- Aug
- 8,033
- 27,719
- مدالها
- 8
فرانسه صدمین سالگرد تولد نویسندهای را جشن میگیرد که در ۴۴ سالگی جایزه نوبل ادبیات را برنده شد و در ۴۷ سالگی درگذشت. آلبر کامو امروز به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم شناخته میشود.
آلبر کامو دور از خاک فرانسه و در خانوادهای فقیر و محروم به دنیا آمد. این که او امروز یکی از چهرههای تابناک ادبیات فرانسه شمرده میشود، به معجزه شبیه است.
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در روستایی در نزدیکی شهر امروزین عنابه در شمال شرقی الجزایر، به دنیا آمد. نسب پدرش به جنوب فرانسه میرسید. او با آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) به جبهه اعزام شد و همان اول کار جان خود را از دست داد و در فرانسه به خاک سپرده شد. کامو ۱۴ ساله بود که اولین بار بر سر گور پدر ایستاد.
مادر کامو اسپانیایی بود و از جزیره مینورکا به الجزایر کوچ کرده بود؛ زنی کمحرف و بیسواد که به گفته کامو، "تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف میزد". پس از مرگ همسر، سایه فقر سنگینتر شد. زن بینوا دو فرزند خود، آلبر و برادر بزرگترش را برداشت و با خود به الجزیره برد و نزد مادربزرگ بیمار آنها در محلهای فقیرنشین مأوا گرفت.
کامو طبعی پرجنب و جوش داشت و میکوشید جای کمبودهای زندگی را با تفریح و ورزش پر کند. هر روز در آفتاب داغ دنبال توپ فوتبال میدوید. آب و هوای کویری، گرمای تابستان، هرم آفتاب، خاک داغ بیابان، بوی بدنهای سوخته و عرقآلود در جسم و جان او تهنشین شد و بعدها به تمام کارهای ادبی او نشت کرد.
گوشهی خلوت کتابخانهی الجزیره برای کامو بیشتر استراحتگاهی دنج و آرام بود که گهگاه در گریز از محلهی شلوغ و کثیف به آن پناه میبرد. در دبیرستان آموزگاری دلسوز و فرهیخته داشت که استعداد او را شناخت و چشم او را به دنیای ادبیات باز کرد.
کامو در سال ۱۹۳۱ در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت. همزمان در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد. در دانشگاه چند ترمی بیشتر درس نخوانده بود، که به خاطر ابتلا به بیماری سل از ادامه تحصیل باز ماند. امید به شغل معلمی برای کمک به معاش خانواده، بر باد رفت.
آلبر کامو دور از خاک فرانسه و در خانوادهای فقیر و محروم به دنیا آمد. این که او امروز یکی از چهرههای تابناک ادبیات فرانسه شمرده میشود، به معجزه شبیه است.
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در روستایی در نزدیکی شهر امروزین عنابه در شمال شرقی الجزایر، به دنیا آمد. نسب پدرش به جنوب فرانسه میرسید. او با آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) به جبهه اعزام شد و همان اول کار جان خود را از دست داد و در فرانسه به خاک سپرده شد. کامو ۱۴ ساله بود که اولین بار بر سر گور پدر ایستاد.
مادر کامو اسپانیایی بود و از جزیره مینورکا به الجزایر کوچ کرده بود؛ زنی کمحرف و بیسواد که به گفته کامو، "تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف میزد". پس از مرگ همسر، سایه فقر سنگینتر شد. زن بینوا دو فرزند خود، آلبر و برادر بزرگترش را برداشت و با خود به الجزیره برد و نزد مادربزرگ بیمار آنها در محلهای فقیرنشین مأوا گرفت.
کامو طبعی پرجنب و جوش داشت و میکوشید جای کمبودهای زندگی را با تفریح و ورزش پر کند. هر روز در آفتاب داغ دنبال توپ فوتبال میدوید. آب و هوای کویری، گرمای تابستان، هرم آفتاب، خاک داغ بیابان، بوی بدنهای سوخته و عرقآلود در جسم و جان او تهنشین شد و بعدها به تمام کارهای ادبی او نشت کرد.
گوشهی خلوت کتابخانهی الجزیره برای کامو بیشتر استراحتگاهی دنج و آرام بود که گهگاه در گریز از محلهی شلوغ و کثیف به آن پناه میبرد. در دبیرستان آموزگاری دلسوز و فرهیخته داشت که استعداد او را شناخت و چشم او را به دنیای ادبیات باز کرد.
کامو در سال ۱۹۳۱ در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت. همزمان در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد. در دانشگاه چند ترمی بیشتر درس نخوانده بود، که به خاطر ابتلا به بیماری سل از ادامه تحصیل باز ماند. امید به شغل معلمی برای کمک به معاش خانواده، بر باد رفت.
