جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

تبریک [ برای اویی که نیست... ؛ ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک توسط DELVIN با نام [ برای اویی که نیست... ؛ ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 932 بازدید, 16 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک
نام موضوع [ برای اویی که نیست... ؛ ]
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط مبینای شهر قصه ها
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,756
32,215
مدال‌ها
10
نگاه‌شان به جلوه‌ی بیرونی کلبه جلب شد. همه‌چیز بیش از اندازه که باید، مسکوت و هولناک بود. گویی که سال‌هاست فردی درون آن زندگی نکرده و روحش را با روح کلبه پیوند نزده بود. دیگر نه از آن پشه‌های پرهیاهو و بی‌مبالات و نه از آن رنگ سابقِ کلبه خبری بود. امّا آن‌ها همچنان می‌توانستند صدای گفت و گوهای‌شان را به یاد آورند:
- نت ندارم به مرگ یک یکتون
- با بزرگ ترت درست سست بگو این چ طرز هرف زدنه
- زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر، من گرفتم تو نگیر «برای خواندن ادامه‌ی این شعر گران‌بها به صفحه شش نمایه @HAN بروید.»
- چرا ازون گپ سم نمیای بیرون؟
با یادآوری آن خاطرات، لبخندی به وسعت جنگل‌های آمازون و امّا به تلخی خیار چنبر تلخ بر لبان‌شان بنشست. حال تنها جملاتی که در این‌جا به گوش می‌رسید، احوالات هر بیننده‌ای را محزون می‌ساخت:
- بیا پیشم دلم تنگته:)
- مثلاً همین الان یهویی بهت نازل بشه شب برگردی... .
- حیف(:
- هیِ کثیر...
با این‌که می‌دانستد او قرار نیست در را برای‌شان باز کند، امّا تصمیم خود را گرفته بودند. به آرامی در چوبیِ یاسی رنگ را باز کرده و پا بر روی سنگ‌فرش‌های آبی‌فام گذاشتند. آرام‌آرام از دیگری پیشی گرفته و هر کدام جایی بنشستند. بعضی از آن‌ها فکر و ذهن‌شان حول محور اتفاقات آن روز و برخی دیگر دل‌تنگی‌شان نسبت به نبودنش می‌گشت. اتفاقات آن روز را واضح به یاد دارند.
همان روزی که چند تن از نیروهای مصلح انجمن رنگ کلبه را تغییر و با اسلحه‌شان یعنی تار و مار «محافظ پرقدرت» تمامی پشه‌ها را به کشتن دادند. امّا او رفته بود، زودتر از کشته شدن پشه‌هایش رفته بود. رفت و دیگر بازنگشت، حتی دلش برای کسب و کار جدیدش هم به رحم نیامد و رفت. رفت که رفت. به‌طور فوق‌باوری رفت.
امّا دیگر وقت فکر کردن به اتفاقات گذشته را نداشتند، چرا که آن‌ها برای امری دیگر به این‌جا آمده بودند. برای امری خیر... ! منتها حیف و صد حیف که آن امر خیر خواستگاری نه بلکه تکرار زادروزش بود. درسا به آرامی کیک را جلوی در گذاشته و شمع کوچک را با فندک روشن کرد. البته که فندک را تنها برای روشن کردن شمع به همراه داشت و نه برای روشن کردن چیز دیگری، مطمئن باشید!

IMG_20230531_184703_972.jpg
همگی‌شان از پانزده شروع کرده و بعد از به زبان آوردن آخرین شماره سرهای‌شان را برای خاموش نمودن شمع جلو آوردند و در آخر شمع خاموش گشت. البته نه از فوت‌های آن‌ها، بلکه از آخ و اوخ‌هایی که بعد از برخورد سرشان به یک‌دیگر بلند شده بود، خاموش شد. درسا کادو را هم در کنار کیک قرار داد.
(داده میشه)
قرار بود عکس کیک و کادو را به همراه کلیپی که برای تولدش آماده کرده بودند، برای سارینا بفرست تا به دست حسنا برساند.
مشاهده فایل‌پیوست IMG_20230611_002853_120.mp4
حال دیگر باید می‌رفتند، از عمق وجودشان امیدوار بودند که حالش خوب باشد!
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,625
40,504
مدال‌ها
25
IMG_20230611_014039_909.jpg

ای عزیز در یاد مانده، تولدت مبارک♡
نمیگم صد و اندی سال زنده باش
و یا حتی نمیگم هرچقد خودت میخوای زنده باشی
میگم که به اندازه‌ای زنده باشی که مزه‌ی خوب و قشنگ خوشبختی رو با جون و دل احساس کنی و با خودت بگی که چه خوبه که هستم...
امروز یه ورقه‌ی دیگه از دفتر زندگیت شروع کن و سعی کن که بدون خط خوردگی تمومش کنی جانک من♡
و باز هم تولدت مبارک...
دلی شاد، تنی سالم، لبی خندون و عمری بدون ناراحتی برات آرزومندم ♥🤍🫂
 

♡Nadieh♡

مهمان
با اینکه نیستی و باید مثل خودت بگم به بند کفش بگیرمت و اهمیت ندم چون پا نشدی بیایی تا دمپایی های نادری نوش جون کنی اما ادب و احترام واجب میکرد من بیام مثلا بگم مبارک تا منم نگم مبارک نمیشه میدونم خودم😶😶
خب عرضم به حضورت که تولدت مبارک انشالله بزرگ بشی یه عقل درست درمون خدا بهت بده🤣
بعدچاق بشی
خوشگل بشی
دیگه همینا
نه خب بزار برم سر اصل مطلب😁
انشالله خنده هات از ته قلبت باشه
گریه هات از ذوق باشه
ناراحتی هات زود گذر باشه و دلت همیشه بخنده حسن کچل
تولدت مبارک باشه😇🥰
 

آیناز

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,430
32,015
مدال‌ها
5
تولددددت زیادی مبارک چرکولک جون
 

سرجوخه؛

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Jan
1,784
12,362
مدال‌ها
5
بیشوهر انجمن چنگده دلم برات تنگیده
بیا و خصوصی تو و خانومت و نخالتونو بالا بیار الاخ فضایی
بیا و باز برام عنوانای اجق وجق بذار... .
هی حسنای بی مهر بی وفای بی تربیت:/
تولدت مبارک دیفونه ی ژاذاب
امیدوارم هرجا هستی سالم و سلامت باشی:)... .
-بغض
 

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,234
21,422
مدال‌ها
5
حسن بیا
 

Hilda;

سطح
6
 
کپیست انجمن
کپیست انجمن
کاربر ممتاز
Aug
3,083
16,862
مدال‌ها
11
تولدت مبارک:)
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,302
مدال‌ها
9
تولدت مبارک حسنا جان ❤️
هر جا که هستی برات آرزوی موفقیت دارم
 
بالا پایین