- Jun
- 12,720
- 40,337
- مدالها
- 25
اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته!
کد کتاب :19874
مترجم :مرجان حمیدی
شابک :978-6004625111
قطع :رقعی
تعداد صفحه :319
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2008
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :9
معرفی اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته! اثر بوش
کتاب «اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته!» رمانی نوشته «بوش» است که اولین بار در سال 2008 چاپ شد. فقط یک راه برای پیدا کردن «کوتوله» وجود دارد و آن راه، چیزی نیست جز یافتن مکان «منشور صدا» و سر در آوردن از سرنخ ها. به همین خاطر این بار، «کاس» و «مکس-ارنست» باید «منشور صدا» را بیابند و از جای «کوتوله» باخبر شوند. اما اکنون آن ها تنها نیستند و دوستی جدید به نام «یو-یوجی» و مثل همیشه، «اوئن» از «انجمن ترسس»، در کنار آن ها است. طولی نمی کشد که یک غافلگیری بزرگ در مورد پیشینه «یو-یوجی» رقم می خورد. با این که بچه ها مأموریتی اصلی و بسیار مهم دارند، اما نباید «خورشید نیمه شب» را فراموش کنند—موجودی که در اطراف آن ها در کمین نشسته است.
قسمت هایی از اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته! (لذت متن)
میزبانشان آن ها را به سمت دیرک چوبی راهنمایی کرد که از بس صیقلی و جلاخورده بود که مثل شیشه برق می زد. فریاد زد: «نگران نباشین، این کشتی امنه! احتمالا دویست سالشه، ولی مجهز به جدیدترین فناوری ها است!» «کاس» در جواب فریاد زد: «نگران نیستیم!» مگر می شد نگران باشند؟ حتی نگاه کردن به آن کشتی هم باشکوه بود.
و با این حال، «کاس» دست خودش نبود. نمی توانست این حس را از خودش دور کند که این مرد بسیار شبیه دکتر «ال» است، با همان موهای نقره ای بی نقصی که انگار در معرض بادی ابدی، در همان حالت مانده اند؛ همان پوست برنزه بی نقص و دندان های سفید بی نقصی که باعث می شد بیشتر شبیه عکس به نظر بیاید تا آدم؛ با همان لهجه خاص نامعلومش.
سرش را تکان داد تا این فکر از سرش خارج شود. بالاخره حالا نوبت ماجراجویی خود او رسیده بود، همانی که آن همه وقت منتظرش بود. به خودش گفت لذت ببر.
کد کتاب :19874
مترجم :مرجان حمیدی
شابک :978-6004625111
قطع :رقعی
تعداد صفحه :319
سال انتشار شمسی :1403
سال انتشار میلادی :2008
نوع جلد :شومیز
سری چاپ :9
معرفی اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته! اثر بوش
کتاب «اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته!» رمانی نوشته «بوش» است که اولین بار در سال 2008 چاپ شد. فقط یک راه برای پیدا کردن «کوتوله» وجود دارد و آن راه، چیزی نیست جز یافتن مکان «منشور صدا» و سر در آوردن از سرنخ ها. به همین خاطر این بار، «کاس» و «مکس-ارنست» باید «منشور صدا» را بیابند و از جای «کوتوله» باخبر شوند. اما اکنون آن ها تنها نیستند و دوستی جدید به نام «یو-یوجی» و مثل همیشه، «اوئن» از «انجمن ترسس»، در کنار آن ها است. طولی نمی کشد که یک غافلگیری بزرگ در مورد پیشینه «یو-یوجی» رقم می خورد. با این که بچه ها مأموریتی اصلی و بسیار مهم دارند، اما نباید «خورشید نیمه شب» را فراموش کنند—موجودی که در اطراف آن ها در کمین نشسته است.
قسمت هایی از اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته! (لذت متن)
میزبانشان آن ها را به سمت دیرک چوبی راهنمایی کرد که از بس صیقلی و جلاخورده بود که مثل شیشه برق می زد. فریاد زد: «نگران نباشین، این کشتی امنه! احتمالا دویست سالشه، ولی مجهز به جدیدترین فناوری ها است!» «کاس» در جواب فریاد زد: «نگران نیستیم!» مگر می شد نگران باشند؟ حتی نگاه کردن به آن کشتی هم باشکوه بود.
و با این حال، «کاس» دست خودش نبود. نمی توانست این حس را از خودش دور کند که این مرد بسیار شبیه دکتر «ال» است، با همان موهای نقره ای بی نقصی که انگار در معرض بادی ابدی، در همان حالت مانده اند؛ همان پوست برنزه بی نقص و دندان های سفید بی نقصی که باعث می شد بیشتر شبیه عکس به نظر بیاید تا آدم؛ با همان لهجه خاص نامعلومش.
سرش را تکان داد تا این فکر از سرش خارج شود. بالاخره حالا نوبت ماجراجویی خود او رسیده بود، همانی که آن همه وقت منتظرش بود. به خودش گفت لذت ببر.