جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

غیرپارسی اشعار يوهان ولفگانگ فُن گوته

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات غیر پارسی توسط Awen با نام اشعار يوهان ولفگانگ فُن گوته ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 172 بازدید, 7 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات غیر پارسی
نام موضوع اشعار يوهان ولفگانگ فُن گوته
نویسنده موضوع Awen
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Awen
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
n00044568-b.jpg



ما را به اين زمين خسته مي آوري
رهايمان مي کني تا خود را به گناه بيالاييم
آن گاه مي گذاري پشيماني بکشيم
يک آن لغزش و يک عمر اندوه

يوهان ولفگانگ فُن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
نفرين برهر آنچه که روح آدمي را
با جذبه و جادو به سوي خويش مي کشد
و او را در اين ماتم کده
با نيروهاي اغوا و فريب در بند مي کشد
فراتر از همه نفرين بر انديشه هاي والا
که جان خويشتن را با آن ها اسير مي سازد
نفرين بر فريبندگي خيالات
که باري اند بر دوش خرد
نفرين بر هر آنچه در روياها بر ما وارد مي شوند
به هيات فريب کار شهرت به هيات نام دارندگي
نفرين بر هر آنچه که تملک اش
مثال تملک بر همسر و فرزند و خدم و حشم مي فريبدمان
نفرين بر دارايي که با گنجينه هايش
به اعمال بي پروايانه تهييج مان مي سازد
با فريبي که در نشاطي به باطل
مخده هاي آسايش را برايمان فراهم مي سازد
نفرين برآن مرحمت بالاي عشق

يوهان ولفگانگ فُن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
عاشقان يکدل
در تاريکي شب نيز راه کوي يار را گم نمي کنند
کاش ليلي و مجنون زنده مي شدند
تا من راه عشق را به آنان دهم

يوهان ولفگانگ فُن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
هنگامي که خورشيد فروزان عاشقانه
به ابر بهاري چشمک مي زند و به او دست زناشويي مي دهد
در آسمان رنگين کماني زيبا پديد مي آيد
اما در آسمان مه آلود
آنرا بجز رنگ سپيد نمي توان ديد
اي پير زنده دل
از گذشت عمر افسرده مشو
هر چند زمانه نيز موي تو را سپيد کرده
اما هنوز نيروي عشق که زاينده جواني است
از دلت بيرون نرفته است

يوهان ولفگانگ فُن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
عشق چيره نمي شود عشق مي پرورد
عشق توان آن دارد
که در يک لحظه آن کند
که به رنج به سختي مي تواند در يک عمر فراهم آورد
از اين که در کنارم هستي بسيار شادمانم
بودنت ياريم ميکند که در يابم
جهان تا کجا زيباست

يوهان ولفگانگ فن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
فصل حقيقي عشق لحظه اي است که
دريابيم که تنها ماييم که عاشقيم
و کسي ديگري چون ما عاشق نبوده است
و هيچکس ديگر نيز چون ما عاشق نخواهد بود

يوهان ولفگانگ فُن گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
ديگر بر کاغذ ابريشمين اشعار موزون نمي نويسم
و آنها را در قاب زرين نمي گيرم
زيرا
ديرگاهي است نغمه هاي جانسوز خويش را
بر خاک بيابان مي نويسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولي اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوي عشق مي دهد
جايي نتواند بُرد

روزي مي رسد که دلداده اي از اين سرزمين بگذرد
و چون پا بر اين خاک نهد
سراپا بلرزد و به خويش بگويد
پيش از من در اينجا عاشقي به ياد معشوقه
ناله سر داده
شايد مجنون به هواي ليلي ناليده
يا فرهاد در اينجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوي عشق برميخيزد
و تربتش پيام وفا مي دهد

تو نيز که بر بستر نرم آرميده اي
وقتي که سخن آتشينم را از زبان نسيم صبا مي شنوي
سراپا مرتعش خواهي شد و به خود خواهي گفت:
يارم براي من پيام عشق فرستاده
تو هم اي باد صبا
پيام مهر مرا به او برسان

يوهان ولفگانگ گوته
 
موضوع نویسنده

Awen

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
439
950
مدال‌ها
2
دلدار من
اگر بخواهي بي دريغ بلخ و بخارا و سمرقند را
به خال هندويت خواهم بخشيد
اما پيش از آن از امپراطور بپرس
بدين بخشش راضي است يا نه
زيرا امپراطور که بسي بزرگتر و عاقلتر از من و توست
از راز عشق ورزيدن خبر ندارد
آري
اي پادشاه
ميدانم که به اين بخشش ها رضا نخواهي داد
زيرا تاج بخشي فقط از گدايان کوي عشق ساخته است

یوهان ولفگانگ گوته
 
بالا پایین