جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

غیرپارسی اشعار ژاک پره ور

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات غیر پارسی توسط SETAREH_M با نام اشعار ژاک پره ور ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 174 بازدید, 6 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات غیر پارسی
نام موضوع اشعار ژاک پره ور
نویسنده موضوع SETAREH_M
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SETAREH_M
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
این عشق
بسیار خشن
بسیار شکننده
بسیار نرم
بسیار نومید
این عشق
زیبا چون روز
و زشت چون زمان
وقتی که زمانه بد است

این عشق بسیار واقعی
این عشق بسیار زیبا
تا این اندازه شاد
تا این اندازه خجسته
و این‌چنین استهزا‌آمیز
لرزان از ترس چون کودکی در سیاهی
و بسیار مطمئن از خویشتن چونان مردی آرام در میانه‌ی شب
این عشق که دیگران را ترسان می‌کند
که به سخن‌شان وا می‌دارد
که رنگ از رخ‌شان می‌گیرد
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
هزاران سال
کافی نیست
برای گفتن از
لحظه‌ی شیرین جاودانه‌گی
همان جایی که در آغوش گرفتی‌ام
همان جایی که در آغوش گرفتم‌ات
آنی غرق در پرتو زمستان
در پارک مون‌سوری پاریس
در پاریس
روی زمین
زمینی که ستاره‌ای‌ست…
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
دیوان و پریان
بادها و جزر و مد

در دور دست تازه دریا واپس نشسته
و تو
همچون گیاهى آبى که باد به ملایمت نازش کرده است
بر ماسه‏‌هاى بستر برمى‏‌انگیزى به رؤیا
دیوان و پریان
بادها و جزر و مد را

در دوردست تازه دریا واپس نشسته
اما در چشمان نیم‏‌خفته‌‏ى تو
دو موج کوچک به جاى مانده است
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
مهربان و دهشتناک
سیمای عشق
شبی ظاهر شد
بعد بلندای یک روز بلند
گویا کمانگیری بود
با کمانش
و یا نوازنده ای
با چنگش
دیگر نمی دانم
هیچ دیگر نمی دانم
تنها می دانم بر من زخم زده
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
رفتم راسته‌ی پرنده‌فروش‌ها و
پرنده‌هایی خریدم
برای تو ای یار

رفتم راسته‌ی گل‌فروش‌ها
و گل‌هایی خریدم
برای تو ای یار

رفتم راسته‌ی آهنگرها و
زنجیرهایی خریدم
زنجیرهای سنگینی برای تو ای یار
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
رفتم راسته‏‌ى پرنده‌فروش‌‏ها و
پرنده‏‌هایى خریدم
براى تو اى یار

رفتم راسته‌‏ى گل‌فروش‌‏ها و
گل‏‌هایى خریدم
براى تو اى یار

رفتم راسته‌‏ى آهنگرها و
زنجیرهایى خریدم
زنجیرهاى سنگینى براى تو اى یار
 
موضوع نویسنده

SETAREH_M

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
419
1,200
مدال‌ها
1
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شد
اولی برای دیدن تمامی صورت تو
دومی برای دیدن چشمانت
سومی برای دیدن لبانت
و بعد تاریکی غلیظ برای اینکه
به خاطر بسپرم همه را
زمانی که تو را در میان بازوانم گرفته
 
بالا پایین