد. زنی داره داستان اتفاقات ترسناکی که قبلا براش افتاده رو می گه و الان سالم و سلامته و جاش امنه و از نوع بیانش مشخصه که در نهایت هیچ اتفاق بدی براش نیفتاده. برای همین مخاطب هم اصلا نمی ترسه. (فکر می کنم به جای حذف "ترسناک" از ژانر، بهتر بود کمی نوع روایت داستان رو تغییر می دادید)
چند جا جملات شبیه به گرته برداری بودند، اگه علاقه داشتید خصوصی به خودتون میگم.
در نهایت براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم. (یه کم نقد تند و تیزی شد ولی خودم دریافت اینجور نقد ها رو به تعریف و تمجید ترجیح میدم. هر چی بیشتر نقد بخوریم زودتر نویسنده میشیم)
 

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
705
6,075
مدال‌ها
5
سلام دوست عزیز
من داستانکت رو خوندم و خیلی لذت بردم.
کاش ادامه‌ش بدی چون خیلی جالب بود.
اما لازمه نکاتی رو بهت بگم
اول اینکه برای دیالوگ‌ها باید از - استفاده کنی.
و دوم چند جا اشتباه تایپی دیدم مثل:
مونگار ✖️ موندگار✔️
بردای✖️ فردای یا شاید برای✔️
امیدوارم ادامه‌ش بدی چون خیلی قشنگه.
 
بالا پایین