جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشاء (جنگ و صلح)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ASHOB با نام انشاء (جنگ و صلح) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 128 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشاء (جنگ و صلح)
نویسنده موضوع ASHOB
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHOB
موضوع نویسنده

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,067
6,796
مدال‌ها
6
مقدمه: جنگ یک بحران بزرگ است که گاهی چند کشور گرفتار آن می شوند، از نام جنگ خاطرات خوشی به یاد ندارم، جوانان فامیل رفتند و ازای شان یک پلاک بر جای ماند. مادری که رادیوی جیبی کوچکی را به کمرش بسته بود تا خبری از فرزندش دید یا برادری از درد هجران برادر با عشق و درد حرف می زد، من سایه جنگ را دیدم.
 
موضوع نویسنده

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,067
6,796
مدال‌ها
6
بدنه: روزی که پسر عمه را دیدم که جوان رعنایی شده است، چند وقت بعد دیدم پدرم با غم و ناراحتی وارد شد، از او پرسیدم که چرا غمگینی گفت: پسر عمه شهید شده است. اشک همه وجودم را گرفت و غمگین شدم.

آری آن جوان رعنا برای همیشه از دست رفت. این از دستاوردهای جنگ است. روزی که غواصان به اروند زدند و نیامدند. گلها پرپرشدند، درختان و نخل ها سربریده شدند، یاس ها اسیرشدند، از روزی که وطنم غرق در خاک و خون شد،من جنگ را دیدم، روزی که اروند بی پروا شد و کارون بی تاب ، من جنگ را در نگاه کودک آواره دیده ام، جنگی پر از درد ونابرابری و تانک و توپ، شهدای دست بسته و بسته های بمب خوشه ای، من همه را دیده ام.

آری جنگ یک یورش ناگهانی و بی هدف است که تمام مردم از آن بیزار هستند و گریزی ندارند. در هر جنگی خرابی و ویرانه های فراوانی به بار می آید که خسارت های زیادی به همراه دارد و جنگی نابرابر که همه چیز را نابود کرد، جنگ زیر ساخت های وطنم را، آبادی آبادان را، زیبایی خرمشهر را نابود کرد، خاطرات خوش وطن را بر باد داد. جنگ یک دشمن آشکار است.


نتیجه گیری: کاش روزی که جنگ می شود، کودکانی نباشند، مادری نباشد، همسری نباشد، تا عزادار شود. تاریخ وطنم پر از حوادث تلخ است اما این بار جنگ بیش تر از همیشه درد دارد. ویرانی، خانه به دوشی، جانبازان و هزار درد بی درمان و مهم تر از همه خاکی که برای همیشه عقیم شد و محصولی نمی دهد.
 
بالا پایین