جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا اگر یک روز از عمرم مانده باشد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ~Fateme.h~ با نام انشا اگر یک روز از عمرم مانده باشد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,734 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا اگر یک روز از عمرم مانده باشد
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,391
مدال‌ها
6
انشا درباره اگر یک روز از عمرم مانده باشد
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,391
مدال‌ها
6
مقدمه:
طلوع خورشید را تماشا می‌کنم، پرتوهای گرمش صورتم را نوازش می‌کنند. می‌دانم که این آخرین طلوعی است که در این دنیا خواهم دید، زیرا امروز آخرین روز زندگی من است.

بدنه:
حس عجیبی دارم، ترکیبی از غم و آرامش. به تمام سال‌های زندگی‌ام فکر می‌کنم، به تمام لحظات شاد و غمگینی که تجربه کرده‌ام. به تمام افرادی که دوستشان دارم و عزیزانی که از دست داده‌ام فکر می‌کنم.

اما افسوس و پشیمانی جایی در من ندارد. می‌دانم که زندگی را به بهترین شکل ممکن زندگی کرده‌ام و از هر لحظه آن لذت برده‌ام.
اولین کاری که می‌کنم، به دیدن خانواده و دوستانم می‌روم. می‌خواهم در آغوش آنها باشم و به آنها بگویم چقدر دوستشان دارم. می‌خواهم از تمام لحظات شادی که با هم داشتیم یاد کنم و از آنها برای تمام عشق و حمایتی که در طول زندگی به من داده‌اند تشکر کنم.

سپس، به تنهایی به مکان‌های مورد علاقه‌ام در طبیعت می‌روم. می‌خواهم در میان درختان قدم بزنم، صدای پرندگان را بشنوم و زیبایی دنیای اطرافم را تحسین کنم. می‌خواهم با تمام وجودم نفس بکشم و قدر تک تک لحظات را بدانم.
شاید در آخر روز، به نوشتن نامه‌ای برای خودم بپردازم. در این نامه، تمام تجربیات و آموخته‌هایم را مرور می‌کنم و به خودم یادآوری می‌کنم که چه انسان خوش‌شانسی بوده‌ام.

غروب خورشید فرا می‌رسد و من با آرامش خاطر منتظر تاریکی می‌شوم. می‌دانم که مرگ پایان نیست، بلکه فقط گذرگاهی به دنیایی دیگر است.
با لبخندی بر لب، چشمانم را می‌بندم و به خوابی عمیق فرو می‌روم.

نتیجه گیری:
اگر یک روز از عمرم باقی مانده باشد، آن را به بهترین شکل ممکن زندگی می‌کنم. به تمام کسانی که دوستشان دارم عشق می‌ورزم، از زیبایی‌های دنیا لذت می‌برم و با آرامش خاطر به استقبال مرگ می‌روم.
مرگ بخشی از زندگی است و ما باید از هر لحظه آن به بهترین شکل استفاده کنیم.
 
بالا پایین