جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار امیرحسین هدایتی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام امیرحسین هدایتی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 124 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع امیرحسین هدایتی
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
امیرحسین هدایتی
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
دیوانه‌ام والله)

این قدر همراهی نباید کرد با یک راه
کی راه باید داد تا این حد به یک همراه

من یک تن‌ام یا برجی از مستأجر بدنام
ولگرد و مسـ*ـت و سایه دزد و جاهل و گمراه

آتش به دامن می‌زند در سی*ن*ه‌ام لیلا
دامن به آتش می‌زنم دیوانه‌ام والله

اسب نجيب. سرکش زیبایی‌اش می‌تاخت
با آن یراق نقره و نعل زر دلخواه

راضی به جریان بغل واکردن من باش
آغوش دریا برنمی‌تابد تو را ای ماه!
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
بار تحمل ناپذیر هستی خود را
باید سبک سنگین کنی ای کوه یا ای کاه!

دستی که آتش دیده را زیر بغل بردن
یعنی تفنگ ایل را بردن به مخفیگاه

دادی زدم مشتی پراندم شورشی کردم
کج راهه‌ای بودم که پیچیدم به پای راه

از دست بی نیروی بالا رفته‌اش پیداست
کف بین کورش را به کاخ آورده شاهنشاه

آیش‌خور آب و عليق‌اش را لگد کردند
تا نقش اسبش دربیاید صحنه‌ای کوتاه
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
آیش‌خور آب و عليق‌اش را لگد کردند
تا نقش اسبش دربیاید صحنه‌ای کوتاه

تا آن قلنج بی فلش را نشکند با پتک
بیگاری از خود می‌کشد مخلوق نا آگاه

ابن السبيل کوچه‌ی بن بست یعنی من
با کوله‌بار سنگ دارم می‌روم در چاه

چشمم سیاهی رفت و از بام بلند افتاد
یا از قضا دنيا پلنگم کرد و خاطرخواه

باید صدای خون بپیچد در رگ گردن
تا از گلو فریاد برخیزد به جای آه..

"امیرحسین هدایتی"
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(غوغای بی‌مهار)

کجاست یار همین جا و در کنار من است
نشسته کنج سکوت اتاق و تار من است

پلنگ. بی‌جگرم پیش چشم او آهوست
کجاست یار به صحرا پی شکار من است

گلو گرفته به سرپنجه‌ی بلند بلند
غریو و غرّش و غوغای بی‌مهار من است

به خشک کردن صید تپنده‌اش سرگرم
به چارگوشه‌ی دنیای موزه‌وار من است

سرش به طاق رفيع فلک رسیده و باز
اسیر غمبرکِ ساحل کنار من است

گشاده روی نظرتنگ، خوش دسیسه‌ی من
که زهر مار درآورده از دمار من است
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
گشاده روی نظرتنگ، خوش دسیسه‌ی من
که زهر مار درآورده از دمار من است

کجاست یار همین جا درست بر لب بام
که آفتاب یخِ عصر احتضار من است

لبم شکافته بر پلکان هشتىُ دوست
سرم شکسته‌ی پسکوچه‌ی نگار من است

اگر به بوی دهان شير پرورانده کسی
فقط هموست به جرات که جانشكار من است

به حجره‌ام زد و دخلم درآمد و به درک!
که تارِ طره‌ی این مشتری مدار من است

فشار داده در و تخته را و گردن من
نه پای یار که او پایه ی قم*ار من است

نشست بر سر طاقش که جفت برخیزد
ورای هوش و شتابی که انتظار من است

همیشه بر رج اول نشسته خشت تنم
مُحاسب من و توضیح استوار من است
 
بالا پایین