جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب اسفار کاتبان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط SETAREH_M با نام اسفار کاتبان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 298 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع اسفار کاتبان
نویسنده موضوع SETAREH_M
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SETAREH_M
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
417
1,196
مدال‌ها
1
ابوتراب خسروی شش سال از عمر خود را صرف نوشتن این کتاب کرده است. در این کتاب، روایت خطی وجود ندارد. «اسفار کاتبان»، ترکیبی از خرده‌روایت‌هایی است که بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر زمانی درهم تنیده شده‌اند. روایت‌ها هیچ‌گاه کامل نمی‌شوند. روایت هر بار با روایت پیشین اختلاف دارد و خط روایت نیز هیچ‌گاه بسته نمی‌شود. این شیوه بسیار شبیه به شیوه‌ی روایت داستان‌های قرآنی است؛ در متن قرآن ابتدا در روایت نخست با کلیت داستان و نکات کلیدی آن مواج می‌شویم، در سوره‌های دیگری که داستان در آن‌ها پی گرفته می‌شود، با نگاه دقیق‌تری از قبل، جزئیات ماجرا پرداخته شده است.

اسفار کاتبان نیز این‌گونه است۱ . رمان، روایت دختری یهودی به‌نام اقلیما و پسری مسلمان به‌نام سعید را پی می‌گیرد که برای یک تحقیق مشترک با هم همکاری می‌کنند؛ تحقیقی با عنوان: «نقش قداست در بنیان جوامع: با بررسی نمونه‌های تاریخی» تحقیق‌شان به دوستی و سرانجام عشق میان آن دو می‌‌رسد. نزدیکان اقلیما که خود را محافظان دین یهود و خون جاری در امّت آن می‌دانند، این ارتباط را خطری برای دین خود می‌دانند و هر دو را مجبور به جدایی می‌کنند…
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
417
1,196
مدال‌ها
1
درباره‌ی کتاب اسفار کاتبان
داستان اسفار کاتبان درباره‎ی آشنایی پسر مسلمانی به اسم سعید با دختر یهودی به نام اقلیما است که قرار است تحقیق مشترکی در مورد تاثیر زندگی قدیسان در ساخت جوامع داشته باشند. آنها از دو جای متفاوت آغاز می‎کنند و به نقطه مشترکی می‎رسند. داستان با سه روایت مجزا جلو می‎رود: اولین روایت، روایت سعید و اقلیما است که زبان ساده‎ای دارد.

بعد روایت شدرک که از متون قدیمی یهودی نوشته شده است را می‌خوانیم. روایت آخر قصه احمد بشیری از متون کهن فارسی تقریبا پیچیده است.

اسفار کاتبان از نظر فرمی بسیار متفاوت با رمان‌هایی است که تا به حال به فارسی نوشته شده‌اند. استفاده از روایت‌های جداگانه ای که هر کدام موازی یکدیگر جلو می روند و زبان کهن از ویژگی های بارز این رمان است.

کتاب اسفار کاتبان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
کتاب اسفار کاتبان یک داستان عاشقانه‌ی زیبا اما با روایت‌های کهن و سنگین است. این کتاب فرمی جذاب و متفاوت از آنچه قبلا در رمان‌های فارسی دیده‌اید دارد. خواندن آن برای رمان دوستان و علاقه‌مندان به زبان و ادبیات فارسی شیرین و دلپذیر است.

درباره‌ی ابوتراب خسروی
ابوتراب خسروی ۱ فروردین ۱۳۳۵ در فسا متولد شد و دوران کودکی‌اش در شهرهای مختلف گذشت. خسروی مدتی شاگرد هوشنگ گلشیری بوده است. او تخصیلاتش را تا لیسانس آموزش ابتدایی ادامه داد و سال‌ها در شیراز به کودکان عقب‌ماندهٔ ذهنی آموزش می‌داده‌است. در حال حاضر بازنشسته شده و در شهر شیراز زندگی می‌کند. خسروی متأهل است و سه فرزند دارد. ابوتراب خسروی همچنین موفق شده است که جایزه جلال آل احمد را برای کتاب ملکان عذاب از آن خود کند.

جملاتی از کتاب اسفار کاتبان
«به بعضی چیزها نمی شود فکر نکرد، حتی اگر آدم آن چیزها را فراموش کند، خودشان را تحمیل می کنند، برای همین چیزهاست که باید گریه کرد، گریه کردن هم ارادی نیست، گاهی حتی گریه باعث می‎شود که انسان موقعیتش را درک کند که تنها شده و هیچ ک.س با او نیست».

آذر بلند و کشیده بر نطع باقی مانده، سر را بر تن جفت کرده‌اند و با نخ جراحی بخیه زده‌اند. رفعت‌ماه تحمل خوبی دارد. می‌تواند گریه نکند، نباید گریه کند. حالا وقتی نیست که گریه کند. صورتش کبود شده، من نمی‌گویم که چه باید بکنیم. او هم چیزی نمی‌گوید. من آذر را بر دوش می‌کشم. رفعت‌ماه هم کتاب‌هایش را جمع کرده و جایی می‌گذارد. از پله‌های ایوان پایین می‌آییم. محوطه باغ مثل همیشه ساکت است. با این‌که پاییز است، باد نمی‌آید تا برگی از درختان سپیدار و تاک و سیب بیفتد.
 
بالا پایین