ایده ایده‌هایی برای نوشتن رمان

[- گیتی -]

این لیست مرتبا آپدیت خواهد شد✔️​

1_ کارکتری که معتقد است دچار جرم شده و شخصی دیگر از بی‌گناهی او معطلع است.

2_ آرایشگری که هنگام کوتاه‌کردن مو، چیزهایی را که نباید می‌شنود.

3_ کارکتری که با زبانی جدید از خواب بیدار می‌شود درحالی که زبان مادری خود را فراموش کرده است.

4_ کارکتری که کت جدیدی را خریداری کرده و یک پیام مرموز را که در لایه‌ی داخلی آن دوخته شده، پیدا می‌کند.

5_ کارکتری که در یک کشتی رها شده به خواب می‌رود و در یک سیاره ی جدید بیدار می‌شود.

6_ یک فرزندخوانده ده‌ها نامه از افرادی دریافت می‌کند که ادعا می‌کنند والدین او هستند.

7_ در بحبوحه‌ی جنگ، زنان یک شهر، محله‌ی خود را فقط یک هفته مانده به بازگشت همسران و پسرانشان ترک می‌کنند.

8_ خانومی که تصمیم می‌گیرد، تمام لباس‌هایی را که مادربزرگش طراحی کرده، پیدا و جمع‌آوری کند.

9_ والدینی که ایده‌ی اختراع فرزند خود را می‌دزدند و با سود مادام‌العمر آن بازنشستگی خود را می‌گذرانند.

10_ دیکتاتوری که یک طراح مد را مجبور می‌کند تا لباس‌های نظامی جدید را طراحی کند.

 

[- گیتی -]

11_ نوه‌ای که با پختن غذا از روی کتاب آشپزی خانوادگی‌شان، سعی می‌کند مادربزرگ گم‌شده‌اش را پیدا کند.

12_ کارکتری که شهردار یک شهر می‌شود اما مردم او را قبول نمی‌کنند.

13_ در طول رونق راه آهن، گروهی از مردم سعی می‌کنند، جامعه را از تغییر حفظ کنند.

14_ مردی که برای فرار از مشکلات خود به روستایی نقل مکان می‌کند و پیدا کردن او مشکل است.

15_ یک میلیاردر تصمیم می‌گیرد که در طی برگزاری مسابقات، جانشین شایسته‌ای را انتخاب کند.

 

[- گیتی -]

16_ انسان‌ها حیات گیاهی جدید و حساسی را در اعماق جنگل‌های بارانی برزیل، کشف می‌کنند.

17_ یک غواص اسرار مهمی را که در کف اقیانوس مدفون شده را پیدا می‌کند.

18_ کارکتری که برای پیداکردن معشوقه‌اش به یک ماموریت فراخوانده می‌شود.

19_ دانشمندی دارویی را پیدا می‌کند که می‌تواند جان انسان‌ها را نجات دهد اما قانونی نیست.

20_ کارکتری که به شهر جدیدی نقل مکان می‌کند و خود را جای شخصی که مردم می‌شناسند، جا می‌زند.

 

[- گیتی -]

21_ یک قهرمان جنگ به خانه برمی‌گردد و سعی می‌کند با دوستان قدیمی‌اش ارتباط برقرار کند.

22_ به کارکتری راز عمیق خانوادگی گفته می‌شود که باید تا لحظه‌ی مرگ آن را پنهان کند، هرچقدر که او را آزار دهد.

23_ یک دانشمند پورتالی مخفی کشف می‌کند که منجر به تغییر زندگی در آینده می‌شود.

24_ داستانی از دوران فئودالی که در آن دو عاشق از راه دور سعی در ارتباط دارند.

25_ دختری سعی می‌کند به روش نامتعارف نفرین خانوادگی خود را بشکند.

 

[- گیتی -]

26_ یک طبیعت‌گرای آماتور که رویای او کشف نوع جدیدی از حیوانات است.

27_ کارکتری که می‌خواهد یکی از رکوردهای جهانی را بشکند.

28_ یک پرستار کودک درحال جست‌وجو در خانه‌ی کارفرمای خود است که عکسی ناراحت‌کننده پیدا می‌کند.

29_ کارکتری که به همسر خود در رابطه با خ*یانت مشکوک است و تصمیم به تعقیب او می‌گیرد. اما آنچه را که کشف می‌کند چیزی نیست که انتظارش را داشته بود.

30_ کارکتری شغل خود را تغییر می‌دهد تا وقت بیشتری را با خانواده‌اش بگذراند اما به‌نظر می‌رسد خانواده‌اش علاقه‌ای به داشتن او در اطرافشان را ندارند.

 

[-SAHEL-]

ایده

در مورد یه فرد جاودانه بنویسید که هر بلایی سرش بیاد نمیمیره ولی یه روز خسته میشه و تصمیم میگیره که ریق رحمت و سر بکشه

به خاطر همین دنبال استادا و ماجراجوها راه میوفته تا اونو از پا بندازن

و طبق انتظار هیچکس بهش اهمیت نمیده تا اینکه یه استاد پیر قبول میکنه که اونو بکشه به شرطی که شخصیت اصلی شاگردش بشه و تمام مهارت های استادشو فرا بگیره

این دختر/پسر داستانمونم بدون توجه به در خواست عجیب غریب پیر مرد سریع قبول میکنه و...

شما داستان رو چجوری رقم میزنید؟

 

[نهال رادان]

🖌|• چند نکته‌ی منفی جاویدان بودن که کسی بهشون توجه نمی‌کنه!
🖍|• می‌تونی درباره هرکدومش داستان کوتاه طنزی بنویسی.

● لباس محبوبت رو پاره کنی و بعد بفهمی جایگزین‌ناپذیره چون تکنیک ساختنش از بین رفته.
● ایده‌ای به ذهنت بیاد که وقتی پیش کسی برمی‌گردی چی بهش بگی اما اون سیصد ساله که مُرده.
● دیگه نتونی خوراک محبوبت رو بخوری چون چندتا از مواد اولیه‌ش دیگه وجود ندارن.
● نظرهایی افراطی درباره ورزش‌هایی داری که دیگه وجود ندارن.
● آهنگی از ده قرن پیش توی مخت گیر کنه و نتونی از شرش خلاص شی چون یادت نمیاد آخرش چطوریه و تو تنها شخص کره زمین هستی که اونو بلده.
● مدت‌ها منتظر بودی موقعیتی پیش بیاد که از جوک بامزه‌ای استفاده کنی، اما به دلیل تغییرات زبانی دیگه کسی اون جوک رو نمی‌فهمه.