جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشاء (کودکان کار)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ASHOB با نام انشاء (کودکان کار) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 124 بازدید, 1 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشاء (کودکان کار)
نویسنده موضوع ASHOB
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHOB
موضوع نویسنده

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,068
6,797
مدال‌ها
6
مقدمه: نامش کودک کار است و مجبور است که کارهای طاقت‌فرسا هم انجام دهد. شب و روز ندارد و به جایش ثروتمندان در ناز هستند. تمام روز راه می رود و اخر شب هم سر بر سنگ می گذارد و می رود.

بدنه: مینا دختر همسایه را چند باری دیده‌ام که سر چهارراه گل می فروشد و به مدرسه نمی آید. یک بار گه دیدمش پرسیدم مینا چرا نمیای مدرسه، سرش را پایین انداخت و گفت مادرم کار دارد و من باید کمکش کنم. کم کم خیاطی کنم و کمک خرج شوم. کلی ناراحت شدم و تلفن را برداشتم و به عمویم زنگ زدم و برای مینا درخواست کاری کردم.
 
موضوع نویسنده

ASHOB

سطح
5
 
˶⁠کاربر ویژه انجمن˶⁠
کاربر ویژه انجمن
May
2,068
6,797
مدال‌ها
6
کم کم مینا به مدرس برگشت و گاهی عصرها فقط برای کمک به خیاطی می رفت. با خودم گفتم که چرا نباید مریم به مدرسه برود، چرا مادر هنوز کار می کند و چرا متین سر کوچه آدامس می فروشد، مگر این کشور ثروتش هنگفت نیست، مگر مردم روی نفت ننشسته اند، مگر گاز مال مردم ما نیست، سهمشان کو و کجاست. گروهی در ناز و نعمت و گروهی در درد و بدبختی، گروهی در سفرهای خارجی و عده ای هم کنج بیمارستان؟


گروهی در خوشی و عده ای هم در بیماری و درد، شب ندارند و روزشان به خشونت می گذرد، کفش های پاره و همیشه گرسنه و تشنه اند، روزهای سختشان تمامی ندارد و همیشه در عذابند. زمستان نامرد است و امانشان بریده می شود. خرج در می آورند و مرد نان اور، خشت زنی می کنند و کارگری، سر چهار راه گرسنه و تشنه منتظرند، شب که می شود بالششان سنگ است.

روزگار امان نمی دهد و طاقتشان کم شده، نازنین دوام بیاور، شیرمرد کوچک دوام بیاور و از چیزی مهراس که روزی تو هم مثل آنان خواهی شد. امروز آمار دانش آموزانی که ترک تحصیل کرده اند روبه افزایش است و باید دلیلش بررسی شود. جوانان و کودکان هم بازی کردن را از یاد برده اند و در کوچه ها دنبال مشتری هستند و فروش لوازمشان.

نه خوابی و نه خوراکی، گاهی نوازش کنیم و دلداری بدهیم و نان و غذایی، کاش زمین دهن باز کند و مادری و پدری که شرمنده اولاد هستند فرو روند. کودک معصوم کار، می دانم درد می کشی، ولی درس بخوان و روی دست همه بلند شو. درس را پله ترقی کن و برای همه کسانی که تو را کوچک می شمردند دست تکان بده.

نتیجه گیری: هیچ وقت کودک کاری را به مسخره نگاه نکنید و بدانید روزی همه چیز تغییر خواهد کرد و دنیا دست آنها قرار خواهد گرفت. به کودک کار تحصیل و درس را یاد اوری کنیم و کمک کنیم درس بخواند.
 
بالا پایین