جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [بیراهه] اثر «نهال نعمتی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط Nahal با نام [بیراهه] اثر «نهال نعمتی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 260 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [بیراهه] اثر «نهال نعمتی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع Nahal
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NIRI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Nahal

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
2
7
مدال‌ها
1
اسم رمان: بیراهه
اسم نویسنده: نهال نعمتی
ژانر‌: معمایی ،اجتماعی، تراژدی
عضو گپ نظارت: S.O.W (۱)
خلاصه :دختری به نام ارتینا که با پدر و مادر پولدارش زندگی میکند او گول دوست پسرش را وعده های زیادمیخورد و با او از عمارت به خانه ی کوچک درجنگل میرود او نمیدانست که قرار است چه اتفاقی برایش بیوفتد... ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۲۰۴۳۴_ogx.png




"باسمه تعالی"


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان


و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در رابطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان


قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران را ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از رمان بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.
درخواست جلد


چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.
درخواست نقد شورا


می‌توانید پس از ویرایش اثر خود با توجه به نقد، به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ


و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید. حتماً تمامی پارت‌ها باید تایید ناظر را دارا باشند.
اعلام پایان رمان




با تشکر از همراهی شما
|کادر مدیریت بخش کتاب|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Nahal

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
2
7
مدال‌ها
1
پارت ۱

فصل ۱: فرار از عمارت

بیراهه



مادر ارتینا : ارتیناااااا بیا شام یخ شداااا



ارتینا :الان میامم

چی میشد من زن محسن میشدم(دوست پسر انلاینش) اون حتی از ماهم پولدار تره



سر میز شام



مادرم و پدرم از دستم ناراحت بودند

چون من اسرار داشتم تا با محسن ازدواج کنم

ولی مادر و پدرم موافقت نمیکردند

اونها میدانستند محسن به درد من نمیخورد



ارتینا : مامان بابا !!



مادر و پدر ارتینا : بله



ارتینا: میگم راجب قضیه محسن نظرتون تغییر نکرد؟



پدر ارتینا : مگه قرار نبود راجبش صحبت نکنیم؟



مادر ارتینا: دخترم ما نمیخوایم تو با اون پسر باشی چیزایی که اون میگه همس وعده هست



ارتینا : شما نمیتونید با اون اینجوری حرفت بزنید ارتینا از سر میز بدو بدو به سمت اتاقش رفت وبا گوشیش به محسن پیام داد:محسنیادته پیشنهاد دادی باهم از اینجا فرار کنیم؟



محسن : اره پیشنهادمم هنوز سر جاش هست



مغز ارتینا :دختر چیکار میکنی داری زندگیت رو نابود میکنی



ارتینا : مغز محسن حتی پولدار تر از ماهم هستتت چرا این فرصت استفاده نکنیم ؟



مغز ارتینا : داری خدت رو نابود میکنی نکنن



ارتینا :من ازاین فرصت استفاده میکنم



مغز ارتینا :پدر س..گ (سانسور اسلامی ) یک سر دردی برات میارم حال کنیااا



تو یکی خ.ف.ه ( سانسور فوق اسلامیی)



محسن : قبول میکنی ؟



ارتینا :امممممم….. بله قبول میکنم کی شروع کنیم



محسن : میدونستم ما دوتا باید باهم باشیم



ارتینا :منم



محسن :امشب



ارتینا : واتتتتت الان که ۹ شبهههه



محسن : ساعت ۱۰ دم در هستم اماده باش



ارتینا : باش الان وسایلم رو جمع میکنم



مغر ارتینا : داری چیکار میکنی ؟؟؟؟؟



ارتینا : وسایلم جمع میکنم کوریی ؟



مغز ارتینا : اگه بدبخت شدی به من ربطی نداره



ارتینا : بدبخت نمیشم زر نزن



مغز ارتینا :باش زیپم میبندم “—-“





ساعت ۱۰ شب



محسن : دم درم



ارتینا : الان از پنجره میام پایین



محسن : باش میگیرمت



مغز ارتینا : میتونی تصمیمت رو عوض کنی و نری خودت رو بدبخت نکن دختر



ارتینا : داری میگی نرم ؟؟؟



مغز ارتینا : بله منظورم همینه



ارتینا : امکان ندارههه



مادر ارتینا : ارتیناااااااااا خوبیی دخترمم



ارتینا : اره خوبم



مادر ارتینا : الان میام پیشت



محسن : بدو دیگه ارتینااا بیاا



مغز ارتینا : نرووووووو



ارتینا :چیییییییی چیکار کنممم



پایان پارت ۱
 

پیوست‌ها

  • BEB496C2-4E96-4187-B6EB-4163E17CDAEF.jpeg
    BEB496C2-4E96-4187-B6EB-4163E17CDAEF.jpeg
    81.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

NIRI

سطح
7
 
خانمِ نیری.
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
6,011
26,582
مدال‌ها
12
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.

[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین