بیوگرافی بیوگرافی| جواد عزتی

[itszari.]

مهم است چی می‌خورم​

اصولاً غذا خوردن برای من خیلی مهم است یعنی مهم است كه چه می ‌خورم ، مثلا اگر میگو دوست نداشته باشم مطمئناً یک صبح تا شب آنقدر میگو می ‌خورم تا دوست داشته باشم چون برایم لازم است.

 

[itszari.]

همیشه راضی‌ام​

من اصولا همیشه راضی ام چون فکر می کنم آدم باید با عشق زندگی کند ، اصلا همه رنگ زندگی بسته به این است که با عشق زندگی کنی …
شغلم را دوست دارم و کارم را با عشق انجام می دهم و رنگ زندگی است برای همین همیشه راضی ام

 

[itszari.]

کارهای مورد علاقه​

از بین کارهایی که تا امروز انجام داده ام ، سریال های مثل هیچ ک.س و بی مقدمه را خیلی دوست دارم اما هنوز هم مثل روز اول پر انرژی هستم

 

[itszari.]

بازیگر پرفروش​

در سال 1396 فیلم «آینه بغل» با فروش نزدیک به 21 میلیارد تومان و فیلم «اکسیدان» نزدیک به 11 میلیارد تومان در گیشه ، جواد را تبدیل به پرفروشترین بازیگر سال کرد

 

[itszari.]

فوتبال دوست ندارم​

اصلا فوتبالی نیستم ، آخرین بازی که دیدم نیمه دوم بازی ایران و استرالیا بود که آن هم اتفاقی شد ! نمی دانستم بازی مهم دارم می بینم

 

[itszari.]

فاصله از موبایل​

هر چیزی که به موبایل ربط داشته باشد من سعی می کنم کمترین وقت را برایش بگذارم و حتی خانه که می روم موبایلم از جیبم خارج نمی شود

 

[itszari.]

تجربه کار با همه را دارم​

من باید خدا را شکر کنم که توانسته ام تا به امروز با کارگردان های مختلف کار کنم چون در ایران این اتفاق براحتی نمی افتد
کسی که با آقای اسعدیان کار می کند دیگر از سمت آقای مدیری پیشنهاد دریافت نمی کند یا کسی که با مهران مدیری کار می کند دیگر از کمال تبریزی و هومن سیدی به او پیشنهاد کار نمی دهند
حالا یا از خوش شانسی من بوده یا زرنگی من که به هر حال برای یک بازیگر اتفاق خوبی است (باخنده)

 

[itszari.]

در فکر سیمرغ​

امکان ندارد بازیگری به سیمرغ فکر نکند ، من بارها و بارها همه جا گفتم خود سینمای ایران برایم بسیار مهم و ارزشمند است
ما سینمای شکوهمندی داریم که باید به آن افتخار کنیم و بزرگترین اتفاق برای سینمای ایران همین جشنواره فجر است پس طبیعتا در کارها به سیمرغ فکر می کنم

 

[itszari.]

کشف استعداد ساعد​

ساعد سهیلی در گفتگویی عنوان کرد جواد عزتی زمانی که بعنوان بازیگران فعالیت می کرد استعداد وی را کشف کرده و بواسط او وارد فیلم «میان ماندن و رفتن» شد