- Jul
- 1,274
- 3,390
- مدالها
- 7
نکات كليدي برای بازنویسی داستان
1) عنوان داستان: آیا عنوان، مناسب داستان هست؟ انواع عنوان: بی ربط، مربوط، جزئی از داستان، کلید داستان
2) غلبه یک عنصر بر داستان: غلبه عنصر حادثه و شخصیت معمول تر است. اما غلبه فضا، طرح، پیرنگ و ... هم می تواند استفاده شود.
3) شخصیت اصلی داستان کیست؟ شخصیت های اصلی، فرعی و مرکزی (آدم کشها اثر ارنست همینگوی دارای شخصیت مرکزی است)
4) کشمکش: درونی و بیرونی یا فیزیکی و ذهنی
5) نحوه تکامل داستان: گره افکنی و گره گشائی. گره گشائی گاهی اوقات ممکن است به ذهن خواننده سپرده شود. مثل تمام فیلم های کیارستمی
6) روش شخصیت پردازی: (مسقیم و غیرمستقیم) یا (با دیالوگ، عمل، در حوزه روان و احساس)
7) زاویه دید: اول، دوم و سوم شخص و دانای کل
8) صحنه اصلی در چه دوره دورانی است: زمان و مکان داستان چگونه است
9) دوره داستانی: دوره تاریخی و جغرافیای مکانی داستان منظور است.
10) حادثه ابتدائی: داستان باید با همان جمله اول آغاز شود.
11) خلاصه داستان: خلاصه داستان باید وجود داشته باشد تا به روند از ابتدا به انتها رفتن داستان کمک کند. یا چگونه از تعادل اولیه داستان به تعادل نهائی در داستان برسیم.
12) پایان بندی: شامل فاجعه، Happy end و رها شده به خواننده.
13) نقطه اوج: جائی که گره افکنی به اوج خود رسیده.
14) نقطه فرود: نقطه ای که گره گشائی شروع میشود.
15) تأثیر داستان: آیا داستان به طور زیرپوستی تأثیری مثل غم، شادی، طنز و ... دارد؟
16) واقع گرا یا واقعی: آیا اگر کسی داستان را بخواند نمیگوید این داستان واقعی نیست؟ داستان نباید به جمله { این داستان واقعی است} نیاز پیدا کند.
17) نوع روایت: خطی، غیر خطی، تو درتو، از انتها به ابتدا و ...
18) داستان کامل است؟: آیا داستان میتواند تکه ای از یک داستان بزرگتر باشد؟ منظور مجموعه داستان های به هم مربوط است. کتاب های سالینجر، کتاب عقده ادیپ من (فرانک اُکانر) و دوبلینی ها اثر جویس
19) درونمایه داستان.
20) همذات پنداری.
21) نمادپردازی: بعضی از عناصر داستان بیانگر چیزی فراتر از داستان باشند. مثل آلیس در سرزمین عجایب که با نمادپردازی ، نظام دادرسی انگلستان را زیر سؤال میبرد.
22) شخصیت قهرمان دارد یا ندارد؟: که این بیشتر در داستان های کلاسیک مرسوم است.
23) زبان خاص در داستان: مثل گویش یا لهجه در داستان، یا استفاده از بازی های زبانی مثل واج آرائی.
1) عنوان داستان: آیا عنوان، مناسب داستان هست؟ انواع عنوان: بی ربط، مربوط، جزئی از داستان، کلید داستان
2) غلبه یک عنصر بر داستان: غلبه عنصر حادثه و شخصیت معمول تر است. اما غلبه فضا، طرح، پیرنگ و ... هم می تواند استفاده شود.
3) شخصیت اصلی داستان کیست؟ شخصیت های اصلی، فرعی و مرکزی (آدم کشها اثر ارنست همینگوی دارای شخصیت مرکزی است)
4) کشمکش: درونی و بیرونی یا فیزیکی و ذهنی
5) نحوه تکامل داستان: گره افکنی و گره گشائی. گره گشائی گاهی اوقات ممکن است به ذهن خواننده سپرده شود. مثل تمام فیلم های کیارستمی
6) روش شخصیت پردازی: (مسقیم و غیرمستقیم) یا (با دیالوگ، عمل، در حوزه روان و احساس)
7) زاویه دید: اول، دوم و سوم شخص و دانای کل
8) صحنه اصلی در چه دوره دورانی است: زمان و مکان داستان چگونه است
9) دوره داستانی: دوره تاریخی و جغرافیای مکانی داستان منظور است.
10) حادثه ابتدائی: داستان باید با همان جمله اول آغاز شود.
11) خلاصه داستان: خلاصه داستان باید وجود داشته باشد تا به روند از ابتدا به انتها رفتن داستان کمک کند. یا چگونه از تعادل اولیه داستان به تعادل نهائی در داستان برسیم.
12) پایان بندی: شامل فاجعه، Happy end و رها شده به خواننده.
13) نقطه اوج: جائی که گره افکنی به اوج خود رسیده.
14) نقطه فرود: نقطه ای که گره گشائی شروع میشود.
15) تأثیر داستان: آیا داستان به طور زیرپوستی تأثیری مثل غم، شادی، طنز و ... دارد؟
16) واقع گرا یا واقعی: آیا اگر کسی داستان را بخواند نمیگوید این داستان واقعی نیست؟ داستان نباید به جمله { این داستان واقعی است} نیاز پیدا کند.
17) نوع روایت: خطی، غیر خطی، تو درتو، از انتها به ابتدا و ...
18) داستان کامل است؟: آیا داستان میتواند تکه ای از یک داستان بزرگتر باشد؟ منظور مجموعه داستان های به هم مربوط است. کتاب های سالینجر، کتاب عقده ادیپ من (فرانک اُکانر) و دوبلینی ها اثر جویس
19) درونمایه داستان.
20) همذات پنداری.
21) نمادپردازی: بعضی از عناصر داستان بیانگر چیزی فراتر از داستان باشند. مثل آلیس در سرزمین عجایب که با نمادپردازی ، نظام دادرسی انگلستان را زیر سؤال میبرد.
22) شخصیت قهرمان دارد یا ندارد؟: که این بیشتر در داستان های کلاسیک مرسوم است.
23) زبان خاص در داستان: مثل گویش یا لهجه در داستان، یا استفاده از بازی های زبانی مثل واج آرائی.