جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب ارکیده

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط شاهدخت با نام ارکیده ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 137 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع ارکیده
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,891
39,333
مدال‌ها
25
نام کتاب : ارکیده

نویسنده : مریم طالبی

سال انتشار : 1398

ناشر چاپی : نشر آئی سا

تعداد صفحات : 298

کتاب ارکیده


کتاب ارکیده نوشته‌ ی مریم طالبی به زندگی مردی به نام فرخ می‌پردازد. که در ایام جوانی عشق نخست خود را از دست میدهد. و بعد از آن به تنهایی روی می آورد. فرخ که اکنون مرد جا افتاده‌ای است. با ارکیده آشنا می‌شود. دختری که شباهت عجیبی به عشق از دست رفته اش دارد.





خلاصه ای از کتاب ارکیده


شاهرخ برادر خونگرم و مهربانى بود. وقتى با آلمان تماس گرفت. و مسئولان هتل ، نبود فرخ را به او اطلاع داده بودند. با پیمان تماس میگیرد و پیمان نه همه‌ى ماجرا را، ولى سربسته و محرمانه موضوع و مشکل فرخ را به او گفته بود. و شاهرخ با توجه به روحیه‌اى که برادرش داشت. و نیز شکست بزرگى در عشق که از قبل بر روح و روان او مانده بود. مى‌ دانست این بار نیز برادرش تا مدت‌ها خود را در خانه حبس خواهد کرد.

و میل دیدن هیچ‌ک.س را نخواهد داشت. درست مثل آن زمان که پریچهر را از دست داده بود. زمان اکنون با آن زمان فقط در یک چیز متفاوت بود. و آن چیزى نبود جز وجود نازنین پدر و مادر که آن موقع در قید حیات بودند. و حامى و یار و یاور پسر شکست خوردشان و اکنون آن‌ ها نیز زیر خروارها خاک خفته بودند.

فرخ نیز چنین احساسى داشت. در این یک ماه از خانه خارج نشد. مگر یک بار که بر سر مزار پدر و مادرش رفت. آن جا بسیار گریه کرد. و از دلتنگى و بى‌کسى‌ هایش براى آن‌ها نالید. و از مرگ عشق خود و پریچهر حرف زد و اما هیچ حوابی نشنید.
 
بالا پایین