آموزشی اهمیت نقطه اوج در داستان

[Tara Motlagh]

مهم نیست چقدر برای نوشتن طرح داستان خود وقت می‌گذارید؛ مهم نیست که چقدر شخصیت‌ها را در موقعیتهای مختلف قرار میدهید و یا ایده داستان شما چقدر جذاب است، با هیچ یک از آن ها نمی‌توانید جای خالی یک اوج ضعیف را پر کنید. اما اوج داستان چیست؟ تفاوت آن با پایان بندی چیست و چرا تا این اندازه مهم است؟

 

[Tara Motlagh]

اوج” نقطه برجسته داستان شماست. نقطه‌ای که باید در آن خواننده اوج هیجان را تجربه کند، زمانی که کارکترها بیشترین خطر را تجربه می‌کنند و همه چیز همزمان و محکم به پیش می‌روند. این همان دلیلی است که مردم به خاطر آن داستان می‌خوانند. شاید به خاطر آن باشد که اوج واقعی در زندگی معمولی به ندرت اتفاق میافتد و یافتن آن در یک داستان تنها راه ممکن برای تجربه این هیجان است.

 

[Tara Motlagh]

اوج” چیزی ورای آخرین سکانس داستان است. در شرایط ایده آل، اوج اولین و آخرین نقطه در داستان است که طرح داستان، کارکترها و کشش داستان همگی با یکدیگر ایفای نقش میکنند و لحظهای است که همه چیز را تغییر میدهد.

 

[Tara Motlagh]

حال با این همه وظیفه چطور”اوج” می‌تواند انتظارات خواننده را برآورده کند؟ چطور ممکن است لحظه‌ای را بیافرینیم که بتواند خواننده را راضی کند؟

 

[Tara Motlagh]

یکی از مهمترین کلید‌ها برای رسیدن به این هدف این است که خواسته‌های خوانندگان خود را برآورده کنید. آغاز داستان باید به گونه‌ای باشد که از همان جمله اول خواننده را برای رسیدن به اوج داستان آماده کند. البته این بدان معنا نیست که شروع داستان و مقدمه چینیهای شما به عنوان سرنخ برای خواننده عمل کند.

 

[Tara Motlagh]

شاید بهترین توصیه برای داشتن بهترین اوج ساده ترین توصیه باشد:

اگر می‌خواهید در حرکت سوم از اسلحه استفاده کنید باید در حرکت اول آن را در جیب کت گذاشته باشید.
این بدان معنا است که راه حل باید در سریع‌ترین زمان ممکن به خواننده داده شود هرچند او نداند که آنچه که در دست دارد، راه حل و کلید حل ابهام است.

 

[Tara Motlagh]

مانند رفع ابهام در داستان،‌”اوج” هم نوعی دریچه رهایی احساساتی است که در درازای داستان به آنها پرداخته‌اید. کشش و جاذبه‌ی داستان شما به خواننده این امکان را می‌دهد که از فرار کردن شما در لحظه خطر در اوج داستان شگفت‌زده شود. این بسیار خوب است اما در عین حال بدین معنا است که شما زمان زیادی برای اتمام داستان خود ندارید. این حالت به شکل کلی خصوصیت یک “اوج” خوب است که باید به پایان داستان نزدیک باشد.

 

[Tara Motlagh]

یک مثال بسیار خوب از این مورد فیلم” بازگشت پادشاه” است. اگرچه فیلم خوبی است اما تاخیر در پایان داستان پس از “اوج” ایراد بزرگی برای آن محسوب میشود اگرچه مدت زمان فیلم پس از اوج در مقایسه با قبل از آن بسیار کمتر است اما این بخش خیلی طولانی تر به نظر میرسد چرا که بسیاری از احساسات و پیش بینیهای مخاطب در بخش اول به پایان رسیده است.

 

[Tara Motlagh]

بسته به سبک نوشتار شما، ممکن است شما “اوج” را از اولین چرک‌نویس خود بدانید و یا ندانید، مهم نیست که داستان را به چه روشی می‌نگارید، داستان باید به گونه ای باشد که گویی شما همیشه می‌دانسته‌اید “اوج” آن در کجاست، پس برای اوج آماده باشید، به مخاطبان خود شوک وارد کنید و سپس داستان را در بالاترین نقطه تمام کنید.

 

[Tara Motlagh]

در این راهنما، شما را با پنج نوع مختلف نقطه اوج آشنا می‌کنیم و با مثال‌های جذاب، هر کدام را به طور دقیق بررسی خواهیم کرد. همچنین، نکات طلایی‌ای برای خلق نقطه اوج‌هایی فراموش‌نشدنی در آثار خود به شما ارائه می‌دهیم تا داستان‌هایتان به اوج دراماتیک جدیدی دست یابند.