جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [باتلاق مهتاب عشق] اثر «فرناز پور دهقان کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط فرناز پوردهقان با نام [باتلاق مهتاب عشق] اثر «فرناز پور دهقان کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 307 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [باتلاق مهتاب عشق] اثر «فرناز پور دهقان کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع فرناز پوردهقان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
63
203
مدال‌ها
2
نام رمان: باتلاق مهتاب عشق

نویسنده: فرناز پوردهقان

ژانر: عاشقانه، تراژدی

عضو گپ نظارت (۳)S.O.W

خلاصه: داستان درباره‌ی دختری به اسم مهتاب که وقتی بچه بوده پدرش ازدست داده و با ناپدری (عمو) و مادرش زندگی می‌کنه، مهتاب همیشه توسط همه تحقیر می‌شود تا که با یک تصادف با پسری مغرور جذاب به اسم آیدین آشنا میشه ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,241
3,453
مدال‌ها
5
negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۲۰۴۳۴_ogx.png
"باسمه تعالی"


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ رمان

و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در رابطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان

قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران را ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از رمان بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.

درخواست جلد

چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.

درخواست نقد شورا

می‌توانید پس از ویرایش اثر خود با توجه به نقد، به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ

و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید. حتماً تمامی پارت‌ها باید تایید ناظر را دارا باشند.
اعلام پایان رمان



با تشکر از همراهی شما
|کادر مدیریت بخش کتاب|
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
63
203
مدال‌ها
2
بوی شور انگیز باراڹ می دهی
با نگاهت بر دلم جان می دهی

بسکه خوب و مھربان و صادقی
بر دلم عشقی فراوان می دهی

خواهشا با قلب تنھایم بمان
چون فقط تو بوی انسان می دهی
*
پارت اول
(مهتاب)
بازهم یک روز تکراری دعوا بحث خسته شدم،گوشیم زنگ خورد غزل بود
مهتاب: سلام چطوری غزل ؟
غزل: سلام چطور مطوری ؟
مهتاب: بد نیستم !
غزل: میایی بریم بیرون ؟
مهتاب: باشه بریم
گوشی قطع کرد بیشعور بدون خداحافظی ، گوشی روی تخت گذاشتم ، جلوی میز آرایشی نشستم به صورتم توی آینه خیره شدم، چشمام آبی،موهام طلایی،بینیم قلمی، پوستم گندمی، ابروهام هشتی هست، میکاپ کم رنگی کردم مانتو لیمویی جلو بازم با شلوار لی جین پوشیدم شال خاکستری سر کردم کیفم برداشتم از اتاق خارج شدم،مامان و مجید داشتن تلویزیون نگاه میکردن ،محسن تامنودیداخم کرد
محسن:کجابه سلامتی؟
مهتاب:باغزل میرم خیابون،شب پیشش میمونم
سرشوتکون داد دیگه چیزی نگفت منم کفشام پوشیدم از خونه بیرون رفتم سواربرلیانسم شدم
بوق زدم مش رحمان در باز شد، رفتم دنبال غزل رفتیم خیابون
غزل:مهی، فردا نتیجه کنکور میاد
مهتاب:اره
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
63
203
مدال‌ها
2
..
خریدهامون تموم شد رفتیم خونه غزل
غزل پیتزا سفارش داد،شام که خوردیم، خوابیدم
*
صبح که بیدار شدم غزل نبود رفتم توهال دیدم داره میز صبحانه میچینه بهش خیره چهره معمولی داشت چشم و ابرو مشکی،بینی متوسط، موه مشکی،لباش نازک،پوست سفید،
غزل:سیرشدی
مهتاب: اعتماد به سقف سریع صبحانه بخوریم بریم نتیجه های کنکور ببینم فقط دعا یک شهر دیگه قبول بشیم
غزل: ایشالله
صبحانه خوردیم،غزل لب تاپ روشن کرد اول اسم منو زد با استرس به صفحه خیره شدم به نتایج خیره شدم باورم نمیشه پزشکی قبول شدم بلند جیغ زدم با غزل همدیگر بغل کردیم
 

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین