جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء بوم نقاشی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط ASHVAN با نام بوم نقاشی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 114 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع بوم نقاشی
نویسنده موضوع ASHVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
عنوان انشا: بوم نقاشی
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
ما در جهاني بي كران زندگي مي كنيم.اين كائنات، خود يك نقاشي بزرگ است از جانب دستان پروردگار. آدمي، كه خود اجزاء متحرك اين بوم گردون است هم ؛ براي دل خود نقشي را در بوم هايي با ابعاد كوچك تَر مي كشد.
ابعاد گوناگون من، خريدار را به فكر وا مي دارد. گاهي نگاه كردن به چشمان دوستانم كه از من درشت هيكل تَر هستند، مشكل مي شود. اما من هم حس آنها را تجربه كرده ام كه از بالا به پايين دست نگاهي بي اندازي. غرور خاصي دارد. شب ها بعد از خاموشي، شو برگزار ميكنم و به چاقي و لاغري يكديگر ميخنديم و اينجاست كه انتخاب براي نقاش سخت مي شود.
فكر كنم كه قلمو با خودش هم درگير است البته كه به نقاش بر مي گردد كه چطور نقش بزند. چون گاهي أوقات قلمو با رنگ هاي گرم و سرد، طوري صورتم را نوازش مي كند كه ديگر سردي رنگ حس نمي شود. ولي گاهي آنقدر خشمگين است كه صورتم را باسيلي، آغشته به رنگ مي كند. و يك زمان است كه قلمو هاي كوچك با زلف هايشان بدنم را به قلقلك در مي آورند اما صداي خنده هايم به گوش هيچ كس نمي رسد.
چه بسا نقاشاني كه با حس هاي مختلف به من نقش و نگار دادند. كه من مملوء از حس هاي غم و شادي و پند و اندرز هستم. چه فايده كه تا زماني كه نقاشان زنده بودند من هيچ ارزشي نداشتم. اما حال كه از دنيا رفته اند مرا با قيمت هاي كلان از اين موزه به آن موزه مي برند.
زندگي زود گذر است و زمان زيستن كوتاه، ما نيز روزي مي ميريم گاه با يك خشم بريده مي شويم اما خوني از ما سرازير نمي شود و گاه به تدريج پوسيده مي شويم. اي انسان، مخور غم گذشته و فردا را؛ در فكر امروز باش و سپاسگزار كه تو نيز روزي از اين نقاشي محو و نابود مي شوی
 
بالا پایین